به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ در بخش اول آشنایی با گام های اساسی ازدواج مطرح گردید که خیلی از مجردها نمی توانند در فهم ارزش، توانایی و شخصیت اصلی شان واقع بین باشند. این افراد در خواستگاری (آگاهانه یا ناآگاهانه) تصویری غیرحقیقی از خود در ذهن مخاطب و خانواده مقابل می سازند. اما پس از ازدواج و با جدا شدن از محیط آموزشی و خانوادگی و تقویت نشدن آن من مصنوعی، به تدریج، تمایلات و ابعاد پنهانیشان بروز پیدا می کند. (برای مطالعه بیشتر به ایـنـجــا مراجعه کنید.)
همچنین در بخش دوم به این سوال مهم پرداخته شد که آیا «ازدواج خود گزین» به صلاح دختران و پسران است یا ازدواجی بر اساس نظر خانواده؟ (برای مطالعه بیشتر به ایـنـجــا مراجعه کنید.)
در بخش سوم به واکاوی باورها و یا عقاید غیرمنطقی (محدود کننده) درباره انتخاب همسر که به عنوان باورهای شخصی تعریف شدهاند پرداخته شد. (برای مطالعه بیشتر به ایـنـجــا مراجعه کنید.)
دکتر امیرحسین بانکی پور در کتاب مطلع مهر در تعریف کفویت و همتایی می نویسد: یک اصل اساسی در ازدواج مسأله ی «کفویت» یا همان «همتایی» و برابری با یکدیگر است. زیرا اصلی ترین مسأله در ازدواج موجب آرامش آدمی می شود، اصل همتایی است و مهم ترین و اصلی ترین مسأله در کفویت «ایمان» است زیرا مومن کفو مومن است.
تاثیر مسائل مادی در انتخاب همسر
اما چنانچه در زندگی روزمره ی شما مسائل مادی تأثیر گذار است، باید حتماً به کفویت اقتصادی دو خانواده توجه کنید وگرنه ازدواج شما با تنش ها و مشکلات متعدد مراجعه خواهد شد.
گاه خانواده های مؤمنی را می بینیم که در حد معمولی ایمان دارند و به معنای متعارف مؤمند و البته به آن معنای حقیقی ایمان و پس از ازدواج با مشکلاتی مواجه می شوند و آن ازدواج با شکست روبرو می شود و تنها علت این عدم موفقیت، اختلال طبقاتی یا اختلاف اقتصادی و یا اختلاف فرهنگی است.
پس باید ببینیم تعبیر ما از آرامش چیست و ما در جه رتبه ای از این آرامش قرار داریم. اگر توانایی داشته باشیم که آرامش خود را از آن مرحله و رتبه ای که هستیم به رتبه و مرحله ای که باید باشد ارتقاء دهیم پس می توانیم ملاک های خود را تعیین کنیم.
جایگاه وضع فعلی با آنچه باید باشد
در امر ازدواج باید به دو منظر توجه داشته باشیم. یعنی یک چشم به آنچه هست داشته باشیم و یک چشم به آنچه آرزوی آن را داریم.
به عبارت دیگر باید فقط ایمان برای ما مطرح باشد. حال خود را مورد بررسی قرار دهیم و خود را ارزیابی کنیم، ببینیم چقدر در امور زندگی ایمان را در رأس کارهایمان قرار می دهیم؟!
تفاوت کفویت با شباهت
بنابراین برای تفهیم این مطلب که آرامش چگونه بوجود می آید لازم است به «خودشناسی» بپردازیم و خود را ارزیابی کنیم. وقتی خود را خوب شناختیم، آن وقت می توانیم بفهمیم کفو و همتای ما کیست. البته کفو بودن به معنای مثل و شبیه بودن نیست، بلکه به معنای متناسب بودن است که گاهی این تناسب در شبیه بودن است، گاهی در هم جهت بودن و گاهی در مکمل بودن. برای آنکه بتوانیم تشخیص دهیم هر کدام از این حالات چه موقع باید رعایت شود، مثالی می زنیم. اگر من انسان کم حرفی هستم باید همسری انتخاب کنم که مثل خودم کم حرف باشد یا تا حدودی هم جهت با من باشد یا برعکس مکمل من باشد یعنی پرحرف باشد؟
اینجا باید ببینیم آیا کم حرفی خود را نقطه ضعف محسوب می کنم یا ویژگی خوبی میدانم؟ اگر نقطه ضعف است، مکمل آن کفو من است. و اگر ویژگی خوبی می دانم، به دنبال هم جهت خویش باشم. راه دیگر برای این شناخت، دوستانی هستند که انتخاب کرده ام، ببینم بیشتر تمایل به دوستان کم حرف دارم یا پرحرف؟اینگونه می توان مصادیق کفویت را شناسایی کرد. نهایت آنکه کفو شما کسی است که شما با او احساس آرامش می کنید.
حجت الاسلام محسن عباسی ولدی نیز در کتاب نیمه دیگرم به این موضوع اشاره می کند و در خصوص اهمیت همگرایی اخلاق و عقاید می نویسد: اگر یکی از دو پایة کفویت؛ یعنی همسویی در اخلاق یا عقاید، استحکام لازم را نداشته باشد، ساختمان زندگی دچار تزلزل خواهد شد. وقتی زن و شوهر خُلقیات متفاوتی داشته باشند، بنای سازگاری با هم را نخواهند داشت. موافق بودن در عقاید و اخلاق موجب میشود بسیاری از دغدغههای زاید، از زندگی انسان بیرون رفته و دل انسان، مشغول چیزی بیش از آنچه مربوط به هدف آفرینش او است، میشود.
خُلقیات متفاوت یعنی این که آنچه مرا عصبانی میکند، در همسرم حالت خاصّی ایجاد نکرده و یا حتی حالتی متّضاد تولید کند. اگر من نسبت به مسئلهای حسّاسیت مثبت دارم، همسرم نسبت به آن بیقید بوده و یا حسّاسیت منفی داشته باشد. اگر چیزی به من احساس خوشبختی میدهد، به همسرم احساس خاصّی نداده یا احساس بدبختی بدهد و ... .
گاهی خُلقیات ریشه در عقاید دارد. وقتی نوع نگرش زن و مرد به دین، خدا، زندگی، آخرت و... متفاوت باشد، در بسیاری از نقاط زندگی با هم به مشکل بر میخورند.
به این مثال توجّه کنید: زن و شوهری در یک مراسم عروسی شرکت کردهاند که با شئونات اسلامی سازگار نبوده و مجلس گناه است. یکی از آنها میخواهد از مجلس بیرون برود، دیگری اصرار بر نشستن دارد. یکی میگوید درست نیست که فامیلها را ناراحت کنیم و دیگری میگوید اشتباه است که به خاطر مردم گناه کنیم.
نوع قضاوت متفاوت این دو، به نوع نگاه متفاوتشان به مردم و خدا برمیگردد؛ یکی معتقد است میتوان در مواردی مردم را بر خدا ترجیح داد و دیگری اعتقاد دارد که هیچ گاه نباید این کار را کرد.
تفاوت خلقیات با عقاید
البته همیشه خلقیات ریشه در عقاید ندارد. بسیاری از انسانها آن طور که فکر میکنند زندگی نمیکنند. بر اساس همین نکته است که باید گفت در انتخاب همسر، نباید تنها به حرفهایی که از طرف مقابل میشنوید بسنده کنید؛ زیرا برخی از افراد مطابق عقیدهشان حرف میزنند؛ اما عملشان با عقیدهشان تفاوت دارد.
حجت الاسلام حسین دهنوی در کتاب گلبرگ زندگی کفویت در اعتقادات را ملاک اصلی می داند و می نویسد: اگر دختر و پسر در اعتقادات به هم نزدیک و همتا باشند، ممکن است بتوانند با عدم همتایی در مسائل دیگر (البته به سختی) کنار بیایند، اما اگر در بقیه ی جهات تشابه داشته و در اعتقادات مخالف هم باشند، احتمال تداوم زندگی بسیار کم است؛ بدین جهت، نخستین محور در گفت وگوی جلسه ی اول - پس از معرفی - همین مسئله است. این سؤال چه از سوی متدین و چه از طرف غیرمتدین باید مطرح شود؛ زیرا ممکن است فردی با سطح پایین اعتقادی با کسی که در سطح بالایی از این لحاظ قرار دارد ازدواج کند و در زندگی مشترک دچار مشکلات جدی شوند.
بهترین انتخاب
اگر خودتان دین دار هستید با دین دار ازدواج کنید؛ چرا که پرهیزکار، خداترس است و به فرموده امام حسن(ع) اگر همسرش را دوست داشته باشد، او را گرامی می دارد و اگر از او به خشم آید، ستم روا نمی دارد. (طبرسی، مکارم الاخلاق، ص 204.)
مسئله ی اعتقادات مشترک آن قدر مهم است که هرگز نباید به امید ایجاد همتایی در آینده، با کسی که هماهنگی اعتقادی ندارید ازدواج کنید.
پیرامون کفویت احادیثی نیز نقل شده است پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: هر کسی نزد شما [به خواستگاری] آمد که اخلاق و دین او را می پسندید، به او زن دهید که اگر چنین نکنید ، گناه و تباهی بزرگی در زمین (جامعه ) پدید خواهد آمد. (الکافی، ج۵، ص ۳۴۷.) همچنین از ایشان نقل شده که مرد مؤمن همتای زن مومن می باشد. (الکافی، ج۵، ص ۳۳۵.)