گرچه جامعۀ طلاب مدرسۀ عالی، هم اکنون در سوگ شهادت این مجاهد سرافراز متاثر است، مجاهدی که به تعبیر یکی از اساتید، لمعۀ دمشق برایش حاجب از لمعۀ عشق نگردید، اما آنچه تاثر مرا در این مصیبت دوچندان می نماید موضوعی است که مرا به نگاشتن این چند خط واداشت.
در یکی از خبرگزاری ها خواندم که با آغاز عملیات شهر حلب در ماه محرم حدود 40 رزمندۀ ایرانی به شهادت رسیده اند. شهادت چهل رزمندۀ ایرانی یقینا اتفاق بزرگ و شکوه مندی است که می تواند افکار عمومی را تحت تاثیر خود قرار دهد و در جهت آرمان ها و ارزش های این شهیدان بزرگوار جهت دهی نماید.
اما ظاهرا این جریان هیچ گاه روی نخواهد داد! اطلاع رسانی ضعیف رسانه های داخلی که ظاهرا جز دامن زدن به دعوای زرگری جناح های سیاسی و موج سواری بر کشمکش های احزاب رسالتی برای خود قائل نیستند، نمی گذارد که فریاد حق طلبی شهدا به گوش مردم برسد. گویا نجوای عاشقانۀ مدافعان حرم در میان هیاهو و جنجال برخی سیاسیون ، فراموش می شود.
در این میان متاسفانه سیاست رسانه ای صدا و سیما موضوعی است که جای نکوهش بسیار دارد. انتظار جامعۀ مذهبی از صدا و سیمای جمهوری اسلامی که عنوان اسلام را یدک می کشد ظاهرا قرار نیست هیچ زمان برآورده شود. آنچه قلب انسان را می رنجاند این است که چرا فوت مهاجم تیم فوتبال پرسپولیس در رسانه های ما، خصوصا صدا و سیما، این قدر بازتاب وسیع دارد اما شهادت مدافع حرم حضرت زینب سلام الله علیها باید با سکوت سنگین خبری روبرو شود.
واقعا جامعه ای که همواره مردمش به روحیۀ شهید پروری و فرهنگش با عنوان شهادت پروری شناخته می شود، چرا امروز فوت یک مهاجم فوتبال برایش از شهادت یک مدافع حرم با اهمیت تر است؟ مگر نه این است که تیم های فوتبال اسباب سرگرمی ما را فراهم می سازند و گردان های مقاومت، امنیت و اقتدار ما را به بار می آورند؟ خدا نکند روزی برسد که شهدا، ما را نسبت به خون های مطهرشان قدر ناشناس به شمار آورند. والسلام
* دانشجوی ارشد مدرسه عالی شهید مطهری