شعر هتل کوبورگ:
من به لبخند گرگ بدبینم
به دروغ بزرگ بدبینم
تنگتر می شود محاصره ها
که نصیب پیادهها رنج است
گفتوگو زیر سایه تهدید
که از افسون ترس میترسم
زخمهایی که بر تنم مانده ست
ردّ خون برادرانم را
تلخی بیست و هشتم مرداد
ناو وینسنس، این طرف پیداست
خیل تابوتها که میآیند
میرود کاوانی از شهدا
پی راه هجوم میگردند
جرزنان دقیقهی نودند
عمر و عاصان شیکپوش بلوند
ناظران آژانس سی آی ای
نقشهی قتل شهریاریهاست
همت ما مباد صرف قمار
باز دست خداست بالادست
ترانه هتل کوبورگ با صدای مهران میرزایی و تنظیم نیما نورمحمدی را نیز در ادامه می بینید: