باید پذیرفت که «سواره چه داند حال پیاده را؟» کسانی که بویی از فقر، ساده زیستی، بیکاری و... را نچشیده اند چگونه آن را درک کنند؟ چگونه جامعه را به سمت سبک زندگی اسلامی رهنمون سازند؟
خبرنامه دانشجویان ایران: محمدعلی رحیمی نژاد// اقتصاد مقاومتی در بر دارنده اهداف و چشم اندازهایی است که در صورت تحقق، می توان به رفع بسیاری از مشکلات کلیدی در زمینه های گوناگون بویژه اقتصاد امید وار بود. با گذشت چند سال از مطرح شدن اقتصاد مقاومتی اما همچنان مشکلاتی جهت اجرای آن وجود دارد که ادامه به گوشه ای از آنها می پردازیم:
عدم توجه به زمینه های مرتبط با اقتصاد مقاومتی: بطور اهم زمینه های مهمی از قبیل فرهنگ و سیاست نقش مهمی در پیشبرد اقتصاد مقاومتی داشته و دارند اما ما در این غرصه ها چگونه عمل کرده ایم؟ در عرصه سیاسی کارمان به جایی رسیده است که قوه مجریه خبر از ایجاد ستاد اقتصاد مقاومتی را می دهد؛ و در ادامه رئیس جمهور محترم در سوال خود از دانش آموزان (که بطور سالانه یک سوال طبق سالیان اخیر انجام گردید) سوال خود را تبیین فرصت های پسا فرجام برای کشور قرار داده اند، یا در همایش ها و کنفرانس ها در کنار ایجاد محوریت برای اقتصاد مقاومتی ، فرصت های پسا برجام نیز مطرح گردیده است که دال بر تناقض بوجود آمده می باشد.
در زمینه فرهنگی جهت آگاه سازی چه کرده ایم؟ از عوام بگذریم حتی قشر اصطلاحا با سواد دانشگاه نیز از دانستن و عملی نمودن آن محرومند. نصب بنر چیزی بوده است که بصورت ملموس به مانند دیگر زمینه ها از قبیل اعتیاد با ان مواجه بوده ایم. اقدامات نظام آموزشی نیز بسیار جالب است به مانند درسهایی مثل ارزشهای دفاع مقدس یا صحیفه امام که در مقاطعی تدریس گردید منتظر است چند دهه از طرح مسئله بگذرد. حال سوال اصلی آن است که کدام بخش از اقتصاد مقاومتی با پسا برجام محقق می شود؟ کدامین وعده ها محقق می گردد؟ ایجاد ستاد اقتصاد مقاومتی از آن باب اهمیت دارد که خود دولت به آن اعتقادی ندارد و مثال کودکی است که است قرار است درس بخواند اما شروع به فعالیت های فرعی شده ، در عین حال کتاب را زیر بغل خود قرار داده است تا زمان باز خواست جواب دهد کتاب با من است و کاری نمی کند.
عدم هموانی سبک زندگی سبک زندگی موجود با مطلوب اقتصاد مقاومتی: انقلاب ما انقلاب مستضعفین و پا برهنگان و جباران عالم بود، حال کسانی دولت را به پیش می برند که زندگی قشر متوسط و پایین جامعه عملاً غیرممکن است. باید پذیرفت که «سواره چه داند حال پیاده را؟» کسانی که بویی از فقر، ساده زیستی، بیکاری و... را نچشیده اند چگونه آن را درک کنند؟ چگونه جامعه را به سمت سبک زندگی اسلامی رهنمون سازند؟ البته مشکل آنجاست که در زبان کشور های ژاپن و آلمان را الگوهای مناسب برای ما می دانند و در عمل اقتصاد تک محصولی مبنای کار است و وقتی کار به سختی و تلاش آنها می رسد، می گویند: مردم خسته می شوند؟ نمی توانند و قص علی هذه. جالب است این سیاست ها در دهه هفتاد نیز توسط کسانی اجرایی شد که نتیجه نتیجتاً منجر به رواج مد گرایی، مصرف زدگی و تنبلی در جامعه گردید، همان کسانی که در زندان خوردن غذای با ماست و کره (که توسط ساواک برای فریب زندانیان استفاده می شد) را مایه بی عزتی می دانستند، چگونه امروز دست به دامان اجانب گردیده اند؟(کتاب احمد احمد ص 261 و 262)؟ چگونه کسانی که حول آنها متعرضین به بیت المال وجود دارد، می توانند نماد سبک زندگی اسلامی و زمینه ساز تمدن بزرگ اسلامی باشند؟ چگونه است برای تهیه وام ساده ازدواج و یا مسکن کلی دوندگی لازم است اما یکباره امکان گرفتن وام خودرو آن هم بصورت هفت ساله مهیا می گردد؟
شعاری شدن و عدم توجه به محتوای اقتصاد مقاومتی: اینکه ما قبلا مدارس و یا مساجدی را که تا دیروز با نام بسیج سازندگی می ساختیم ، امروز نام اقتصاد مقاومتی دهیم تنها پوشاندن ضعف های خود در عرصه مزبور است. اگر اقتصاد مقاومتی مدلی بومی می طلبد چرا اهتمام به اجرای آن توسط مسئولین وجود ندارد و مبانی اقتصادی غرب سرلوحه قرار دارد. بی توجهی به عرصه های مهم علم و فناوری که ضامن اقتدار آتی می باشد خود نیز دال بر بی توجهی بر مولفه هایی است که در اقتصاد مقاومتی می تواند از ضعف به نقطه قوت مبدل شود. توجه به اینکه اقتصاد مقاومتی صرفا برعهده دولت نیست، دیگر گروهها و تشکل ها نیز می باست با تعریف وظایفی برای این مهم به تحقق آن که لازمه آن آگاهی است سرعت بخشند. متاسفانه آنقدر بدنه تئوریک و اجرایی در زمینه اقتصاد مقاومتی ضعیف، شکننده و کلیشه ای گردیده است که هر فردی چه در بدنه دولت و غیر دولت شعار آن را می دهد و می گوید: باید فرهنگ سازی کنیم؛ باید سبک زندگی اصلاح شود؛ باید به اجرایی شدن سیاستهاى اصل 44 کمک کنیم، باید مردم را اگاه کنیم؛ حال آنکه خود نبوده و نیستند.
آیا تابحال فردی انگشت اتهام را به سوی خود و مجموعه خود گرفته است؟ از کسی شنیده ایم که در عمل برنامه مدونی در راستای فردی و اجتماعی داشته و خود را با آن مطابقت دهیم؟ آری دانستن حرفها و معیار های فوق خوب است منتها خود رهبری و رسانه ها بارها برآن صحه گذارده اند، اما در عمل چه؟ شاید قرار است اقتصاد مقاومتی مانند دیگر دغدغه های مقام معظم رهبری (مد) در عرصه های فرهنگی، فرمان هشت ماده ای، اقتصاد تک محصولی، جنگ نرم و .... روی زمین بماند.
مطلب فوق گوشه ای از سوالات و چالش ها پیرامون اقتصاد مقاومتی بود و به نحوی می توان ذره ای از دلایل نارضایتی مقام معظم رهبری(مدظله) را از روند فعلی اجرای اقتصاد مقاومتی را استنباط کرد.