به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ کاهش بیش از 20 درصدی طی 3 سال. چرا این اتفاق افتاده است؟ جواب صحیح و دقیق به این سوال نیازمند تحقیق میدانی است، اما به نظر چند عامل عمده در این کاهش موثر بودهاند. گذر موج جمعیتی دهه ی شصت از جمعیت متقاضیان بالقوه ی این آزمون را میتوان یکی از این دلایل دانست. اما به نظر میآید شرایط اجتماعی در این قضیه اثر گذارتر بودهاند.
1- جامعه هماکنون نیک دریافته است که گسترش بیرویهی آموزش عالی عموما، و تحصیلات تکمیلی خصوصا، اقدامی بوده است بدون توجه به زیرساختها و امکانات لازم، نیازسنجی جامعه، و مصالح دانشآموختگان.
امروز این احتمال در میان مردم قوت گرفته است که افزایش این حجم از صندلیهای دانشگاهها، به ویژه در مقاطع تحصیلات تکمیلی، راهکاری بوده است برای سرپوش گذاشتن بر ناتوانی ایجاد اشتغال برای جوانان. در واقع این سیاست، جوانان را به درس خواندن سرگرم کرده است و حال به هیچ عنوان امکان ایجاد اشتغال و استفاده از جوانانی را که آموزش داده است ندارد.
سال | تعداد داوطلبین |
91 | 930 هزار و 172 نفر |
92 | 896 هزار و 044 نفر |
93 | 950 هزار و 429 نفر |
94 | 813 هزار و 013 نفر |
95 | 761 هزار و 649 نفر |
96 | 754 هزار و 262 نفر |
2– با این شرایط، تحصیلات تکمیلی مزیتی در بازار کار به حساب نمیآید. حتی در مواردی نقطه ی ضعف محسوب می شود و افرادی که مدارک تحصیلی بالاتری دارند در زمان استخدام در موضع ضعف قرار میگیرند و کارفرمایان نسبت به استخدام آنها بیمیلاند. ولی تحصیلات بالاتر تشخص اجتماعی بالاتری را به همراه دارد. درست است؟ به نظر میرسد این طور نیست.
دیگر حتی پرستیژ را هم نمیتوان آوردهی تحصیلات تکمیلی دانست. خیل عظیم دانشآموختگان این مقاطع، بیتردید از منزلت این مدارک کاسته است که فرمودهاند «هر شب اگر شب قدر بودی، پس شب قدر بیقدر بودی ...». به علاوه این واقعیت که بسیاری از این دانشآموختگان به دلیل ضعف آموزش فاقد اندک توانایی و سطح علمی در رشتهی خود هستند و بسیاری از ایشان حتی قادر به انجام رسالههای خود نبودهاند و آنها را خریداری کردهاند، از ارج و قرب دارندگان مدارک تحصیلی کاستهاست.
3– از سوی دیگر دشوار شدن وضعیت اقتصادی برای عموم مردم، موجب شده است که عامل اقتصادی به فاکتوری حیاتی در تصمیمگیریها بدل شود. اول این که اگر قرار است تحصیلات تکمیلی آوردهای نداشته باشد، بیشک میل و رغبتی نیز برای انجام آن وجود ندارد.
دوم این که دیگر خانوادهها در پشتیبانی از فرزندانشان برای مدت طولانی دچار سختی هستند و همین موضوع باعث میشود جوانان بین تحصیلات تکمیلی – که انجام صحیح و پژوهشمحور آن کاری است تمام وقت – و پیوستن به بازار کار و یا انجام خدمت سربازی در مورد آقایان، مورد اول را انتخاب نکنند.
4- و نکتهی آخر این که کارشناسی ارشد را میتوان دروازهای برای دکتری دانست. در واقع صرف مدرک کارشناسی ارشد به تنهایی چندان مزیتی نسبت به کارشناسی ندارد بلکه میتواند مدخلی برای ورود فرد به دنیای پژوهش و دکتری باشد. این امری یعنی فرد باید برای یک دورهی طولانی مدت و حداقل 7 – 8 ساله برنامهریزی و سرمایهگذاری نماید. اما عدم وجود ثبات در فعالیتهای علمی کشور، به خصوص برنامههای دانشگاهها، این کار را فعالیتی پر خطر ساخته است.
در سالیان اخیر بسیار شاهد بوده ایم که سر فصل های دروس، منابع آزمون، شیوه های جذب، سیاستهای کلی و ... تغییر کرده است و داد دانشگاهیان را در آورده است. به عنوان مثال در چند سال گذشته بارها درسها و سرفصلهای آزمون دکتری و شیوهی جذب و میزان تاثیر آزمون و مصاحبه تغییر کرده است. در چنین شرایطی بدیهی است که میل به تحصیلات تکمیلی کاهش خواهد یافت، که با توجه به مواردی که ذکرش رفت ، شاید بتوان آن را اتفاقی میمون و مبارک دانست.
* گزارش از رضا مشتاقی