استکبار
استکبار (که اتفاقاً یک واژه قرآنی است) از ماده کبر است. استکبار مصدر باب استفعال است و آن را هممعنا با کبر و تکبر و به معنای تعظم و بزرگی دانستهاند و گاه آن را با مفهوم تعظم و تجبر نزدیک دانستهاند و مخالف و مقابل با تواضع معنا کردهاند که عبارت است از نفس را بالاتر از حد خود بردن و به عبارت دیگر، خود را بزرگ دیدن. آیات زیر شاهد و گواه این حقیقت است که گردنکشی دستکم یکی از نشانههای مشخص مستکبران است: «قَالَ الْمَلأُ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ مِن قَوْمِهِ لِلَّذِینَ اسْتُضْعِفُواْ لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحآ مُرْسَلٌ مِن رَّبِّهِ قَالُواْ إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ قَالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ إِنَّا بِالَّذِی آمَنتُمْ بِهِ کَافِرُونَ؛ سران قوم او که استکبار میورزیدند، به مستضعفانی که ایمان آورده بودند، گفتند: آیا میدانید (مطمئن هستید) صالح از طرف پروردگارش فرستاده شده است؟ گفتند: بیتردید ما به آنچه وی بدان رسالت یافته است مؤمنیم. کسانی که استکبار میورزیدند، گفتند: ما به آنچه شما بدان ایمان آوردهاید، کافریم».(2)
و همچنین «بَلَی قَدْ جَاءتْکَ آیاتِی فَکَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَکْبَرْتَ وَکُنتَ مِنَ الْکَافِرِینَ؛ آری! نشانههای من بر تو آمد و تو آنها را دروغ شمردی و سرکشی کردی و از کافران شدی».(3)
چرایی استکبارستیزی
با توجه به نگاه راهبردی دین اسلام در اقامه حق و مقابله با باطل، استکبارستیزی از مهمترین اهداف سیاست خارجی نظام اسلامی است. در ادامه به برخی علل لزوم مبارزه با استکبار می پردازیم.
1- انکار حق
مستکبران اگر در سایه مواجهه با معجزات متعدد پیامبران الهی علیهمالسلام دریابند که حق با آنان است، باز هم به دلیل روحیه استکباری، دست از لجاجت برنمی دارند و حقیقت را انکار می کنند. حضرت موسی(ع) پس از نشان دادن معجزات متعدد به فرعون و اطرافیان او، سبب شد آنان باور قلبی به پیامبری او پیدا کنند اما آنان به دلیل روحیه ستمگری و تکبر، انکار کردند و آن را جادو نامیدند: «فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ آیاتُنَا مُبْصِرَةً قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِینٌ؛ و هنگامی که آیات روشنگر ما به سویشان آمد، گفتند: این سحری آشکار است».(4) «وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْماً وَعُلُوّاً فَانظُرْ کَیفَ کَانَ عَاقِبَهُ الْمُفْسِدِینَ؛ و با آنکه دلهایشان بدان یقین داشت، از روی ظلم و تکبر آن را انکار کردند. پس ببین فرجام فسادگران چگونه بود».(5)
چنین چیزی برای نظام اسلامی قابل تحمل نیست. نظام اسلامی می تواند کسی را که از سر ناآگاهی و جهل خطایی می کند، هوشیار کند اما اگر کسی یا گروه و دولتی را هوشیار کرد ولی آنان بر اثر لجاجت و تکبر حاضر نشدند حق را گردن نهند، چه راه چارهای جز ستیز باقی می ماند و البته این راه هم پس از طی مراحل لازم هوشیارسازی و به تدریج از ساده به سخت است. ابتدا با زبان خوش پیام اسلام تبلیغ می گردد و در صورت گردنکشی مخاطب پس از طی برخی مراحل و طبق نظر رهبر مسلمین، با او برخورد می شود. در حدیثی از امام صادق(ع) می خوانیم: «إِنَّمَا الْکِبْرُ إِنْکَارُ الْحَقِّ وَ الإِیمَانُ الإِقْرَارُ بِالْحَقِّ؛ این است و جز این نیست که کبر، انکار حق و ایمان، پذیرش حق است».(6)
براساس این حدیث، کبر و ایمان در نقطه مقابل هم هستند و چنین است که مستکبران و مؤمنان هم باید در برابر هم باشند.
2- فسادگری
وقتی مستکبران به انکار حق پرداختند، آرام نمی نشینند و در زمین به فساد می پردازند. در آیه مبحث انکار حق هم دیدیم که در پایان آیه، خدا از ما خواسته است در زمین سیر کنیم و پایان کار فسادگران را نیک بنگریم. این نشان می دهد بین ظلم و تکبر و فساد ارتباط جدی وجود دارد. از این گذشته، خدای بزرگ در آیات مربوط به قارون که از مستکبران اقتصادی زمان حضرت موسی(ع) بود، از زبان صالحان قوم، خطاب به قارون چنین میفرماید: «وَابْتَغِ فِیما آتَاکَ الله الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلاَ تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا وَأَحْسِن کَمَا أَحْسَنَ الله إِلَیکَ وَلاَ تَبْغِ الْفَسَادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لاَ یحِبُّ الْمُفْسِدِینَ(7)؛ و با آنچه خدایت داده سرای آخرت را بجوی و سهم خود را از دنیا فراموش مکن و همچنان که خدا به تو نیکی کرده نیکی کن و در زمین فساد مجوی که خدا فسادگران را دوست نمیدارد».
3- تفرقه انداختن
تفرقه از بدترین آسیب هایی است که ممکن است بر یک ملت یا خانواده وارد آید. چنین بوده است که از جمله شعارهای استعمارگر پیر انگلیس یکی این بود که «تفرقه بینداز و حکومت کن!» امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) فرمودهاند: «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ یعْطِ أحَداً بِفُرْقَهٍ خَیراً مِمَّنْ مَضَی وَ لاَ مِمَّنْ بَقِی؛ همانا خدای سبحان از گذشتگان و آیندگان، به واسطه تفرقه به هیچ کس خیر نداده است».(8)
از نگاه قرآنی، این امر سابقه طولانی داشته است و فرعون، این نماد تاریخی استکبار، اهالی کشورش را دستهدسته و طبقهطبقه ساخته بود و بعد بین آنها تبعیض روا می داشت. او گروهی از مردم را به استضعاف کشیده بود. پسران آنها را سر می برید و زنان را زنده نگه می داشت تا از آنها بهره کشی کند. چنین است که او از فسادگران بود. در این باره قرآن مجید می فرماید: «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلاَ فِی الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیعاً یسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ یذبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَ یسْتَحْیی نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ»(9)
4- وابسته کردن جامعه اسلامی
با توجه به ماهیت دخالتآمیز استکبار، لزوم حفظ استقلال کشور اسلامی یکی از دلایل مقابله با مستکبران است. رهبران جامعه اسلامی به بیگانگان اجازه ندهند در تصمیمگیریهایشان دخالت کنند. در این باره، قرآن مجید میفرماید: «وَلَن یجْعَلَ الله لِلْکَافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً؛ و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان سلطه نمیدهد. از این رو، مؤمنان باید مراقب باشند کفار بر آنها سلطه پیدا نکنند».(10)
انواع استکبار و سلطه
همان گونه که گفته شد، نفی سلطه مستکبران وظیفه مؤمنان و جامعه ایمانی است. از آنجا که سلطه استکباری ممکن است در شکلهای مختلف بروز و ظهور یابد، در ادامه به بررسی انواع سلطه و استکبارورزی میپردازیم.
1- سلطه فکری و فرهنگی
دشمن ممکن است به خاک ما تجاوز نکند، اما بکوشد مغز ما را تصرف کند و کاری کند ما آن طور بیندیشیم که او می پسندد. او می کوشد ما را از هویت خودمان جدا کند. فراموش کنیم که هستیم و چه افتخاراتی داریم. این باور را در ما پدید آورد که انسانهایی بیبته و عقبمانده هستیم و برای کوچکترین پیشرفتی، نیاز داریم دست نوکری به سوی آنها دراز کنیم. توفیق دشمن در ایجاد چنین طرز فکری به منزله موفقیت او در تسخیر کشور ما و نقض استقلال است. نفی سلطه فکری به این معنا نیست که ما از علوم مفید دشمن استفاده نکنیم، بلکه به این معناست که دلداده دشمن نشویم و فراموش نکنیم که خدای بزرگ از مؤمنان خواسته است در برابر کفار شدت عمل داشته باشند: «مُحَمَّدٌ رَّسُولُ اللهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَینَهُمْ؛ محمد پیامبر خداست و کسانی که با اویند بر کافران، سختگیر (و) با همدیگر مهربانند».(11)
از جمله ابزارهای دشمن برای گستردن سلطه خود، نشر انواع محصولات و محتواهایی است که باعث نشر فساد در بین مسلمین و پیدایش استحاله فرهنگی در جامعه به نفع دشمن می شود. از این روست که از نظر فقها، هرگونه خرید و فروش و نگهداری چنین مطالبی حرام و ممنوع است.(12)
امروز غولهای خبری بزرگی در دنیا وجود دارند که بر نظام اطلاع رسانی دنیا سلطه یافته اند. با کمال تأسف، بیشتر این غولهای رسانه ای در کنترل دشمنان اسلامند. مسلمانان آگاه نباید بپذیرند منبع اصلی دریافت اخبار آنها این رسانه ها باشند. در غیر این صورت، ممکن است به تدریج تحت سلطه فکری دشمن قرار گیرند و استقلال فکری خود را از دست بدهند. پرهیز از انواع سلطه ها و دام هایی که دشمن برای ما تدارک دیده است نیازمند صبر جدی خود ما، سفارش دیگران به پایداری، مقاومت در برابر هواهای نفسانی و توطئه های دشمنان دین و سرانجام نگهبانی از مرزهای فکری و سرزمینی جهان اسلام در سایه اطاعت از رهبری مسلمانان است. در این باره، قرآن حکیم می فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! صبر کنید و ایستادگی ورزید و مرزها را نگهبانی کنید و از خدا پروا نمایید، امید است که رستگار شوید».(13)
میتوان بالاترین هدف مستکبران و سلطهگران را حاکمسازی سلطه فکری و فرهنگی دانست. در این باره، قرآن مجید می فرماید: «وَلَنْ تَرْضَی عَنکَ الْیهُودُ وَلاَ النَّصَارَی حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَی الله هُوَ الْهُدَی وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُم بَعْدَ الَّذِی جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللهِ مِنْ وَلِی وَلاَ نَصِیرٍ؛ و یهودیان و مسیحیان هرگز از تو خشنود نخواهند شد، مگر آنکه از آیین آنها پیروی کنی. بگو هدایت، هدایت الهی است و اگر پس از دانشی که بر تو (فرود) آمده است، از خواسته های آنان پیروی کنی، در برابر خداوند یار و یاوری نداری».(14)
2- سلطه سیاسی
گاه دشمن از طریق به قدرت رساندن جاسوسان خود یا کسانی که جاسوس نیستند اما طوری می اندیشند که دشمن میپسندد یا خریدن برخی مقامات کشور و فراهم کردن تله های جاسوسی برای آنان، سعی دارد در تصمیم سازی های سیاسی ممالک اسلامی به نفع منافع نامشروع خود نفوذ کند. همراهی اینان با جامعه اسلامی هیچ فایدهای ندارد و باید مراقب بود مبادا پست کلیدی در نظام اسلامی به دست آورند. اینان خودی نیستند، بلکه جاسوسان دشمن به حساب می آیند. این کلام نورانی خدای بزرگ است که «لَوْ خَرَجُوا فِیکُمْ مَا زَادُوکُمْ إِلَّا خَبَالاً وَلَأَوْضَعُوا خِلاَلَکُمْ یبْغُونَکُمُ الْفِتْنَهَ وَفِیکُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَالله عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ؛ اگر با شما بیرون آمده بودند جز فساد برای شما نمیافزودند و به سرعت خود را میان شما میانداختند و در حق شما فتنهجویی میکردند و در میان شما جاسوسانی دارند [که] به نفع آنان [اقدام میکنند] و خدا به [حال] ستمکاران داناست». (15)
3- سلطه اقتصادی
گاه دشمن با اعزام شرکتهای تجاری و محصولات رنگارنگ خود، اقتصاد جامعه اسلامی را چنان تحت فشار قرار میدهد که منجر به بیکاری گسترده جوانان و در نتیجه، شیوع انواع مفاسد و ناامنی ها میشود. پیامد این کار اگر بموقع کنترل نگردد، ناقض امنیت ملی و استقلال و حاکمیت نظام اسلامی است.
4- سلطه نظامی و جغرافیایی
آشکارترین نوع تجاوز دشمن، تجاوز مستقیم به آب و خاک یک کشور مستقل است. اشغال نظامی کشور، نقض بارز استقلال یک مملکت است. از جمله دلایل وجوب جهاد همین امر است. در این باره قرآن مجید می فرماید: «وَقَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللهِ الَّذِینَ یقَاتِلُونَکُمْ وَلاَ تَعْتَدُوا إِنَّ الله لاَ یحِبُّ الْمُعْتَدِینَ؛ و در راه خدا، با کسانی که با شما میجنگند، بجنگید ولی از اندازه درنگذرید، زیرا خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد». (16)
5- سلطه علمی
کفار نباید بر مؤمنان سلطه علمی داشته باشند. اگر چنین چیزی در حال حاضر وجود دارد، به هر دلیلی که باشد، نقطه ضعف است و باید به طور جدی برای رفع آن کوشید. جوامع اسلامی باید با انجام پژوهشهای مداوم علمی به آخرین فناوریهای پیشرفته روز دنیا و نیز تولید علم بومی خصوصاً در حوزههای نظری و علوم انسانی دست یابند تا از سلطه علمی مستکبران خارج شوند.
پینوشت:
1- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار 50 هزار فرمانده بسیج سراسر کشور، 29 آبان 1392.
2- اعراف، 75 و 76.
3- زمر، 59.
4- نمل، 13.
5- نمل، 14.
6- بحارالانوار، ج 2، ص 141.
7- قصص، 77.
8- بحارالانوار، ج 2، ص 313.
9- قصص، 4.
10- نساء، 141.
11- فتح، 29.
12- تحریرالوسیله، ج 2، ص 507.
13- آلعمران، 200.
14- بقره، 120.
15- توبه، 47.
16- بقره، 190.