تاریخ انتشار: چهارشنبه 1394/11/14 - 10:20
کد خبر: 192061

نقدی بر فیلم «یک شهروند کاملاً معمولی»؛

نمادهای سیاسی و ادای دین به جامعه شبه روشنفکری!

نمادهای سیاسی و ادای دین به جامعه شبه روشنفکری!

یک شهروند کاملاً معمولی آخرین ساخته ی کارگردان جوان دهه ی پنجاهی این روزهای سینمای هنر و تجربه است؛ اثری که شاید شناخت مجید برزگر و پیگیری پرویز و دیگر آثار او، مفاهیم خارج متنی کاملاً معمولی بسیاری را به در هنگام نمایش فیلم به اذهان متبادر سازد و نهایتاً قرائتی دیگر از این اثر پدید آورد که البته در این مجال صرف نظر از چنین خوانشی و مبتنی بر زاویه نقد مبتنی بر قاعده ی متعارف مرگ مؤلف (Death of the Author) می بایست نکاتی را چند درباره این اثر بیان داشت

خبرنامه دانشجویان ایران: فیلم سینمایی «یک شهروند کاملاً معمولی» به کارگردانی مجید برزگر در دومین روز جشنواره فیلم فجر در بخش هنر و تجربه برای اهالی رسانه اکران شد. این فیلم داستان یک پیرمرد تنها و مبتلا به حواس پرتی است به نام آقای صفری ۸۳ ساله که کارمند بازنشسته اداره‌ پست است و در شهرکی قدیمی در تهران زندگی می‌کند، او که پس از مرگ همسرش تنهاست، عاشق دختر جوانی می شود.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ موسی اسماعیل نژاد نقدی بر این فیلم نوشته که در ادامه می خوانید: مجید برزگر که به گفته خودش چند ماه را همراه با جعفر پناهی فیلمساز محکوم قضایی برای بازنویسی فیلمنامه فیلم جدیدش به نام "یک شهروند کاملاً معمولی" صرف کرده است از جمله سینماگران جریان شبه روشنفکری سینمای ایران است که نمی توان تنها به واسطه قصه عاشقانه فیلمش از نمادهای موجود در آن صرف نظر کرد و به راحتی از آنها گذشت؛ نمادهایی که گهگاه از شرایط جامعه و تحلیل حاکمیت عبور کرده و بعضا به باورها و اعتقادات دینی و مذهبی نیز می پردازد.

یک شهروند کاملاً معمولی آخرین ساخته ی کارگردان جوان دهه ی پنجاهی این روزهای سینمای هنر و تجربه است؛ اثری که شاید شناخت مجید برزگر و پیگیری پرویز و دیگر آثار او، مفاهیم خارج متنی کاملاً معمولی بسیاری را به در هنگام نمایش فیلم به اذهان متبادر سازد و نهایتاً قرائتی دیگر از این اثر پدید آورد که البته در این مجال صرف نظر از چنین خوانشی و مبتنی بر زاویه نقد مبتنی بر قاعده ی متعارف مرگ مؤلف (Death of the Author) می بایست نکاتی را چند درباره این اثر بیان داشت:

1- یک شهروند کاملاً معمولی اثری کاملا معمولی بر مدار سبک و گونه ی سینمای فرانسه است که به شکلی افراطی سعی در بکارگیری نشانه ها داشته و در این میان از هیچ فنی مضایقه ننموده است؛ اثری که به گونه ای خیلی سطحی در صدد نقل و ترسیم سینمایی درگیری صد سال اخیر جماعت شبه روشنفکر ایران در مورد تقابل سنت و مدرنیته بوده که به صورتی غیر منتظره درگیر جریان پست‌مدرنیسم می گردد.

2- شخصیت پردازی اثر از آقای صفری به عنوان پیرمردی به ظاهر کهن سال، با عصا و موی سفید و ... که با ماسک بر صورت و عدم ارتباط مناسب با جامعه خود را درگیر آلودگی هوا و به نوعی آلودگی اجتماعی نشان می دهد؛ گونه ای ویژه از ذهنیت یک ایرانی اصیل ملی-مذهبی را به مخاطب ارایه می کند که در مجتمع خزان زده و متروک مزین شده به نام پدر طالقانی، همچنان ادامه حیات داده و به عنوان جریان سنت گرا (Traditionalism) روزمرگی خود را با استارت بر ماشین استیشین قدیمی خود به عنوان صنایع و کارخانه های قدیمی کشور که تحت حمایت مستقیم منزل خود پارک نموده آغاز می نماید؛ ماشینی که آقای صفری را به هیچ مقصد و مقصودی نمی رساند و این در حالی است که صدای بلند پرواز هواپیما به عنوان محصول صنعت جهانی و خروجی تکنولوژی به روز شده ی تمدن غرب، همواره در زندگی او جریان دارد.

3- دیگر شخصیت مطرح یک شهروند کاملاً معمولی پیرزنی فعال و پویا با نام پروین خانم است، که با تشکیل تشکل ها و برقراری ارتباط مناسب با جامعه و ... در همان مجتمع متروک پدر طالقانی زندگی می کند؛ شخصیتی که به نوبه ی خود نمادی از برای معرفی فعالیت ها و ابراز وجود جریان ملی- مذهبی دیگری در جامعه ی ایران دارد که به سختی عاشق بوی نان سنگک جریان سنتی بوده و ضمن نگرانی و مراقبت همیشگی از آقای صفری، مشغول فعالیت های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی خود در جامعه می باشد؛ البته اثر به گونه ای دل نشین حلول جریان مدرنیسم (Modernization)، در کاراکتر پروین خانم را همراه با تفوق و برتری این جریان بر جریان سنت گرا عنوان نموده و ضمن ترسیم خانه ی مدرن پروین خانم در واحد بالا دستی آقای صفری، به وضوح متذکر می شود که پیکره ی جزمی ایران در تمثال گربه ی سنگ تراشیده، بر بالای پیانوی پروین خانم سیگاری، به عنوان نماد های اصلی مدرنیته، مستقر بوده و اگر چه این خانم فربه و چاق، توان صد در صدی استفاده از تمامی جوانب و موهبت های مدرنیته را در نواخت آهنگ ندارد، اما در مجموع می تواند نواختی مناسب در رفع نیازهای مختلف اجتماعی، بویژه نیازهای مادی جامعه ارایه دهد.

4- یک شهروند کاملاً معمولی پس از ارایه ی مختصری از روزمرگی جامعه ی ایران و ترسیم دور تسلسل زندگی انسان ایرانی چه در قاب حیات خزان زده ی مجتمع پدر طالقانی و چه با تمرکز بر قاب بسته ی باغچه ی مدور و گرد بدون گل و سبزه ی آن و پس از ارایه ی چندباره ی مراسمات روزمره ی آقای صفری در قالب بیدارباش صبحگاهی و خرید دو نان سنگک و پرداخت مودبانه ی یکی از آن دو نان به تنها خانه ی مستقر در کوچه  بن بست مزین به دیوار نوشت علی، که سنگ فرش و گلدان های بزرگ، با برگ های پهن و سبز مسجدی آن ذهنیت حضور خانواده ای مذهبی را به بیننده القا می نماید، به ترسیم عدم توجه به صدای ممتد زنگ تلفن اشاره می پردازد که در ابتدا ذهنیت دوری و بی اعتنایی جریان سنت گرا از مبانی ارتباطات را موید بوده و در ادامه مشخص می سازد که ناتوانی و نابلدی جریان سنت گرا از یافتن گوشی تلفن عامل چشم پوشی ایشان از توجه به فریادهای ممتد جهت برقراری ارتباطات گسترده است.

5- البته باید توجه داشت که اثر به صورتی کاملاً نمادین سعی در ارایه ی تفکیک جریان شیعه ی سفید و برداشت سیاه انسان غربی از این موضوع به واسطه ی سنگ نوشته ی علی و قرار دادن عدد 5 انگلیسی در جبهه ی مخالف آن دارد که به نوبه ی خود لایه ی نمادین دیگری را بر فیلم حاکم می سازد که البته در ثلث پایانی اثر و با مواجهه ی اهل بیت خانه که در قالب مردی خشن که مدام بی انصاف خوانده می شود و زنی چادری و ... برداشت هایی بعضاً ناخوشایند را به مخاطب نکته سنج القا می سازد.

6- یک شهروند کاملاً معمولی پس از ترسیم تقابلات و تمایلات جرایان سنت و مدرنیته در تشریح مفصل دور زندگانی آقای صفری و ترسیم مختصر زندگی پروین خانم، به شرح همراهی این دو جریان در موضوعات اقتصادی جامعه ی ایران می پردازد که طی آن جریان مدرنیته تمامی امور را پیگیری نموده و وام ها را پرداخت و اقساط جامعه ی ایرانی را در قاعده ی سبک های زندگی مختلف اقوام ایران دریافت و در گنجینه ی چوبی خود ذخیره می نمود، با درخواست از جریان سنت گرا، نقش کلیدی تعیین اولویت جامعه و پرداخت وام به زنان مختلف حاضر در جلسه را بر عهده آقای صفری می گذارد و پس از آن است که به ناگاه داستان اقدام به ورود دختری جوان با شالی قرمز و گوشی همراهی مجهز و ... به داستان نموده و سعی ویژه ای را جهت معرفی این دختر به عنوان نماد جریان پست‌مدرنیسم (Postmodernism) مبذول می دارد.

7- آقای صفری فرزند گریخته به غربی به نام پرویز دارد که انحصار خلق بدون تصویر این کاراکتر در اثر، بدون در نظر گرفتن شخصیت های مطرح در سایر فیلم های کارگردان، را می توان پاسخ گویی این سینمایی به پرسش رایج در موضوع چرایی گریختن نسل جوان جریان سنت گرا از مبانی و متن سنت قلمداد نمود؛ بر این اساس اثر با ارایه ی دیالوگی توسط دوست دختر مجازی پرویز به مخاطب می فهماند که پرویز کانادا نشین، که حتما به سبب عدم آزادی بیان در نماد آزادی و حقوق بشر مستقر است و به گفته ی یک شهروند کاملاً معمولی به هیچ عنوان نمی تواند به کشور و خاستگاه سنت خود برگردد را به جهت حفظ مبانی اندیشه سنت گرای خود در کالبد پدر، او را به پروین خانم مدرن سپرده و اکنون پس از چندی نا اطلاعی از وضعیت پدر، با پذیرش توانمندی جریان پست‌مدرنیسم، در کاراکتر دختر مشتاق غرب و مشغول در آزانس هوایی، کمک او را طلب می نماید تا رابطه ی پدر را با کانادا برقرار ساخته و او را جهت دیداری مختصر به پسر کانادا نشین خود برساند.

8- یک شهروند کاملاً معمولی با ترسیم جذابیت جریان پست‌مدرنیسم از برای جریان سنت گرا در جامعه ایران، آقای صفری را مجذوب و مسحور دخترک روسری قرمز و پراید قرمز سوار معرفی می نماید که گوش به فرمان او، رخت نو بر تن نموده و کت و شلوار آبی را به عنوان نماد محافظه کاری (Conservatism) بر تن می پوشاند و عصای سرگرد زرد لیبرالیسم (Liberalism) را بر دست گرفته و با استعانت از ذات پروین خانم به رنگ مو و جوانسازی خویش اقدام می نماید و ...

9- علاقه ی روز افزون آقای صفری به دختر قرمز پوش جوان در قاعده ی ترسیم جذابیت جریان پست‌مدرنیسم از برای جریان سنت گرا به نحوی خاص موجب ترسیم استفاده ی ابزاری این جریان از مدرنیسم می شود که در اثر با بیان درخواست آقای صفری جهت صرف شام در خانه ی پروین خانم پیگیری می شود که البته به صورتی بسیار زیبا به شوق و استقبال پروین خانم از این رویکرد جدید آقای صفری و همچنین درخواست ارایه ی پتانسیل های مغفول مدرنیسم توسط پروین خانم به آقای صفری همراه است؛ رویکردی که در ابتدا پیوندی مبارک از برای جریان سنت و مدرنیته را به مخاطب ارایه نموده و در ادامه ایشان را متوجه جنایت جریان سنت گرا در حذف فرایند مدرنیزاسیون و تاراج ثروت انباشته ی پروین خانم و بذل و هدیه ی شتابان آن به دخترک جوان پست‌مدرن در نماد عقیده ی جوان و جذاب می نماید.

10- همچنین علقه ی آقای صفری و جذابیت جریان پست‌مدرنیسم برای ایشان موجب دلدادگی او به دختر جوان و فاصله گرفتن و نهایتا طرد و درگیری ایشان با اهالی خانه ی واقع در بن‌بست مذهب شده و موجب می شود تا دیگر پروسه ی نان سنگک گیری جریان سنت گرا از برای مذهب پایان یافته و این بار ثروت و دارایی مادی این جریان در نماد نان سنکگ، به سمت و سوی بنگاه اشتغال دختر جوان در آژانس پرواز و مهاجرت به غرب تغییر جهت پیدا نماید.

11- یک شهروند کاملاً معمولی اگر چه از شخصیت های فرعی دیگری همچون پیرمرد ریش سفید موتور رکس سوار و یا پسر دوچرخه سوار و ... برخوردار است که به نوبه ی خود بار معنوی خاصی را به یدک می کشد، اما شاید هیچ یک از آن ها به اندازه ی علی آقای نگهبانِ بچه مُرده ی مجتمع مهم نباشد که پس از ده سال مشقت، زن بیمار روانی خود را نزد دکتر جعفری برد و با تجویز او زن با مصرف قرص بهبود یافت و اکنون با ظاهری شبه درویشی، منجی آقای صفری درگیر با خانواده ی کوچه ی مذهب سنتی گردید و با خلاص نمودن او از چنگ مرد خشن خانه، به مداوای سر شکسته ی آقای صفری می پردازد و سپردن وقایع به زمان و تاریخ را چاره ساز امور معرفی می کند.

12- اثر در نهایت با ورود حاکمیت در نماد نیروی انتظامی، به دعواهای شبه روشنفکری جریان ملی- مذهبی در مجتمع پدر طالقانی و دستگیری آقای صفری به جهت قتل پروین خانم به پایان می رسد و این در حالی است که از منظر یک شهروند کاملاً معمولی نان سنگک جریان سنت گرا غنیمتی در دعوای میان سنت و مدرنیته از برای راس حاکمیت در قالب درجه دار بدون دستبند و ... محسوب می شود؛ حاکمیتی که ضمن برآورده سازی نیاز گرسنگی و پوچی مقطعی خود با نان سنکگ  آقای صفری، موقعیتی مناسب از برای سخنرانی و سفارش به سربازان خود جهت رجعت به سبک زندگی اصیل نان سنگکی ایرانی، به عنوان سبک زندگی منحصر به فرد تمدن ایران فراهم می یابد؛ البته اثر به گونه ای خاص حاکمیت را ناکام در تحقق خواسته ها معرفی نموده و به وضوح ترسیم می کند که در مسیر تحقق خواسته ی تهیه ی دو نان سنگک متمایز از نان سنگک جریان سنت گرا توسط راس حاکمیت، اصل و فرع نظام در قالب ماشین رسمی نیروی انتظامی، به زیر کامیون نارنجی رفته و تمامی سرنشینان آن بجز آقای صفری را در زیر باران حذف می نماید و نهایتاً جریان سنت گرا اصیل ملی-مذهبی را که تا پیش از تصادف در فشار سربازان حاکمیت محصور بود را سالم و فارغ، با دو نان بر دست به زیر سقف محفوظ از تلاطم تصادف و باران کشانده و قصه را به صورتی باز به پایان می رساند.

مرتبط ها
نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
تحریم های جدید آمریکا علیه ایران، ۸ فرد و ۱۵ نهاد تحریم شدند
تصاویر ورود سیلاب شدید به گلزار شهدای کرمان
صورت‌ حساب سنگین غزه برای تل آویو
حمله پهپهادی نیروهای امنیتی ایران به خودروی تروریست‌ها
بازداشت مرزبان ایرانی توسط‌ طالبان
تصمیم فرهاد مجیدی برای پایان دادن به همه شایعات
فیلم| عقلانیت انقلابی به دنبال حل نظام مسائل کشور
با شاهکار مهندسان ایرانی در سریلانکا آشنا شوید
فرودگاهی در ایران برای خواستگاری! +عکس
همسر سید مصطفی خمینی درگذشت
بستری شدن آیت الله شیرازی در بیمارستان
نیروی دریایی ارتش به داد سیل زدگان سیستان و بلوچستان رسید +فیلم
پشت پرده سفر محرمانه ۲ مقام نظامی و امنیتی اسرائیلی به قاهره
رهاسازی آب به سمت دریاچه ارومیه
یک تاکسی پر از گلهای تازه
تقدیر از رزمندگان عملیات حمله به اسرائیل
توماج صالحی حتما اعدام نمی شود اما...
به اسرائیل کمک می‌کنیم تا با حملات ایران مقابله کند
عملیاتی که صهیونیست‌ها را مضحکه تمام جهان کرده است
بارندگی‌های فراگیر اردیبهشتی تا کی ادامه دارد؟
اوضاع این رژیم حسابی بیخ پیدا کرده است
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top