مروز دغدغه هایمان فرق کرده است و معلوم نیست واقعا دیگر عمرمان را صرف چه کارهایی می کنیم در این نوشتار نمی خواهیم در مورد اینکه چقدر در دانشگاه هایمان نشاط داریم؟ یا اینکه برای افزایش نشاط در این محیط چه باید کرد؟ سخن بگوییم حتی آسیب شناسی آن نیز مقصودمان نیست.
خبرنامه دانشجویان ایران: محیطهای دانشجویی یکی از جوانترین و جذاب ترین جمع ها و محیط های کشور است در این محیط براحتی می توان سبک های مختلف زندگی و سلیقه های گوناگون را همراه با گرم ترین و صمیمی ترین روابط دوستانه مشاهده کرد. گرایشات و فعالیت های مختلف علمی فرهنگی سیاسی اجتماعی و بسیاری مسائل دیگر بخش جدایی ناپذیر و فراموش نشدنی زندگی دانشجویی است.
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ علت خاص بودن فضای دانشجویی را باید در همین مسائل جستجو کرد که پویایی و نشاط مضاعفی را برای دانشگاه به ارمغان می آورد و "پیشرفت سریع علمی" حاصل همین نشاط فضای دانشجویی است تا جایی که اگر روزی چرخ پیشرفت علمی مان نچرخید یا کند شد لازم نیست راه دوری برویم بی شک نشاط دانشجویی جای خود را به کسالت و خمودگی داده است.
مقام معظم رهبری نیز در جمع دانشجویان «حفظ محیط مصفا و پرنشاط دانشجویی برای پیشرفت سریع علمی» را جزو وظایف دانشجویان میدانند و از «تعهد، تدین و تلاش انقلابی» به عنوان الزامات آن یاد میکنند.
ابتدا لازم است به این مطلب بپردازیم که اساسا چرا نشاط بیشتر برای محیط های دانشجویی مطرح می شود مثلا چرا کمتر می گوییم نشاط در قشر اداری یا فرهنگی یا بازاری و.... هر چند امروز بحث " نشاط معنوی" نیاز جدی جامعه ماست که لازم است خصوصا مبلغان و مسولان جامعه جدا فکری به حال آن بکنند اما اهمیت این مسئله در فضای دانشجویی به مراتب بیشتر است چرا که دانشگاه به هیچ وجه تک کاربردی نیست و آن وقت ها که شور انقلابی هنوز نسیمی جانفزا داشت قرار بود " دانشگاه کارخانه انسان سازی" باشد و همین یک جمله با زبان نه بی زبانی که خیلی هم گویا شاخصی است تا نشان دهد ما چقدر در دانشگاه سازی انقلابی موفق بوده ایم! دانشجو باید در دانشگاه رسالت انسانی و دینی و سپس اجتماعی خود را بیابد.
اگر اینطور شود آنوقت دانشجو با علاقه قلبی و اشتیاق برای حضور در دانشگاه ولع خواهد داشت و زمانی هم که در دانشگاه نیست شدیدا برای حضور در آن سر از پا نمی شناسد و هنگامی که پا به داخل دانشگاه می گذارد احساس می کند که دوباره روح و جان تازه ایی در وجودش دمیده شده است این زمانی است که او قبل از هرچیزی نیازهای اولیه و پرسش های برخواسته از ژرفای فطرت حقیقت طلبش یعنی هستی شناسی انسان شناسی و راه شناسی اش را با تمام وجود در دانشگاه گرفته باشد؛ آیا هنوز زمان این پرسش نرسیده که از خودمان بپرسیم چقدر از دانشگاه اسلامی فاصله داریم؟
امروز دغدغه هایمان فرق کرده است و معلوم نیست واقعا دیگر عمرمان را صرف چه کارهایی می کنیم در این نوشتار نمی خواهیم در مورد اینکه چقدر در دانشگاه هایمان نشاط داریم؟ یا اینکه برای افزایش نشاط در این محیط چه باید کرد؟ سخن بگوییم حتی آسیب شناسی آن نیز مقصودمان نیست که مثلا به این بپردازیم که چه کارهای اشتباهی کردیم با این توجیه که نشاط بیافرینیم اما در آخر آنچه نصیب مان شد انحرافات اخلاقی دانشگاه بود و دست آخر هم سرزنش های رهبرمان و سری که باید از شرمندگی پایین می انداختیم...
شاید لازم باشد اول در مورد خودمان کمی بیاندیشیم؛ یعنی ما که اینقدر کباده دین و ارزش ها را می کشیم و خودمان را دلسوز می دانیم آیا تا به حال به زندگی مان نگاه کرده ایم که چقدر در زندگی نشاط داریم؟ و آیا کوچک ترین تلاشی داشته ایم به جای بعضی برنامه های پر هزینه و کم حاصل و بعضا حتی ضد معنویت و ضد نشاط! اول با سبک زندگی دینی و پرنشاطمان مروج نشاط در جامعه و خصوصا دانشگاه باشیم؟ این اصل را دست کم نگیریم باید اول از خودمان شروع کنیم.
متاسفانه برخی دینداران تصور می کنند هرچه عبوس تر و خموده تر باشند دین داریشان بیشتر جلوه می کند و یا حتی قلبا بیش تر احساس معنویت می کنند در خوش بینانه ترین حالت اگر فرض کنیم چنانچه این جماعت درگیر بیماری جلوه گری و ریا کاری که همتراز شرک است نشده باشند شاید ناخود آگاه در چمبره یک عرفان کاذب گرفتار شده اند و هیچ بویی از معارف شیعه نبرده اند چرا که در روایتهای بسیاری نشاط مؤمنان همیشگی و دائمی بیان شده است، به گونه ای که آنها نسبت به افراد دیگر به مراتب از شادی بیشتر در زندگیشان برخودار هستند.
صحبت سر این است که جامعه دینی و زندگی به سبک دینی یعنی زندگی بر پایه گرایشات قلبی و امیال حقیقی برخواسته از نیازهای فطری و درونی انسان؛ محیط دانشجویی به کنار چه زندگی و چه اجتماعی می تواند به این اندازه برای انسان نشاط آور باشد؟ آیا انسانی که خود را مستقل بداند و بخواهد امورات خود را براساس عقل محدود طبیعت زده خود که روزی هزار بار به بن بست می رسد تدبیر کند؛ بیشتر احساس نشاط درونی و آرامش خواهد کرد یا انسانی که خود را متصل و وابسته به تدبیر کننده ایی حکیم و مقتدر بداند که در نهایت اقتدار و دانایی امورات او را به وجه احسن تدبیر می کند؟ آیا کافی نیست به وعده های خالق خودمان اعتماد و حسن ظن داشته باشیم؟ امروز چقدر از ساده ترین مفاهیم دینی غافل شده ایم؟
سخن بر سر چه کنیم های فضای دانشجویی زیاد است و ابعاد مختلفی دارد که در این مقال نمی گنجد شاید در یادداشتی دیگر به جنبه های دیگری از آن بپردازیم.
* گزارش از محسن جمالزاده