در حال حاضر لیست بلندبالایی از قوانین در حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات در برنامه پنج ساله پنجم توسعه وجود دارد که وقتی آنها را مرور میکنیم متوجه میشویم که پیشرفتها در زمینه حوزه ارتباطات چشمگیر نبوده و این درحالی است که وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در یک شرایط بینظیر از نظر تأمین منابع مالی به سرمیبرد و این امر نیز به دلیل این است که در سال 92 قانونی در مجلس به تصویب رسید که تمامی درآمدهای شرکت مخابرات و سایر شرکتهای مادر و زیرمجموعه به وزارت ارتباطات واریز شود که این روند دو ویژگی مهم دارد؛ یک اینکه بودجه واریزی به وزارت ارتباطات از سایر دستگاههای ارتباطی، عدد درشتی را نصیب این وزارتخانه میکند. به عنوان مثال، امسال این رقم بالغ بر 5 هزار و 700 میلیارد تومان است و سقف بالای این رقم هم به دلیل این است که نیمی از درآمد سه اپراتور موبایل در حدود 28 درصد و نیم را به خزانه سرازیر می کند که این رقم میتواند سرجمع عدد قابل توجهی شود و دوم اینکه، این رقم همواره تحقق پیدا میکند و حتی بیش از 100 درصد محقق میشود که میتواند بودجه خوبی را بدون ریسک نصیب وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات کند، بنابراین این شرایط یک شرایط نسبتاً مطلوب و ویژهای است که میتواند حوزه ارتباطات را محیای حرکتهای جدی کند. یعنی اگر بتوانیم در سال 94 رقم 5 هزار و 700 میلیارد تومان را به خوبی مدیریت و در بخشهای مختلف به خوبی تزریق کنیم واقعاً حوزه ارتباطات در کشور متحول خواهد شد، چرا که این حوزه یک حوزه زیرساختی بوده و اگر در حوزه ارتباطات یک گام به جلو برداریم، میتوانیم حتی بقیه ارگانها و سازمانها را به اجبار به دنبال خود بکشانیم.
به نظر بنده وزارت ارتباطات مقداری مشغول فعالیتهای حاشیهای است؛ برای مثال گفتن این که پهنای باند کشور ده برابر شده است. این موارد دردی را از کاربران دوا نمیکند چرا که این موضوع را حتی بنده در دوران مسئولیتم در وزارت ارتباطات به خوبی لمس کردهام، لذا باید ببینیم که چه حرکتی میکنیم و در نهایت کاربران از چه خدماتی بهره میبرند.
بله. به نظر بنده مسائلی چون هماهنگیهای سازمانی هم میتواند در این موضوع دخیل باشد، اتفاقاً بنده قصد داشتم به این موضوع هم اشاره کنم چرا که موضوع همدلی بین مسئولین بسیار مهم است و کشور ما کشوری است که اگر در آن مباحث لجبازی سر بگیرد، کارها به طور جدی متوقف میشود. لذا طبق کارنامه کاری وزارت ارتباطات در یکی دو سال گذشته این امر مشهود است که این وزارتخانه درگیری زیادی با شرکت مخابرات دارد یعنی در واقع این وزارتخانه به طور متداول سعی در نقد و حمله به شرکت مخابرات دارد که امروز به مرحله لج و لجبازی رسیده است که بدون شک شروع این اتفاق میتواند عمق ناهماهنگیها را بین این وزارتخانه و شرکت مخابرات مشهود کند، لذا وقتی این اتفاق رخ می دهد، دیگر چه کسی میخواهد در روستاها و ICT را توسعه دهد. چرا که در مسیر اقدامات همواره منابع مالی از سوی وزارت ارتباطات تخصیص داده شده و اقدامات اجرایی بر دوش مخابرات بوده است. بنابراین وقتی ناهماهنگی ایجاد شد و کارها عقب افتاد و حتی در مقاطعی انجام نشد، میبینیم که از اهدافمان عقب افتادهایم.
در این موضوع وزارت ارتباطات نقش حاکمیتی دارد و میتواند نقش مهمی بر مدیریت اپراتورها داشته باشد و آنها را هدایت، نظارت و حمایت کند اما در حال حاضر میبینیم که این وزارتخانه در مسیر لجبازی با شرکت مخابرات قدم برمیدارد که معتقدم اگر این مسیر ادامه پیدا کند در 6 ماه آینده بسیاری از شهرهای ایران برای برخورداری از تلفن ثابت باید در صفهای طولانی بایستند و حتی برای برخورداری از تلفن ثابت به بازار سیاه رجوع کنند که این امر به هیچ وجه به نفع کشور نیست.
به نظر بنده عامل دیگری هم وجود دارد که به هماهنگی وزارت ارتباطات با سایر دستگاه های دولتی منتهی می شود، مثلا همکاری وزارت ارتباطات با دستگاه ها و سازمان هایی از جمله سازمان ثبت احوال، کتابخانهها و عمده بانکها و بانک مرکزی، چرا که وزارت ارتباطات میتواند با برگزاری جلسات پی در پی مثلا بانک مرکزی را مجهز به یک دیتاسنتر مجزا کند تا این مسیر حتی بتواند در شفافسازی مواردی چون مفاسد اقتصادی کمکرسان بانک مرکزی باشد چرا که در حال حاضر مشاهده میکنیم در برخی مفاسد اقتصادی بزرگ برخی بانکها نقش کوچکی در این موضوع دارند که این امر میتواند مستقیم و غیرمستقیم، خواسته و یا ناخواسته اتفاق افتاده باشد که اگر شفافیت لازم در سیستم نظارتی بانکها بود شاید این اتفاق هم به هیچ وجه رخ نمیداد، بنابراین نیاز است وزارت ارتباطات با ارگان و سازمانهای مورد ذکر جلسات پی در پی داشته تا بسیاری از مسائل ارگانها در زمینه ارائه خدمات رسانی حل و فصل شود.
در موضوع پهنای باند اینترنت باید گفت که سنجش ما همواره این بوده که پول اضافه برای خرید آن پرداخت میشده و کاربران نهایتاً از خدمات ارائه شده رضایتی نداشتند.
به دلیل این که موضوع افزایش پهنای باند باید در شبکه ملی اطلاعات دیده شود. به عنوان مثال بنده در بازدید از کشورهایی که خدمات اینترنت پرسرعت به جامعه خود ارائه میدهند، مشاهده کرده ام که این کشورها ابتداً خود مجهز به شبکه داخلی اطلاعات هستند که این امر به جد هزینهها در این بخش را کاهش و سرعت اینترنت و امنیت آن را ارتقا میدهد اما چون ما مجهز به شبکه ملی اطلاعات نیستیم در برخی موارد میخواهیم با تکیه بر موضوعاتی چون افزایش پهنای باند، مسائل عمده حوزه ارتباطات را حل و فصل کنیم. چرا که نباید این موضوع را هم فراموش کرد که در حال حاضر منابع مالی خوبی داریم و میتوانیم مسائل حوزه ارتباطات را به خوبی سروسامان دهیم، پس اگر اولویت اول خود را دغدغههای کاربر نهایی قرار داده و همچنین اینترنت را ارزان در اختیار مردم بگذاریم به این مهم دست پیدا کردهایم چرا که هزینههای ماهیانه اینترنت در حال حاضر بالا بوده و مردم نمیتوانند این هزینهها را متقبل شوند و ما باید کاهش قیمت اینترنت را در سیاست های خود در نظر بگیریم.
بله، قیمتها با سرویس ارائه خدمات اینترنت به هیچ وجه همخوانی ندارد، مثلاً شما در حال حاضر با 10 الی 12 هزار تومان می توانید"ای دی اس ال" تهیه کنید ولی همچنان از سرویس های اینترنتی خدمات خوبی دریافت نکنید.
بله. وزارت ارتباطات در این چرخه توفیقاتی نداشته است، یعنی هزینه زیادی را به خارج از کشور پرداخت میکند اما در نهایت کاربران نهایی داخلی این احساس رضایت را از خدمات ندارند.
به اعتقاد بنده برخی اقدامات و پیشرفتها در حوزه ارتباطات در حال حاضر طبیعی بوده و ما نیاز به یک جهش در خدمات اینترنت داریم چرا که کشوری نیستیم که همچون سایر کشورهای کوچک منطقه بخواهیم با یک شیب آرام در حوزه ارتباطات حرکت کنیم، لذا نیازمند جهش اولیه در حوزه فناوری و اطلاعات هستیم، به عنوان مثال زمانی موضوع نسل سوم و چهارم اپراتورها مطرح بود، در حال حاضر به نظر بنده وزارتخانه ارتباطات باید مدعی اپراتورها شود تا سرویس خود را در نسل سوم و چهارم هم گسترش دهد، چرا که در حال حاضر دنیا به سمت خدمات بیسیم حرکت کرده است که ما از این مرحله کمی عقب هستیم.
این موضوع دو دلیل دارد، یک اینکه عدهای در حال حاضر در وزارت ارتباطات فعالیت می کنند که اعتقادی به شبکه ملی اطلاعات ندارند و کسی که اعتقاد لازم را در این جهت نداشته باشد، عزم و ارادهای هم نخواهد داشت و دوم این که دانش ما در زمینه راهاندازی شبکه ملی اطلاعات در کشور کافی نیست، چرا که ما باید در این زمینه از سایر کشورها کمک بگیریم و این امر حتی ما را در رودربایستی با خود قرار داده و دائماً اصرار میکنیم که میتوانیم این امر را محقق کنیم لذا این سوال باید برای یکبار پاسخ داده شود که آیا دانشی در زمینه شبکه ملی اطلاعات در کشور وجود دارد و یا خیر؟ تا اگر مشخص شد این دانش وجود ندارد این دانش را با راهکارهای مناسب کسب کنیم.
معتقدم راهاندازی شبکه ملی اطلاعات یک عامل اصلی بوده و عدم درنظر گرفتن آن میتواند پیشرفتها در حوزه ارتباطات را به عقب براند، چرا که ما برای اهتمام به پیشرفتهای کشور نیاز به اعتقاد و انگیزه داریم. مجددا تاکید می کنم که وزارت ارتباطات در حال حاضر اعتقادی به راهاندازی شبکه ملی اطلاعات در کشور ندارد.
معتقدم ظرفیتها هم در کسب دانش راهاندازی شبکه ملی اطلاعات در کشور وجود دارد. این حرکت تنها خلاءهایی دارد که میتوان آن را با مدیریت صحیح پر کرد، چرا که اگر عزم و اراده کافی وجود داشته باشد این خلاءها پر خواهد شد.
در این مسیر منفعتطلبیها را نمیتواند تنها منفی ارزیابی کرد، بالاخره در بسیاری از وارداتها کسانی هم هستند که از واردات منتفع میشوند و به دلیل این که کالایی را به کشور وارد میکنند، سود خود را دریافت میکنند.
به نظر بنده راه اندازی شبکه ملی اطلاعات در کشور می تواند پهنای باندی که با قیمت گران از خارج وارد می کنیم را با کاهش قیمت رو به رو کند.
نمیتوان به صراحت درباره این موضوع اظهارنظر کرد.
معتقدم در این موضوع پیش از همه چیز بی تدبیری نقش داشته که منجر به این رویکرد شده است.