به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ در حالی که پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات سال 92، پس مانده های جریان رادیکال و مرتبط با سرحلقه های فراری طیف علامه در کنگره آمریکا تلاش کردند تا با اعلام موجودیت تحت عنوان شورای احیای انجمن های اسلامی اقدام به بازسازی ظرفیت تشکیلاتی خود با ویترینی جدید جهت سوء استفاده از ظرفیت دانشگاه نماید، اما نطفه این جریان به دلیل هوشیاری جریان اسلام گرا در دانشگاه ها ناقصالخلقه متولد شد و با گذشت 3 سال از فعالیت مستمر و تشکیل حلقه هایی در سطح کشور به دلیل تضاد ذاتی این جریان با روحیه استقلال طلبانه جریان دانشجویی هرگز نتوانسته به عنوان یک ظرفیت مهم دانشجویی شناخته شود.
شورای موسوم به احیای انجمن های اسلامی که خود بیش از هرکسی به واقعیات درونی جریان خود و دلایل عدم موفقیت در بدنه دانشجویی آگاهی دارد و در حالیکه پیش از این و در روزهای ابتدایی اعلام موجودیت مدعی تشکیل یک اتحادیه بزرگ و سراسری از انجمن های اسلامی دانشجویان شده بو د ر آخرین روزهای سال 94 و با هدف تغییر استراتژی مواجهه در دانشگاه با انتشار بیانیه ای ضمن آنکه مدعی شده بود توانسته به اهداف مورد نظرش دست یابد اعلام کرد که دیگر فعالیتی نخواهد داشت.
اما با آغاز سال جدید و از ابتدایی ترین روزهای بازگشایی دانشگاه ها در فروردین ماه سال 95 این جریان مجدداً با چراغ های خاموش فعال گردید تا شاید بتواند جای پایی برای خود در محیط دانشگاه ها باز کند و به همین دلیل تلاش نمود تا با برقراری ارتباطات متعدد با تعدادی از تشکل های دانشجویی پیش از پایان سال تحصیلی نشستی را جهت اعلام موجودیت خود برگزار کرده تا در سال آخر دولت حسن روحانی بتوانند یک اتحادیه حامی دولت را تشکیل دهند.
اتحادیه ای که با توجه به علائم و مواضع برنامه ریزانش قرار است همچون دوره اکبر هاشمی رفسنجانی که با تشکیل اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویی تبدیل به ظرفیتی برای ضربه زدن به بدنه اصیل جریان دانشجویی و خفه کردن صدای واقعی دانشجویان اقدام نمود به ظرفیتی برای تقابل با بدنه دانشگاه تبدیل شود.
کوس رسوایی این جریان آنچنان بلند شده است که حتی تعدادی از انجمن های اسلامی در دانشگاه های کشور که از قضا در دولت یازدهم و با تابلوی حمایت از این دولت تشکل شده اند نیز طی روزهای گذشته با انتشار بیانیه ای اعلام کردند که حاضر به همراه جریان مذکور و حضور در این نشست نیستند.
برهمین اساس خبرنگاران «خبرنامه دانشجویان ایران» از دانشگاه های مختلف کشور طی روزهای گذشته خبرهایی را در خصوص اینکه جریان چراغ خاموش و در ظاهر غیرفعال شورای احیا با دعوت از تعداد زیادی از تشکل ها و فعالان دانشجویی تلاش دارد تا نشستی چهار روزه را در تهران طی روزهای چهارشنبه 22 لغایت شنبه 25 اردیبهشت ماه برگزار نماید و برای به سرانجام رسیدن اهدافشان وعده و وعیدهای زیادی را به دانشجویان از قبیل دیدار با سیدمحمدخاتمی، سیدحسن خمینی، محمدرضا عارف و اکبرهاشمی رفسنجانی در طول برگزاری نشست داده اند، گزارش کردند که این رسانه دانشجویی با توجه به رسالت اصلی خود که مخابره اخبار و وقایع دانشگاهی است به دلیل عدم قطعیت از برگزاری نشست مذکور و با هدف حفظ آرامش دانشگاه از انتشار هرگونه گزارش و خبری امتناع ورزید.
در همین خصوص شامگاه چهارشنبه ای که گذشت اتفاق جالبی رخ داد و آن اینکه با برگزاری این نشست بدون طی مراحل قانونی در دانشگاه صنعتی امیرکبیر از روز پنج شنبه و آن هم در ساختمان ریاست و در سالن شورای این ساختمان موافقت شد. نشستی که با این همه برنامه ریزی و وعده با حدود 15 نفر از دانشجویان دیگر دانشگاه ها در دانشگاه صنعتی امیرکبیر آغاز گردید؛ این جمعیت آنقدر کم و بی اهمیت بود که تعجب ما را برانگیخت و منتظر ماندیم تا شاید در ادامه به این جمعیت افزوده شود که چنین اتفاقی در عین ناباوری رخ نداد.
دقیقاً بر همین اساس بود که رسانه های خبری دیدار روز گذشته محمدرضا عارف با جریان مذکور را در قالب نشست یکی از تشکل های درون دانشگاهی دانشگاه صنعتی امیرکبیر پوشش دادند که البته واقعیت مطلب هم همین بود چرا که با فراخوان درون خوابگاهی و وعده ناهار در روز تعطیل بود که تعدادی از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر با حضور خود در این نشست تعدادشان از اعضای حاضر از دانشگاه های سراسر کشور بیشتر شده بود.
به هرحال نشست مذکور با اینکه همچنان در حال برگزاری است، اما آثار شکست و عدم نتیجه بخش بودنش پیش از پایان حتی برای برگزار کنندگانش نیز هویدا گردیده و باید منتظر ماند و دید که این ناکامی باعث خواهد شد تا جریانی که سرحلقه هایش در کنگره آمریکاست باردیگر با چه حربه هایی مجدداً در دانشگاه فعال خواهد شد؟
اما مسئله ای که در خصوص این نشست همچنان جای بحث دارد و به نظر می رسد پرونده اش همچنان مفتوح است اینکه چطور دانشگاه صنعتی امیرکبیر جهت برگزاری چنین نشستی بدون دارا بودن هرگونه مجوز قانونی از هیئت نظارت بر تشکل های این دانشگاه در اختیار جریان مذکور قرار گرفت و چه کسی و یا کسانی مسئولان این دانشگاه را به انجام این امر غیرقانونی ملزم و یا راضی نمودند؟ آیا ستاد وزارت علوم، معاونت فرهنگی این وزارتخانه و شخص ضیاء هاشمی به عنوان معاون فرهنگی اجتماعی این وزارتخانه از این اقدام غیرقانونی مطلع نشده اند تا مانع ادامه این روند شوند و یا خود نیز از عوامل بیرونی سفارش کننده و یا ملزم کننده دانشگاه صنعتی امیرکبیر در برگزاری نشست غیرقانونی مذکور می باشند؟
این پرونده باید برای شخص محمد فرهادی به عنوان وزیر علوم دارای اهمیت زیادی باشد که امید است برای پاسخ به این سوالات و مشخص شدن ابهامات این پرونده اقدام کند؛ امیداست فرهادی فراموش نکرده باشد که چطور در دیدار با دانشجویان با رهبر انقلاب مورد تفقد ایشان قرار گرفت و فرمودند که به ایشان اعتماد دارند اما زیر مجموعه شان را در وزارت علوم مراقبت کنند.
در پایان لازم به ذکر است که خبرنامه دانشجویان ایران در راستای پاسخ به برخی از این سوالات و شفاف شدن ماجرا در آینده به ابعاد این ماجرا بیشتر خواهد پرداخت و آمادگی دارد تا نسبت به انتشار پاسخ های مسئولان دانشگاه امیرکبیر و وزارت علوم پیرامون برگزاری نشستی غیرقانونی از سوی جریانی غیرقانونی اقدام نماید.