ایشان تاکید فرموده اند که این افراد به طور مستقیم حق برخورد با شهروندان را نداشته و تنها اطلاعات را به پلیس امنیت منتقل خواهند کرد، چرا که تنها پلیس به شکل محسوس و با لباس نیروی انتظامی حق برخورد با شهروندان خاطی را دارد.
پی نوشت اول: سردار فرماندهی پلیس پایتخت می پندارند که اختیارات محدودی در دست پلیس نامحسوس امنیت اخلاقی قرار داده اند و این امر مشکل زا نخواهد بود. من ولی معتقدم که هیچ قاضی دیوان عالی و هیچ مرجع تقلیدی به اندازه ی این حضرات قدرت ندارد و نخواهد داشت.
اگر یک قاضی بخواهد شما را محکوم کند، اصل بر بی گناهی شماست. دادستان و پلیس و شاکی باید ادله را جمع کنند و قاضی را اقناع کنند و قاضی هم بعد از قانع شدن استدلال کند تا بتواند شما را محکوم کند. ولی مامور نامحسوس یک پیامک با شماره ی پلاک ماشین شما ارسال خواهد کرد و تمام.
نه ادله ای جمع می کند و نه از شما توضیحی می خواهد. از این به بعد اصل بر گناه کاری شماست و شما باید به مراکز پلیس امنیت بروید و بی گناهی خود را اثبات کنید. و اهل منطق آگاه اند که اثبات بی گناهی و این که من کاری نکرده ام، غیر ممکن است.
پی نوشت دوم: از این به بعد هم آماده باشید که امنیت اخلاقی و حریم خصوصی تان، پشت هر چراغ قرمز و درون هر کوی و برزنی مورد تعرض قرار بگیرد. از این پس به کسانی که به درون ماشین شما زل می زنند و چهره ی نوامیس تان را برانداز می کنند، نمی توانید اعتراض کنید. شاید پلیس نامحسوس باشد و روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد.
پی نوشت سوم: از نظارت ناممکن بر مامورهای نامحسوس و خطر مامورنماهای نامحسوس و امکان زورگیری و اخاذی شان به اشاره ای می گذرم. از حس ناامنی و بی اعتمادی که در جامعه میان اقشار مختلف نسبت به تیپ های مذهبی ایجاد می شود هم همین طور.
پی نوشت چهارم: من حقیقتاً نگران هستم. من نگران اسلام هستم. ما اسلام را از چنگ محمدرضا در آوردیم. و من خوف این را دارم که اسلام به چنگ ما مبتلا شده باشد. روح الله الموسوی الخمینی - بیست و شش آذر هزار و سیصد و پنجاه و هشت