به گزارش خبرنامه دانشجویان ایران به نقل از روابط عمومی نهاد کتابخانههای عمومی کشور، چهارمین نشست تخصصی کتابخوان هنر با عنوان «یکشنبههای کتاب هنر» که به نقد و بررسی کتاب «بلاتار پس از پایان» نوشته ژاک رانسیر اختصاص داشت، عصر یکشنبه (7 آذر) با حضور صالح نجفی، پژوهشگر حوزه فلسفه و سینما، محمدرضا شیخی، مترجم کتاب، بابک کریمی، طراح مجموعه کتابهای انتشارات شورآفرین (ناشر کتاب) و جمع کثیری از علاقهمندان به حوزه سینما در سالن استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
در ابتدای این نشست بابک کریمی درباره طراحی مجموعه کتابهای سینمایی انتشارات شورآفرین و چگونگی قرار گرفتن کتاب ژاک رانسیر در این مجموعه توضیح داد: ما در انتشارات شورآفرین سه مجموعه در حوزه سینما تعریف کردیم که اولین مجموعه ما «فضای منفی» نام داشت که به طور کلی به بررسی مباحث تئوریک و تاریخ سینما اختصاص داشت و عنوان اولین کتابی که در این مجموعه منتشر شد «دگرگونیهای سینما: چهره در حال تغییر سینهفیلیای جهان» نوشته جاناتان رزنبام بود که مجموعهای از مقالات و نامهنگاریها میان یک سری از منتقدان سینمایی متولد دهه 60 میلادی را شامل میشد.
وی افزود: مجموعه دوم ما کلوزآپ یا دفترهای کوچک سینمایی نام داشت که طیف وسیعی از موضوعات مختلف را شامل میشود، اما با کتابهایی کم حجم. کتاب اولی که در این مجموعه چاپ شد، تکنگاری کنت جونز بر فیلم پول اثر روبر برسون و کتاب دوم همین کتاب ژاک رانسیر درباره بلاتار بود که هر دو کتاب در 100 صفحه به چاپ رسیدهاند.
این پژوهشگر سینما درباره سومین مجموعه نیز توضیح داد: مجموعه سوم ما نیز مجموعه «فیلمها و احساسها» است که قرار است روی فیلمسازها به شکل مجموعه مقالات و مجموعه گفتوگوها کار کند. کتاب اول این مجموعه مجموعه مقالاتی در باره بلاتار، کتاب دوم مجموعه مقالاتی درباره وون کاروای و کتاب سوم مجموعه گفتوگوهایی با بلاتار و همکاران او است.
کریمی درباره دلایل انتشار کتاب «بلاتار پس از پایان» نیز گفت: کتاب رانسیر در مورد بلاتار نقشی اساسی در تثبیت جایگاه بلاتار در جهان مطالعات سینمایی داشته است. وضعیت بلاتار در ایران یک وضعیت ویژه است، چراکه طیف وسیعی از سینمادوستان بودند که سالها آثار بلاتار را دنبال میکردند و درباره او صحبت میکردند، اما نه تنها کتابی درباره او منتشر نشده بود، بلکه حتی هیچ نشریهای، طی یک پرونده تحلیلی مناسب نیز به آثار او نپرداخته بود.
وی ادامه داد: این موضوع باعث شد تا ما به جستجوی آثار منتشر شده درباره بلاتار در کتابهای فرانسوی و انگلیسی زبان بپردازیم و برای ما خیلی عجیب بود که مشاهده کردیم که پس از سالیان، در سال 2011 یکی از دوستان بلاتار کتابی تاریخی و جزئینگر درباره او به زبان انگلیسی چاپ کرده است. کتاب بعدی ترجمه انگلیسی همین کتاب رانسیر از فرانسوی به انگلیسی بود و همچنین خانمی هم به نام یانیسلی یک تکنگاری درباره فیلم «نفرین» بلاتار منتشر کرده بود. چند ماه پیش هم تحلیلگر شناخته شدهای از دانشگاه سوربن پاریس مقالهای درباره بلاتار منتشر کرد. این تمام آثاری بود که درباره بلاتار در کتابها و نشریات انگلیسی زبان منتشر شده بود.
این پژوهشگر حوزه سینما درباره آثار منتشر شده درباره بلاتار در زبان فرانسوی نیز گفت: نشریات اصلی فرانسه در حوزه سینما علاقهچندانی به بلاتار نداشتند و حتی منتقدان این نشریات برخورد بسیار تندی با فیلم «اسب تورین» او داشتند. حتی نشریات جدیتر به جز موارد معدودی از منتقدانی چون سیلوی روله، مطالب دیگری از بلاتار وجود نداشت. مجموعه این دلایل باعث شد تا به سراغ جمعآوری اطلاعات و مقالاتی درباره بلاتار برویم.
تجربه ترجمه کردن متنی سنگین و چالش برانگیز
محمدرضا شیخی، مترجم کتاب «بلاتار پس از پایان» نیز در این نشست درباره آشنایی خود با رانسیر و این کتاب گفت: در سال 1388 کتابی از رانسیر را با عنوان «نفرت از دموکراسی» برای ترجمه انتخاب کردم که از سوی انتشارات گام نو منتشر شد، اما در ادامه به دلیل مشکلاتی که برای این انتشارات به وجود آمد، این کتاب آن گونه که باید دیده نشد، اماعلاقه من به رانسیر از همانجا شکل گرفت.
وی افزود: با توجه به تحصیلاتم در حوزه زبان فرانسه و علاقه به حوزه سینما، در سال 1390 با نشریه 24 شروع به همکاری کردم و به ترجمههایم جهت جدیدی دادم و اولین کتابی که پس از این تصمیم از رانسیر ترجمه کردم، کتاب بلاتار بود که البته فوقالعاده متن سنگین و چالش برانگیزی داشت.
این مترجم درباره روند انتشار ترجمه خود نیز توضیح داد: من انتشار این کتاب را ابتدا به آقای سلامت در انتشارات روزبهان پیشنهاد دادم که ایشان هم استقبال کردند، اما باز هم به دلیل مشکلاتی که برای این انتشارات به وجود آمد انتشار آن به تعویق افتاد تا اینکه با آقای کریمی در انتشارات شورآفرین آشنا شدم و خوشبتانه این کتاب در دل مجموعهای قرار گرفت که آقای کریمی و دوستانشان از پیش در حال کار کردن بر آثار بلاتار بودند.
انتخاب بلاتار در دوراهی سرنوشتساز
صالح نجفی، پژوهشگر حوزه فلسفه و سینما نیز در ادامه این نشست به نقد و بررسی این کتاب پرداخت و با اشاره به سیر تحول فیلمسازی بلاتار در سینمای جهان گفت: من برای فیلمسازی بلاتار دو دوره تعریف کردهام. به طوری که فیلمهای ابتدایی این فیلمساز آثاری خشمگین و رادیکال و اجتماعی هستند که تقریبا هیچ ارتباطی با فیلمهای دوره دوم فعالیت او ندارد. اینجا است که این سوال پیش میآید که چطور میشود سه فیلم ابتدایی بلاتار که آنها را در ایام جوانی در سبک رئالیسم اجتماعی ساخته، به یک باره در دوره بعد به فیلمهایی متافیزیکی و با سبک فرمالیستی تبدیل میشوند؟
وی افزود: نویسنده و منتقدی به نام کواچ در کتابی در این باره ادعا میکند که در آثار بلاتار تقریبا تمام عناصر سبکی و روایی اصلی در دوره پختگی و جا افتادگی، در فیلمهای ابتدایی او هم حضور داشتهاند. پس اتفاقی که در سینمای بلاتار میافتد این است که این فیلمساز آن عناصری که از همان فیلم اول در اثر او حضور داشتهاند را دائما و به صورت آگاهانه بازسنجی کرده که میتوان آن را تلاش مستمر بلاتار برای پیدا کردن سبک خاص سینمای خود دانست که به آن اصل «جایگشت» میگویند.
این پژوهشگر حوزه سینما درباره روند فعالیت بلاتار در عرصه سینما گفت: بلاتار سینماگری است که درست به محض اینکه مولفهها و ترکیبهای موفق خود را پیدا میکند، شروع به پروراندن و شکوفا ساختن تمام پتانسیلهای آن سبک میکند و در ادامه آن را به روشهای رادیکال ادامه میدهد تا به نقطه دوراهی و لحظه تصمیمگیری سرنوشتساز خود برسد؛ لحظهای که او تمام آن جایگشتهای را آزمایش کرده و تمام پتانسیلها را محقق کرده و یا باید به نظام فرمال کلاسیکتری که ما در سینما میشناسیم (فرمهای سنتیتر سینما) بازگردد و یا باید به طور کلی آن جهان فرمال و تماتیک خود را کنار بگذارد؛ یعنی وداع با دنیایی که ما آن را به عنوان دنیای بلاتار میشناسیم!
نجفی ادامه داد: انتخاب بلاتار گزینه اول نیست، چرا که او در این گزینه باید آنقدر مصالحه و سازش کند که این موضوع با آن چهره رادیکالی که از او میشناسیم متفاوت و غیر ممکن است و تنها و تنها یک گزینه برای او باقی میماند که دیگر فیلم نسازد. اعلام این اتفاق به سال 2007 یعنی زمانی که فیلم «مردی از لندن» را ساخت بازمیگردد.
وی تأکید کرد: درس اصلی بلاتار برای افرادی که سینمای او را سیاسی میخوانند، این است که انقلابی بودن و یا رادیکال بودن در بعضی از مقاطع، دقیقا در گرو ترک هرگونه فعالیت ظاهرا رادیکال است. بلاتار یکی از رادیکالترین سینماگران معاصر، درست در اوج رادیکالیسم و موفقیت خود در کشف فرم مد نظر خود، تصمیم میگیرد که دیگر فیلم نسازد! به عبارت دیگر در برخی از مواقع تاریخی، انفعال بزرگترین و یا تنها صورت ممکن برای فعالیت است.
این پژوهشگر حوزه سینما درباره دلایل کنارهگیری بلاتار از فیلمسازی گفت: بلاتار در سال 2007 با ترک فیلمسازی همه را گیج میکند. چرا که او در اوج موفقیت حرفهای خود در حالی که 52 سال سن دارد و کار فیلمسازی را بهتر از هر کس دیگری دریافته است، از دنیای فیلمسازی کنارهگیری کرد. اما جواب بلاتار به سوالات مکرر اطرافیانش درباره این موضوع این جمله بود: «اگر احساس نکنم که در وجودم میل شدیدی به گفتن حرف تازهای هست، من حتما دست از کار خواهم کشید، چرا که نمیخواهم حرف خودم را تکرار کنم».
نجفی با اشاره به این مقدمه به بررسی کتاب ژاک رانسیر درباره بلاتار پرداخت و گفت: رانسیر معتقد است که بلاتار همواره در حال ساختن یک فیلم است و به عبارتی عنوان میکند که این سینمای سینماگری است که خودش معتقد است که نمیخواهد سینمای خود را تکرار کند. به نظر رانسیر از اولین فیلم تا آخرین فیلم بلاتار مخاطب تنها با یک داستان مواجه است و آن قصه هم دائما در حال تکرار است. رانسیر این داستان را خلاصه میکند و میگوید سینمای بلاتار، سینمایی است بر مدار قولی که نقض شده یا وعدهای که زیر پا پاشته شده است.
وی در ادامه با اشاره به بخشهایی از فصل اول کتاب «بلاتار پس از پایان» درباره عنوان صحیح این کتاب گفت: رانسیر درباره معنی عنوان کتاب که ترجمه صحیح آن «زمان بعدی» است، میگوید که زمان بعدی، زمان یک شکل و یکنواخت و عبوس کسانی نیست که دیگر به چیزی ایمان ندارند، بلکه زمان بعدی زمان رخدادهای مادی ناب است؛ زمان رخدادهایی که از این به بعد باورهای خود را با آن خواهید سنجید.
این پژوهشگر حوزه سینما ادامه داد: سینمای بلاتار سینمای نقض یک وعده است و آن وعده، وعده برابری است؛ وعدهای که با عنوان ایده کمونیسم شناخته میشود. بعد از اینکه آن وعده زیر پاگذاشته میشود و نقض میشود، شما وارد جهانی میشوید که رابطه میان وعده و تجربه زیستی شما قطع شده است. یعنی شما در جهان بعد از زیرپا گذاشته شدن بزرگترین وعدهای که تاریخ بشر برای رهایی داده، به زندگی ادامه میدهید. بعد از این چیزی که برای شما میماند زمان بعد از نقض شدن وعده است. زندگی کردن در چهارچوب زمان بعد از نقض وعدهها، حس شما را از زمان تغییر میدهد. رانسیر میگوید که در فیلمهای بلاتار حس زمان اساسا فیزیکی است و آن را از طریق تجربههای جسمی و فیزیکی تجربه میکنید. حس میکنید که در یک زمان بدون ساعت زندگی میکنید.
نجفی همچنین درباره مباحث مطرح شده در فصل دو و سه این کتاب نیز گفت: رانسیر در دو فصل بعدی به سراغ نقش جهان فیزیکی در فیلمهای بلاتار میرود. دوربین بلاتار در فیلمهای اول خود، در طراز شرایط فیزیکی عمل میکند، یعنی شرایط فیزیکی، نقش محوریتری در فیلم او بازی میکند و فیلم درباره تأثیر فضایی است که بین آدمها تقسیم شده؛ یعنی افرادی که در یک خانه هستند، اما خانه آنها مانند لانه افعیها است. تأثیر نزدیک بودن جسمانی آدمها بر روح و روان یکدیگر؛ و بعد رانسیر از این موضوع یک نتیجه فلسفی میگیرد و میگوید که اگر سینما به موجب ذات خود فیزیکی و محسوس باشد، آن وقت مدیوم فیلم زمانی است که به آن «زمان بعد از» میگوییم.
وی در ادامه با خوانش بخشهایی از کتاب «بلاتار پس از پایان» و تطبیق آن متن انگلیسی آن به برسی ترجمه صورت گرفته از این کتاب پرداخت و گفت: نام کتاب رانسیر (The time after) به معنی «زمان بعدی» و یا «زمان بعد از …» است و این سوال پیش میآید که چرا مترجم نام این کتاب ترجمه شده را «پس از پایان» گذاشته که البته نام بدی هم نیست و جذابیتهایی هم دارد، اما ترجمه درستی از کتاب نیست.
نجفی تأکید کرد: این کتاب در ترجمه نیز با اشکالاتی مواجه است که نسبت به یک کتاب 80 صفحهای که من به صورت اتفاقی به بررسی آن پرداختم، اشکالات و اشتباهات کم و کوچکی نبودند و لازم است که در ترجمه این اثر در ویراشهای احتمالی بعدی یک بازنگری جدی در ترجمه این کتاب اعمال شود.