با عنایت به این مهم، دیدارهای رو در روی دانشجویان با رهبری انقلاب به دلیل دارا بودن عنصر آزادی بیان و اندیشه، دارای توان نمایش فضای پرطراوت سیاسی و فرهنگی در دانشگاههاست؛ نشاط سیاسی و فرهنگی دانشگاهها و حضور جدی، آگاهانه و منتقدانه دانشجویان و دانشگاهیان، بیتردید ثمرهای مبارک و نیکو از تبلور گفتمان انقلاب اسلامی در دانشگاههاست و بر کسی پوشیده نیست که این نقشآفرینی، به برکت انقلاب اسلامی و گفتمان و نگاه حضرت امام خمینی(ره) در دانشگاهها شکل گرفت و اکنون با حمایتها و تأییدات ویژه رهبری فرزانه انقلاب در استمرار است. اگرچه مایه تعجب است که برخی به دنبال مصادره این تحرک و پویایی به نفع جریانهای سیاسی و حزبی هستند!
نگاه آرمانی و عمیق دانشجویان و دانشگاهیان به مسائل مهم کشور، قطعاً سرمایهای گرانبها و فرصتی مغتنم برای پیشرفت و ترقی کشور است و باید با فراهم آوردن همه امکانات و زمینهها جهت بهرهمندی جامعه از نگاه مستقل، آرمانخواه و عدالتخواه دانشجویان، راه را برای کارآمدی هر چه بیشتر نظام هموار ساخت. لذا برگزاری جلسات مستمر رهبری با دانشجویان در نوع تعامل با دانشجویان و دانشگاهیان، راهکاری موثق برای نیل به این هدف است و میتواند سرمشقی مناسب برای همه مسؤولان و کارگزاران نظام باشد.
اما دیدار دانشجویان با رهبری انقلاب در رمضان 94 دارای پیامهای مهمی بود که مایلم به برخی از آنها در این مقال بپردازم:
1- اولین و شاید اصلیترین پیام دیدار اخیر دانشجویان با رهبری را باید در خوشبینی همراه با واقعبینی رهبری به نسل جوان و دانشجوی کشور – برخلاف برخی تحلیلگران خارجی و داخلی- یافت که ایشان به صراحت نسبت به آن تأکید دارند که به کوری چشم کسانی که میخواستند آرمانهای انقلاب اسلامی در کشور نابود شود این آرمانها همچنان در حال اوج گرفتن است.
به اعتقاد نگارنده چنین نگاه و اعتمادی از سوی رهبری بر بار مسؤولیت دانشجویان انقلابی میافزاید. بدون هرگونه تعارفات معمول به برادران و خواهران دانشجو عرض میکنم که بنده به نوبه خود احساس میکنم نیازمند بازبینی جدی در برنامههای روزانه، کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت هستم و به این عزیزان نیز پیشنهاد میکنم برای پاسخ به چنین اعتمادی از سوی مقام ولایت فکری اساسی کنند.
2- یکی دیگر از دریافتهای نگارنده از پیامهای دیدار دانشجویان این است که فردی در جایگاه رهبری عزیز با نقل خاطرهای از جلسات خود با دانشجویان در سالهای پیش از انقلاب پیرامون مساله شعار و نقدی که یک دانشجو در آن زمان به نظر و دیدگاه ایشان مطرح کرد و باعث شد که ایشان نظر آن دانشجو را بر نظر خود ترجیح دهند حاکی از 3 پیام مهم هم برای دانشجویان، هم برای اساتید و هم مسؤولان است.
یک، آنکه به دانشجو این مهم را یادآور میشود که قرار نیست با مساله علم و نظر خصوصاً آنچه امروز به عنوان علوم انسانی در دانشگاهها تدریس میشود، همچون علوم وحیانی برخورد کرد و بیچون و چرا پذیرفت. شاید حرفی که بیان میشود خیلی هم صحیح نباشد. دوم، به استاد دانشگاه پیام میدهد که فضا را برای بحث، اظهار نظر و حتی رد دیدگاهها و آنچه بیان میکنند در فضای آموزشی کشور فراهم کنند و دانشجو و محیط علمی کلاس را به این است و غیر این نیست تبدیل نکنند. سوم، برای مسؤولان پیامی مهم و قابل تأمل داشت که شخصی در جایگاه رهبری انقلاب در یک جلسه یک بار در نقل خاطره از کلاسهای تفسیر خود در پیش از انقلاب و یک بار هم در تایید سخنان یک دانشجو در نقد به برنامه ششم توسعه اذعان به اشتباه خود و مسؤولان برنامهریز نظام میکنند – که البته مسبوق به سابقه نیز بوده است- فلذا به طریق اولی دیگر مسؤولان کشور در هر جایگاه و ردهای که هستند از ابراز به اشتباهات و اصلاح مسیر خود پس از شنیدن حرف صحیح نباید هراس داشته باشند.
3- از دیگر مسائلی که رهبری در پاسخ به سوالهای مطرح شده دانشجویان و تشکلهای دانشجویی فرمودند و البته با بیان اینکه این مساله از جاهای دیگر و پیش از جلسه نیز به ایشان گزارش شده بود؛ بحث سختگیریهای بیمورد و نابجا و بعضاً با هدف فشار بر دانشجویان و تشکلهای دانشجویی انقلابی بود که وقتی این سخنان را در کنار برخی اظهارات ایشان از قبیل ظلم به دانشجویان بورسیه در دیدار با اساتید دانشگاهها و همچنین از یک سو ابراز نگرانی ایشان از برگزاری کنسرتهای موسیقی و اردوهای مختلطی که متأسفانه مجدداً دکانش باز شده است و از سویی دیگر تأکید ایشان بر عدم بهکارگیری و استفاده از کسانی که در سال 88 با جمهوریت و اسلامیت نظام مخالفت کردند در همین جلسه، میگذاریم، یک پیام مهم قابل فهم و دریافت است و آن اینکه رهبری با اطلاع از حضور و نفوذ چنین افرادی در وزارتین بهداشت و علوم- همان افرادی که کلید کار دستشان است- برای چندمین بار به وزرای علوم و بهداشت درباره تغییر و تعویض چنین عناصری تذکری جدی و علنی داده است که امید آن میرود این سخن و پیام رهبری را دریافت کرده باشند.
4- در این جلسه رهبری نکته ظریفی را در رد دیدگاهی که اخیراً بدون پشتوانه عقلانی و منطقی پیرامون مساله به بهشت رهنمون کردن مردم سخنانی را بیان کرده بود گفتند که آنها را به سمت بهشت باید برد، نه به سمت دوزخ که در بیان رهبری حاکی از تلاش جریانی قدیمی است که در گذشته نیز بر امور دانشگاهها مسلط شده بود و هدفش عدم پرورش نیروهای متعهد و متخصصی همچون شهیدان شهریاری و چمران از دل دانشگاه است.
5- تأکید مجدد رهبری بر راهاندازی کرسیهای آزاداندیشی و از یکسو مطالبه این مهم که جوانِ دانشجوی انقلابیِ مسلمان ولایی باید قدرت منطق و قوت استدلال پیدا کند و از سویی دیگر رد مدل مارکسیستی و چپگرا که با ضرب و زور و کتک میخواهد منطق و حرفش را پیش ببرد نشان میدهد تشکلهای دانشجویی تنها و تنها برای پیشبرد اهداف خود در محیط دانشگاه و نمایان کردن حرف حق خود باید به سلاح منطق و علم مجهز شوند، چرا که «لآ اِکراهَ فِیالدّین» که در قرآن آمده به این معناست که تفکر دینی را جز با اقناع نمیشود منتقل کرد و این مهم از مسیر برنامهریزی دقیق تشکلهای دانشجویی در مباحث فکری و مطالعاتی میسر خواهد بود.
6- تأکید رهبری بر این مهم که پیام ولایت را باید بیواسطه دریافت کرد، به نظر یکی از مهمترین شاهکلیدهای عدم انحراف از مسیر اصلی انقلاب، امام و رهبری است و بدون هرگونه تعارفات معمول ایشان تایید کردند که برخی منصوبان ایشان در حالی که ایشان هنوز الحمدلله زبانشان از کار نیفتاده حرفی دیگر و بعضاً خلاف دیدگاه و نظر ایشان میزنند؛ حال درباره خاطرات و سخنها و مکالمات خصوصی عدهای از منصوبان و منتصبان به امام راحل، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
7- اما یکی از اصلیترین و به اعتقاد نگارنده مهمترین پیامهای این دیدار را باید در این جملات رهبری که«اگر مبارزه با استکبار نباشد، ما اصلاً تابع قرآن نیستیم»، «خودتان را آماده کنید برای ادامه مبارزه با استکبار» و «در مورد مصادیق استکبار، آمریکا اتمّ مصادیق استکبار است» جستوجو کرد که اینقدر پیامش واضح و روشن است که نیازی به توضیح یا رد برخی اظهارنظرهای بیمورد که این روزها زیاد شنیده میشود ندارد.
8- بحث سبک زندگی دینی و اسلامی اعم از نگاه ویژه ایشان به ازدواج آسان در کنار احیای سنتهای درست از جمله خواستگاری تا تأکید بر برنامهریزی جوانان برای رشد معنویت در خود و افزوده شدن برخی مسؤولیتها به جوانی که در مسند دانشجویی قرار گرفته از قبیل آرمانخواهی به معنای مخالفت با محافظهکاری، نه واقعگرایی که از جمله آن ایجاد جامعه اسلامی و تمدن اسلامی به معنای احیای تفکر اسلام سیاسی، اعتماد به نفس به معنای عملیاتی کردن شعار «ما میتوانیم» در دانشگاهها، زیر سوال بردن نظامی که بر پایه رابطه سلطهگر و سلطهپذیر در دنیای مدرن بنا شده، عدالتخواهی، آزادیخواهی و ایجاد دانشگاه اسلامی است که البته در مجموعه بیانات امام(ره)، معارف انقلاب اسلامی و با مطالعه دقیق قرآن و نهجالبلاغه میتوان این آرمانها را فهرست کرد و دانشجو با پیگیری آنها و گفتمانسازی که صورت میدهد میتواند در تحقق آن نقشی مهم ایفا کند. البته این مهم ملتزم عدم هدر دادن وقت در دوران جوانی و دانشجویی است که یکی از مهمترین مصادیق آن به درستی حضور بیهدف و بینتیجه این قشر در شبکههای اجتماعی است.
9- برخی سخنان به ظاهر دینی از جمله «اسلام رحمانی» که اخیراً در محیطهای دانشگاهی از سوی یک جریان فکری خاص زیاد شنیده میشود با ریشه لیبرالیستی نشأت گرفته از زیربنای فکری اومانیستی در حالی تلاش دارد به دانشجویان اینگونه القا کند که با همه باید با محبت و رحمانیت رفتار کرد که رهبری اینگونه ادعاها را با ارجاع به آیات 18 سوره سجده که میفرماید: «آیا کسی که مؤمن است، چون کسی است که نافرمان است؟ یکسان نیستند.» و 13 سوره توبه که بیان میدارد: «چرا با گروهى که سوگندهاى خود را شکستند و بر آن شدند که فرستاده [خدا] را بیرون کنند و آنان بودند که نخستینبار [جنگ را] با شما آغاز کردند نمىجنگید، آیا از آنان مىترسید با اینکه اگر مؤمنید خدا سزاوارتر است که از او بترسید؟» رد کردند و این پیام را به دانشجوی مسلمان انقلابی رساندند که با دشمنان ملت ایران که با پیشرفت کشور در حال مقابله هستند نباید با محبت و رحمانیت برخورد کرد و این نسخهای باطل است.
10- یکی از جالبترین و غیرقابل پیشبینیترین بخشهای سخنان رهبری که پیامهای متفاوتی هم برای تشکلهای دانشجویی و هم مسؤولان فرهنگی امر چه در دانشگاه و وزارتخانههای علوم و بهداشت و چه در وزارت ارشاد برای مدیریت فرهنگی کشور داشت، ورود ایشان به جزئیات جذب دانشجو در تشکلهای دانشجویی و روشهای ایجاد جذابیت دینی بود که رهبری را در مقام یک استاد متبحر کارگاه تشکیلات به نمایش گذاشت. ایشان این مساله ضروری و مهم را یادآور شدند که از هر ابزاری نمیتوان برای جذب بهره برد و البته تشکلها و مسؤولان فرهنگی دروندانشگاهی و خارج از دانشگاه برای ایجاد جاذبه دست خالی نیز نیستند و ابزارهای مهمی در دست دارند از قبیل حرف نویی که از دل مطالعه بیرون آمده باشد و بتوان ریشههای آن حرف نو را در اندیشه دینی و انقلابی جستوجو کرد. واقعیت آن است که اهمیت محصولات اندیشهای در جامعه ما به دلیل مساله علوم انسانی در ایران است، چرا که ما در دانشگاهها وارث علوم انسانی غربی و سکولار هستیم و باید بپذیریم این اندیشهها - که در قالب متون، نظریهها و تئوریها خودنمایی میکنند- دارای پیشفرضهایی ارزشی هستند که در درونشان بروز و ظهور دارد. با این وصف، در شرایطی که متون و حاملان متکی به این اندیشهها غالباً غربی هستند، به طور طبیعی، در نهایت نسبت به ارزشهای خودی واگرایی و نسبت به ارزشهای رقیب همگرایی ایجاد میکنند و وظیفه اصلی تشکلهای دانشجویی و البته فراتر از آن دستگاههای مسؤول در کشور اعم از وزارت علوم و شورای اسلامیسازی دانشگاهها این است که به دنبال شکستن این تابو و طرح حرف نو باشند.
یکی دیگر از ابزارهایی را که به نظر مورد غفلت جریان همسو با انقلاب اسلامی در محیط دانشگاه قرار گرفته به جرأت میتوان هنر دانست که در عرصههای گوناگونی از قبیل تئاتر، کاریکاتور، شعر، سرود، طنز و... قابل ارائه و بیان حرفهای دینی و انتقال پیامهای گفتمان انقلاب اسلامی است.
ویژگی مهم هنر، جذابیت آن است. هنر با ایجاد یک جذابیت محسوس که فضای مخاطب را با خودش همراه میکند، در مناسبتهای ارزشی او تغییر و تحول ایجاد میکند. یکی دیگر از ویژگیهای هنر این است که قدرت پوششدهندگی گستردهای دارد یا به کلامی دیگر، فراگیر است. نکته دیگر آنکه هم تودهها و هم نخبگان زیر بار تأثیرگذاری هنر هستند. همچنین نباید فراموش کرد که ویژگی اصلی هنر هویت مضاعف رسانهای آن است، چرا که بدون مخاطب قابل تعریف نیست و علاوه بر ماهیت اصلی آن، نوعی رسانه نیز به شمار میآید.
11- تأکید مجدد به بهرهگیری جوانِ دانشجو از اساتید متعهد و انقلابی در محیط دانشگاه که چند سالی است به عنوان فرماندهان جنگ نرم از سوی رهبری یاد شدهاند و بر جمهوریت و اسلامیت نظام ایستادگی کردند؛ خود حاکی از عدم آرایش صحیح جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در محیط دانشگاهی است که البته گاهاً چنین کاستی را صرفاً نمیتوان به پای افسران آن گذاشت.
12- پیچیدهتر شدن رفتار و عملکرد جریانهایی که با گفتمان انقلاب اسلامی دارای زاویه و گاهاً در تضاد هستند در دوران حاضر حاکی از این پیام اساسی و مهم است که جریان دانشجویی دیگر نباید براساس روشهای گذشته به شناسایی خودی و غیرخودی پرداخته و نیازمند طرحی جدید در این عرصه است چرا که برخی از افراد و جریانهایی که در گذشته با صراحت و به تعبیر رهبری از روی کم عقلی آنچه در دل داشتند را بر زبان میراندند، امروز پیچیدهتر عمل کرده و برای نیل به اهداف خود و زمین زدن اسلام و قرآن حتی به قرآن بر سر نیزه نیز رو میآورند.
13- تأکید بر نفوذ و گسترش روزافزون گفتمان انقلاب اسلامی در میان ملتهای منطقه حامل دو پیام مهم برای دانشجویان و تشکلهای دانشجویی است؛ یک اینکه در تحلیلهای خود ضمن آنکه به مسائل خرد و انتقاداتشان نسبت به کمیها و کاستیها میپردازند، با آگاهی از عمق نفوذ گفتمان انقلاب اسلامی از مسیر خود دلسرد نشوند و دوم آنکه با ارائه تحلیلهای درست از وقایع منطقه در هوشیاری بخشیدن به جامعه نقشی اساسی ایفا کنند.
14- و در پایان این جلسه ماندگار؛ رهبری همراه با طنازی مثالزدنی در تبیین تشکلهای با مصرف انتخاباتی در مثالی به ظرف یکبار مصرف اشاره کردند که حقیقتاً از شیرینترین و دلچسبترین بخشهای سخنان ایشان بود و حامل پیامی برای مسؤولان امر در دولت و جریانها و گروههای سیاسی است که همچنان به دنبال تبدیل جریان دانشجویی به نردبان قدرت هستند.