تاریخ انتشار: پنجشنبه 1394/09/05 - 01:36
کد خبر: 186151

ما را سحرگاهی رسد پُر از شمیمِ یاس‌ها

دختر مرحوم رکن آبادی در واکنش به خبر جان باختن پدرش در فاجعه منا، در شبکه اجتماعی تلگرام نمایه جالبی را انتخاب کرد.

خبرنامه دانشجویان ایران: به مناسبت بازگشت پیکر پاک و مطهر دیپلمات انقلابی و سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در لبنان، مرحوم غضنفر رکن‌آبادی مثنوی «سفیر نور» به خانواده داغدار این شهید والامقام تقدیم می‌گردد.

ای عاشقان از قَتلِگَه، آمد خبر گُم‌گشته را -  آن از تمام هستی‌اش، در راهِ حق بُگذشته را
دارد خبر اشکِ سَحَر، مرگِ سفیرِ نور را   -   بر تن سیه پوشیده مَه،   آن کُشتۀِ مَستور را
می‌آورندش در کفن، آن کُشتۀِ دور از وطن   -   دزدیده جانش را زِ تن، مکر و فریبِ  اَهرِمَن
بر دارِ عشقِ فاطمه، سَر داده مستی می‌رسد  -  نوشیده از لَعلِ علی، دُردِ اَلَستی می‌رسد
از زمزمِ عشقِ علی  مستِ شرابی می‌رسد –رنجور و بی‌جان پیکرِ  آن  انقلابی می‌رسد
 رَه بُرده مستی در حَرَم، لبیک‌گویان می‌رسد  - سَرگشتۀِ  کویِ وَلا، راهش به پایان می‌رسد
پایانِ راهِ عاشقِ زهرا چه باشد جُز بلا؟!  -   کِی شیعه را سَرمنزلی باشد به‌غیراز کربلا
آن سَر که شوقِ کربلا، شوریده بودش از وَلا     -  شُد سِرِّ سُرخِ عاشقی اندر مِنایَ اش  بَرمَلا
لب‌تشنۀ صهبایِ حق، سیر از شرابِ یار شد -  منصورِ شهرِ عاشقی، شیدایِ  سر بر دار شد
سرمستِ عِطرِ لاله‌ها، آن روحِ رُکن‌آبادیَ‌اش  -   مشهورِ شهرِ عاشقی، افسانۀِ  فرهادیَ‌اش
از کاروانِ کربلا، جامانده‌ای در راهِ عشق    -  مرهم نِهِ زخمِ دلِ، پُر داغِ لبنان و دمشق
آن گفته لبیک از وَلا، یاریِ  نصرُالله را    -     آن بر سپاهِ ظلمِ شب، بسته به جولان راه را
بر دارِ عشقِ فاطمه، رقصان  سَرِ پُرشور او     -   پیدا به خاکِ بی‌کسی، شد پیکرِ رنجورِ او  
آن کُشتۀِ دور از وطن،  لب‌تشنۀ گم‌گشته تن -  پیدا شد آخر پیکرِ پوشیده‌اش اندر کفن  
می‌آید از رَه عاشقی چون لاله‌ها آزاده کیش    -عهدِ صداقت بسته با مولایِ خود با جانِ خویش    
تا مُرغ جان بر هم زند، زندان و بند و دام را  -  پوشیده بر تن در مِنا،  پیراهنِ اِحرام را  
بگرفته راه عاشقی، شوریده  سر در پیش را   -     تا در مِنا قربان کند، از عشقِ دلبر خویش را  
در بندِ خاک آورده شب  از ما  سفیرِ نور را    -   بر دارِ عشقِ فاطمه سَر کرده آن منصور را
دردآشنای شهرِ غم، ای بر دلت داغِ حرم    -   خون می‌چکد از مرگِ تو از چشم غمبار قلم
شرحِ نگاهت می‌کنم همسایۀِ آیینه‌ها  -         داغِ فراقت می‌نهم با مثنوی بر سینه‌ها
در بزمِ جان‌سوز ولا، مستی شرابِ عشق را    -  اندر حریمِ حُرمِ حق، بگشوده بابِ عشق را  
ای آشنا با کربلا، ساقی و دست و مَشک را   -  خون بی تو از غم می‌چکد، چشمِ فلسطین، اشک را  
ای در نمازت هر سحر، کرده شهادت آرزو   -   در مقتلِ داغِ منا خورده شرابِ وصل او
ای رختِ اِحرامت به تن اندر حرم ره‌یافتی؟   -  سِرِّ اذانِ  گفته را، بر نیزه‌ها دریافتی؟
دیدی که رفتن کربلا خون خواهد و رنج و بلا  -  دیدی که عشقِ فاطمه کردت به غم‌ها مبتلا
گِردِ حرم گردیده‌  اِی، بر نقطه چون پرگارها    -   گفتت چه دلبر در حرم، کردی تو  تَرک ِ یارها؟
گفتت چه سِرّ از عاشقی، کین گونه حال آشفته‌ای؟ -    آرام و سرد و بی‌صدا در خاکِ غُربت خفته‌ای  
ای کُشتۀِ لب‌تشنۀِ، گُم‌گشته قربانگاه را    -خون بی تو جاری می‌شود، چشمانِ حزب‌الله را  
 ای کربلایت آرزو، آخر رسیدی راه را    -   ای رختِ احرامت به تن، بُگشودَنَت درگاه را
دیدی به اوج نیزه‌ها، خونین طلوعِ ماه را   -    جوشیدنِ خون ِخدا، از چشمِ مَقتل گاه را
دردا سفیرِ روشنی، دیگر نمی‌گویی سخن  -  شب خنده  بر لب دارد از مرگِ تو شمعِ انجمن
دردا که راهت بر نَفَس، بَربسته قومی پُرهوس   - ای از تبار آسمان، کُشتَت امیرِ خار و خَس
دردا که گرمایِ تنت، گردیده سرد از سوزها    -   شب طعنه سنگین می‌زند، مرگ تو را بر روزها
دردا سفیر روشنی، سلطان شب کُشتَت ز کین -  داغ سیاوش کرده‌ای نو بر دل  ایران‌زمین
رختِ غریبی کرده تن، جان داده‌ اِی دور از وطن -  از ره چه زیبا می‌رسی، بگذشته اِی  از ما و من
دستان مِهرِ دخترت، دل‌تنگِ آغوش غمت   -  اشکش چو باران می‌چکد، بر دیدگانِ برهَمَت
آغوش پُرمهرت چه شد، ای سَر سِپارِ روشنی   -  گُم‌گشته در خاکی چرا؟ ای یوسفِ دُزدیدنی
در بندِ خاک آورده شب  از ما  سفیرِ نور را    -   بر دارِ عشقِ فاطمه سَر کرده آن منصور را
این عاقبت باشد هر آن را کربلا شد آرزو  - بر دارِ سرخِ عاشقی باید نشان جُستن از او   
آن از تبار روشنی از کینه کُشتَش ظلمِ شب-  خونِ رگش نوشیده آن فرسوده ضحاکِ عرب         
  کُشتش اگر بیداد و کین در وادیِ ضحاک‌ها   -  پنهان کجا دارد سَحَر، شب در میانِ خاک‌ها
گردد سحر صبحی دگر، پیدا به چشمان فَلَق  -  تفسیرِ صِدقِ آیۀِ، جاء الحق و باطل زَهَق  
شب کِی تواند تا سحر در بَندِ تاریکی کند – کِی روشنی را ظلمِ شب، احساسِ نزدیکی کند
ما را سحرگاهی رسد پُر از شمیمِ یاس‌ها   -  بر شاخۀِ دل گُل کند زیباترین احساس‌ها  
ما را رسد سر دورۀ هجر و فراق و بی‌کسی – صبح ظهور او  دمد ما را شبِ دلواپسی
آید زره دزدیده‌ای،  داغ غریبی دیده‌ای   -جای سِرِشکِ از دیده خون، شب تا سحر باریده‌ای
آن کَز فریبِ چشمِ او آشفته‌ حالِ عاشقان  -  از عطرِ زُلفِ او صبا آورده ما را ارمغان
این شام غربت را سحر آدینه‌ای پایان دهد -   آشفته‌حالِ عاشقان دیدارِ او سامان دهد

* منصور نظری

مرتبط ها
نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
زیباترین بازی سال / خداحافظی پرسپولیس با جام حذفی
دانشگاه‌های آمریکا یکپارچه بر علیه رژیم صهیونیستی +فیلم
دفتر بن‌گویر بیانیه داد
لحظه تصادف و واژگونی خودروی وزیر امنیت داخلی اسرائیل +فیلم
زخمی شدن وزیر امنیت داخلی اسرائیل پس از واژگونی خودرو +فیلم
کاهش عجیب بودجه آموزش و پرورش در سال ۱۴۰۳
وزیر تندروی اسرائیلی تصادف کرد +فیلم
وضعیت وزیر امنیت داخلی اسرائیل وخیم است +جزئیات
نماز خواندن یک دانشجوی مسلمان بعد از دستگیری در حضور پلیس آمریکا +فیلم
حمایت دانشجوی دانشگاه کلمبیا از فلسطین با لباس عروس +فیلم
دست رد پاکستان به سینه آمریکا درباره رابطه با ایران
پلیس آمریکا در حال پاکسازی خون حامیان فلسطین در محل درگیری با دانشجویان +فیلم
حرکت جالب از ادای احترام دانشجویان آمریکایی به فلسطینان +فیلم
تیک تاک کسب و کارش را در آمریکا تعطیل می‌کند
عضو کارگزاران: ثابت شد اسرائیل پوشالی‌ترین رژیم منطقه است
نگاهی به طرح کنترل اجاره بهای املاک مسکونی
سرکوب اعتراضات در حمایت از فلسطین در آمریکا
تپانچه بادی ایران نایب قهرمان شد
نگارش پایان نامه: راهنمای گام به گام
با این پنج نکته، بهترین غرفه نمایشگاه امسال مال شماست
انواع موتور گیرلس
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top