تاریخ انتشار: چهارشنبه 1394/07/29 - 09:04
کد خبر: 182772

محمدصادق جباریان؛

وحدت یا برائت نسبت به اهل سنت در سیره معصومین

وحدت یا برائت نسبت به اهل سنت در سیره معصومین

در زمانی که بخش عظیمی از دنیای کنونی مسلمان نامیده می‌شوند و در مناطق بسیار پراهمیت دنیا، جمعیت غالب را تشکیل می‌دهند و بر بسیاری از منابع طبیعی راهبردی و حیاتی دنیا تسلط جغرافیایی دارند، مسئله‌ای قلب‌های آنان را می‌آزارد

خبرنامه دانشجویان ایران: محمدصادق جباریان//  در زمانی که بخش عظیمی از دنیای کنونی مسلمان نامیده می‌شوند و در مناطق بسیار پراهمیت دنیا، جمعیت غالب را تشکیل می‌دهند و بر بسیاری از منابع طبیعی راهبردی و حیاتی دنیا تسلط جغرافیایی دارند، مسئله‌ای قلب‌های آنان را می‌آزارد و ذهن‌های ایشان را درگیر می‌کند؛ چرا با وجود این همه ثروت‌های طبیعی و قدرت‌های اجتماعی، وضعیت مسلمانان چنان که باید نیست. چرا در بخش‌های مختلف دنیا مورد آزار قرار می‌گیرند و توان دفاع از خویش را ندارند؟ چرا سرزمین‌های آنان توسط دیگران اشغال شده و بازپس گرفته نمی‌شود؟ چرا نسبت به آن‌ها جنایت‌های فراوانی رخ می‌دهد و ایشان توان گرفتن حقوق خویش را ندارند؟

پاسخ‌های متعددی به این سوالات داده شده است. افراطیون پاسخ این سوال را دوری ازآموزه‌های سلف پر قدرتی که در زمان خویش پرچم اسلام را در بیش‌تر مناطق متمدن دنیا افراشتند می‌دانند و اندیشه سلفی‌گری را راه بازگرداندن عزت و اقتدار به مسلمانان می‌دانند. نتیجه این پاسخ در دنیای کنونی، به وجود آمدن طالبان و داعش و خشونت‌های غیرانسانی کوری بوده است که جامعه اسلامی با آن روبرو شده و خسارات بسیاری را برای اسلام و مسلمین پدید آورده است. اسلام سلفی مورد طعن و نفرت جهانیان قرار گرفته و بهانه‌ای برای اسلام‌هراسی در دنیا و تشکیل ائتلاف‌های جهانی گسترده نظامی و غیرنظامی برای برخورد با مسلمانان آلوده به این تفکر شده است.

قسم دیگر پاسخ‌ها به سوالات شدیدا بوی تفریط در پیروی از دستورات دینی پیدا می‌کند. این قسم تنها به یدک کشیدن نام اسلام در کنار پیروی از روش‌های دنیاطلبان، برای بازگرداندن قدرت و عزت به مسلمانان تاکید دارد. بدیهی است که گذشتن از آموزه‌های دینی و دستورات اسلامی و افتادن به دام دنیاطلبان، نه‌تنها باعث بازگشت عزت اسلامی نخواهد بود، بلکه آخرین بارقه‌های امیدهای انسانی، برای رهایی از چنگال مستکبرین و زراندوزان دنیا را به باد خواهد داد.

جالب این‌جاست که در دنیای کنونی پذیرندگان این دو نوع از پاسخ در کنار هم قرار گرفته و پاسخ سوم را هدف حملات خویش قرار داده‌اند. داعش به عنوان به روزترین مثال خارجی برای پاسخ اول در دامن ترکیه به عنوان به‌ظاهر موفق‌ترین مثال خارجی برای تفکر دوم، دوشادوش یکدیگر، وحدت مسلمین را نشانه رفته و هر روز برای مسلمانان خسارت‌های جدی به بار می‌آورند.

همان‌طور که ذکر شد، پاسخ سومی نیز برای چرایی عدم قوت مسلمانان بازگو شده است. پاسخی که اندیشمندان بزرگ مسلمان، اعم از شیعه و سنی، بر آن تأکید داشته‌اند. پاسخی که آموزه‌های اسلامی بر آن تأکید داشته و عقل و منطق نیز به دور از هیاهوی تعصب، به آن راهنمایی می‌کند. پاسخ سوم و صحیح، بر عدم وحدت مسلمین حول آموزه‌های اسلامی تأکید دارد. که اگر این مهم حاصل شود هیچ قدرتی توانایی رویارویی با اسلام را ندارد. آموزه‌هایی از اسلام که پیش از هر گونه خشونت، به عقل و منطق و جدال احسن و دفع به احسن راهنمایی می‌کند. برای جلوگیری از به وجود آمدن خشونت مسلمانان را به جمع‌آوری قوت و قدرت برای ترساندن دشمنان از شروع جنگ راهنمایی کرده و تنها در جایی که مجبور به دفع خشونت با خشونت است، بصورت کاملا مشروع، به این امر اجازه می‌دهد.

این نوع از پاسخ در رفتار بنیانگذار جمهوری اسلامی و خلف صالح او، متبلور شده و باعث قدرتمند شدن روز به روز ایران اسلامی، پس از سال‌ها استثمار و بندگی مستکبرین جهانی، انجامیده است. الگوبرداری از این اندیشه و رفتار، حتی در بین آزادی‌خواهان غیر شیعه و غیر مسلمان، روز به روز در حال گسترش می‌باشد.

اما این اندیشه نقاط آسیب پذیری نیز دارد. اسلام از بیرون آسیب نمی‌بیند و این اندیشه ناب اسلامی نیز چنین است.

در دل جمعیت شیعه که در طول تاریخ مظلوم واقع شده‌اند، افرادی سربرآورده و سعی می‌کنند با دستاویز قرار دادن عناوین برخی از آموزه‌های ناب شیعه، از به وجود آمدن وحدت اسلامی، که لازمه عزت و وقار مسلمانان است جلوگیری کنند.

این افراد، به عناوینی از فروع دین همچون تبری و برائت و احادیثی از ائمه اطهار در این زمینه، چنگ زده و امکان وحدت با غیر شیعه را منتفی می‌دانند.

در این نوشتار، به بازخوانی بخش‌هایی از رفتار و گفتار ائمه معصوم در این زمینه می‌پردازیم تا با حقیقت این مسائل روبرو شده و نتیجه منطقی اتخاذ کنیم.

رفتار امام علی علیه السلام با فرزند خلیفه اول
محمد بن عبدالله (اسم اصلی ابوبکر) بن عثمان بن عامر بن عمرو بن کعب بن سعد بن تیم بن مُرة از قبیله بنی تمیم قریش، ملقب به «عابد قریش» در بیست و پنجم ذی الحجه سال دهم هجرت در حجه الوداع پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مسیر حرکت کاروان حج از مدینه به مکه در مکانی به نام «بیدا» و به نقلی «ذی الحلیفه» یا «شجره» چشم به جهان گشود.

پدر محمد عبدالله (ابوبکر)، از بزرگان صحابه پیامبر و نخستین خلیفه، هنگامی ‌‌که درگذشت، محمد دو سال و چند ماه بیشتر نداشت. مادرش اسماء بنت عمیس از زنان بزرگ صدر اسلام است. وی ابتدا همسر جعفر بن ابی‌طالب بود، ولی پس از شهادت جعفر، با ابوبکر ازدواج کرد و ثمره این ازدواج محمد بن ابی‌بکر بود. اسماء پس از فوت ابوبکر به ازدواج حضرت علی علیه السلام درآمد.

بر اساس دیدگاهی که بر برائت از مخالفان ولایت و لزوم لعن و سب ایشان تأکید دارند،و این عمل خویش را در متابعت از رفتار و احادیث ائمه، علیهم السلام می‌دانند، طبیعتا فرزند خلیفه اول و برادر عائشه باید به عنوان گروگانی در خانه امیرالمؤمنین و فردی مناسب برای گرفتن انتقام و خنک کردن آتش دل‌های سوخته فرزندان حضرت زهراء سلام الله علیهم باشد. و نتیجه این رفتار با محمد ابن ابی‌بکر نیز باید، فردی با عقده‌های فراوان از ناپدری و نابرادری‌ها و ... و مترصد فرصتی برای بازپس‌گیری انتقام باشد.

اما وقتی به مطالب معتبر ثبت شده تاریخی نگاه می‌کنیم می‌بینیم که تاریخ به گونه‌ای دیگر نقل شده است:

محمد بن ابی‌بکر در خانه حضرت امام علی علیه السلام پرورش و رشد یافت. فقه و معارف و اندیشه‌هایش برگرفته از تعالیم ناب امام علی علیه السلام بود. حضرت علی علیه السلام او را دوست می‌‌داشت و وی را «فرزند خود از صلب ابی‌بکر» می‌‌شمرد. در نهج البلاغه به نقل از آن حضرت آمده است: «او (محمد) دوست من بود و چون فرزندم او را پرورش داده بودم.»

اما جالب توجه این است که نتیجه چنین رفتار پدرانه‌ای با فرزند دشمن، پرورش مسلمانی است که از یاران خاص امیرالمؤمنین شده و حتی از تعصبات ریشه‌دار خانوادگی عربی عبور کرده و به برائت واقعی از منش و رفتار پدر خویش می‌پردازد و در راه ولایت جان خویش را تقدیم می‌کند.

از امام صادق علیه السلام نقل شده است هنگامی ‌‌که محمد بن ابی‌بکر می‌‌خواست با حضرت علی علیه السلام بیعت کند به آن حضرت اظهار داشت: «گواهی می‌‌دهم که تو امامی ‌‌هستی که اطاعت تو واجب است و پدر من در آتش می‌‌باشد.»

محمد بن ابی‌بکر انسانی باایمان و وظیفه‌شناس بود که تکالیفش را به درستی انجام می‌‌داد. حضرت علی علیه السلام پس از شهادت او در مصر در این خصوص گفت: «خدا محمد را بیامرزد که هر چه توانست کوشید و تکلیف خویش را انجام داد». او شخصی لایق و کاردان نیز بود. امام علی علیه السلام در این باره می‌‌فرماید: «او از تباهی عقل یا دین شکست نخورد.»
از بازماندگان محمد بن ابی‌بکر می‌‌توان از قاسم بن محمد بن ابی‌بکر(م 92 یا 108 ق)، فقیه و عالم بزرگ مدینه یاد کرد. قاسم از اصحاب و خواص امام سجاد و امام باقر علیهماالسلام بود. از اولاد قاسم از «ام‌فروه»، همسر امام محمدباقر علیه السلام می‌‌توان یاد کرد که امام صادق علیه السلام از وی متولد شده است.

امام حسن علیه السلام و مخالف شامی
ابن شهرآشوب در مناقب آل‌ابی‌طالب آورده است: «مردی شامی امام حسن علیه السلام را دید در حالی که آن حضرت سوار بر مرکب بود. مقابل آن حضرت ایستاد و شروع به ناسزا گفتن نمود.»
بر اساس آن‌چه که تفرقه افکنان به تعالیم و آموزه‌های اهل‌بیت نسبت می‌دهند، و لزوم تطابق عمل معصومین با گفته‌های ایشان، امام حسن علیه السلام باید حکم و جواز قتل چنین فردی را صادر نموده و به اطرافیان اجازه دهند که به حساب شخص توهین‌کننده به فرزندان اهل‌بیت رسیدگی کنند و حتی در صورت لزوم تقیه! این کار را به قاضی بسپرند.

اما واکنش و رفتار تاریخی که در ادامه حدیث از امام مجتبی علیه‌السلام نقل شده است چنین است: «حضرت سکوت نمود و پاسخ او را نداد. وقتی آن مرد مسافر دشنام گویی خویش را به پایان برد، حضرت به او سلام نموده و لبخندی بر لب آورد و چنین سخن آغاز نمود: ای پیرمرد! به گمانم غریبی! گویا دچار اشتباهی شده ای! اکنون اگر از ما رضایت و حلالیت بطلبی تو را عفو خواهیم نمود؛ اگر چیزی بخواهی عطایت می کنیم؛ اگر طالب رشد و هدایت باشی ارشادت می کنیم؛ اگر مرکبی بخواهی آن را به تو می بخشیم؛ اگر گرسنه هستی غذایت می دهیم؛ اگر برهنه باشی تو را می پوشانیم؛ اگر حاجتمندی حاجتت را روا می سازیم؛ اگر از وطن رانده شده باشی پناهت می دهیم؛ اگر نیازی داشته باشی نیازت را برآورده می سازیم؛ اکنون بهتر است وسایلت را به خانه ی ما بیاوری و تا پایان سفرت با ما زندگی کنی، زیرا منزل ما وسیع است و اسباب رفاه و آسایش در آن فراهم می باشد...» وقتی آن مرد شامی جملات مهر آمیز امام را شنید شروع به گریستن کرد و گفت: شهادت می دهم تو خلیفه ی خدا بر زمین هستی و حقیقتا خداوند بهتر می داند رسالت خود را در کدام خاندان قرار دهد. پیش از این تو و پدرت مبغوض ترین خلق خدا در نزد من بودید اما از این پس کسی را بیشتر از شما دوست نمی دارم. آن مرد اسباب و وسایل خویش را به منزل امام برد و تا زمانی که در مدینه بود مهمان آن حضرت بود و از معتقدین به محبت این خاندان شد.

این ها تنها نمونه هایی از سیره بزرگوارانه اهل بیت در قبال کسانی است که اهل سنت خوانده می شوند، مشابه این واکنش و نتیجه را در رفتار سایر ائمه معصوم نیز می‌توان بازگو کرد. سیره اهل بیت علیهم السلام، به عنوان الگوهای شیعیان در برخورد با غافلین غیر معاند و کسانی که به خاطر عدم علم به جایگاه امامت، در زمره مخالفین شمرده می شوند، فرصت دادن به ایشان برای شناخت و تغییر رفتار بوده است.

مرتبط ها
نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
تیک تاک کسب و کارش را در آمریکا تعطیل می‌کند
عضو کارگزاران: ثابت شد اسرائیل پوشالی‌ترین رژیم منطقه است
نگاهی به طرح کنترل اجاره بهای املاک مسکونی
سرکوب اعتراضات در حمایت از فلسطین در آمریکا
تپانچه بادی ایران نایب قهرمان شد
نگارش پایان نامه: راهنمای گام به گام
با این پنج نکته، بهترین غرفه نمایشگاه امسال مال شماست
انواع موتور گیرلس
افزایش تعداد داوطلبان پنجاه و یکمین دوره آزمون دستیاری پزشکی
تمرین پدر و دختری دروازه بان استقلال +عکس
کارگری که در روز کارگر به آرزویش رسید +فیلم
اعتراض دانشجویان آمریکایی به جنایات در غزه +عکس
چرا دندانپزشکی در بارداری خطرناک است؟
تحصن در ۴۰ دانشگاه آمریکا و کانادا برای غزه
مصدومیت شدید سعید آقاخانی در نون خ ۵ +عکس
افتتاح یک بزرگراه جدید در تهران تا پایان امسال
معلم فداکاری که کلاس درس را به منزل دانش آموز بیمار برد +عکس
لحظه بازداشت خشونت‌آمیز استاد اقتصاد دانشگاه اموری در آمریکا +فیلم
دیپلمات آمریکایی در اعتراض به سیاست بایدن در غزه استعفا کرد
ایران شبکه‌ای باورنکردنی برای دور زدن تحریم‌ها ایجاد کرده است
آخرین وضعیت رفع فیلتر گوگل پلی
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top