به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ ماجرای وعده استخدام دانشجویان گروه الف دانشگاه صنعت نفت، به نظر میرسد دیگر به عنوان یک تراژدی تبدیل شده است، ماجرایی که نزدیک به دوسال است دانشجویان نخبه ای که امکان حضور در بهترین دانشگاه های کشور را داشته اند، با وعده استخدام در وزارت نفت به این دانشگاه رفتند، اما اتفاق دیگری رخ داد.
یونس خوافی دانشجوی ورودی 89 کارشناسی و 95 کارشناسی ارشد این دانشگاه است که در نامه ای به رئیس این دانشگاه از وضعیت بد این روزهای خود می نویسد:
بسمِ اللهِ الذی یَستجیبُ دعاءَ المظلوم
«الَّذِینَ إِن مَّکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنکَرِ وَلِلَّـهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ»
جناب آقای هاشمی
با سلام و احترام
اینک صبر و تحمل اینجانب لبریز شده و کارد به استخوان رسیده و میخواهم در فضای دانشجو – رئیس دانشگاه، بی پرده و بیتعارف انتقادات خویش را به عملکرد شما به عنوان رئیس دانشگاه صنعت نفت بیان دارم و به وظیفهی انذار و هشدار خود عمل کرده و ذکر خدا و آخرت را برای شما که در اثر مشغولی و شیفتگی شما به این مقام به فراموشی سپرده اید، یادآور سازم.
آنچه که در ادامه می گویم فقط اعتراض شخصی خویش می باشد اما شاید این اعتراض بسیاری از دانشجویانی باشد که فقط یادگرفتهاند برای دلگرمی خویش زیرلب بگویند " این نیز بگذرد"، اما به قیمت تباهی جوانی آنها، از بین رفتن امیدشان و خوار و زبونی کشیدن.
اینجانب هنگام انتخاب رشته، به گزینه های متعددی فکر میکردم. میخواستم به تمامی آنانی که به من میگویند نمیتوانی، نشان دهم که میتوانم. به تمام آنانی که میگفتند آینده فقط از آن آقازادههاست نشان دهم که استعداد همواره بارور میشود. به تمام آنانی که مسیر را سخت و آینده را تاریک وانمود میکردند بگویم روزهای سخت خواهند گذشت و آیندهی روشن خواهد آمد.
حالا وقت آن رسیده بود که انتخابی حساس انجام دهم که در طی آن به سختیهای خود و خانوادهام پایان دهم و انتخابی سخت انجام دادم. رشتهای در یک شهری غریب و دور و ناشناس. خانوادهام جوان کم سن و سال خویش را به امید آیندهای روشن رهسپار سرزمین غربت کردند و سختیهای فراوان تحمل کردند تا اینکه روزی فرزندشان باروری کند و عزتمندشان سازد.
من این دانشگاه را انتخاب کردم که امروز شما رئیس آن هستید و چون به ما رسید خلف وعدههای مکرر و بهانههای جدید هر روز سد راهمان شده است و آب پاکی روی دستان ما ریخته شده است و واقعا آینده از آن آقازاده هاست. آیا آقازاده شما هم یک ذره از نگرانیهای سایر دانشجویان و فارغ التحصیلان را دارد؟ خیر، چون واقعا آینده از آن اوست.
اما مسئله فراتر از استخدام اینجانب یا سایر فارغ التحصیلان و دانشجویان است که با توجه به جوابیه سازمان اداری و استخدامی، کاملا از بین رفته است. گرچه این هم انکارناپذیر است که ماهیت و هویت این دانشگاه به وجود این امتیاز بستگی دارد و نبود این امتیاز نبود دانشگاه صنعت نفت را در پی دارد.
مسئله حفظ و تقویت دانشگاهی است که همه ی ما از آن بهره بردهایم و مادر نیروی تخصصی صنعت نفت کشور میباشد و کانونی بوده است برای جمع آوری نخبگانی که نمیخواستند استعدادهایشان قربانی باند و باندبازیهای استخدامی و نداشتن پارتی شود.
کانون نخبگانی که خواستار خدمت خالصانه به کشورشان بودهاند و اما اکنون که دانشگاه در آتش بیمهری برخی مسئولین میسوزد و فریاد کمک خواهی سر میدهد همهی آنانی که روزی ازین سفره غنیمتهای بزرگی نصیبشان شده، سکوت اختیار کردند و نظارهگر نابودی آن میباشند و آیهی "اذ هم علیها قعود" را دوباره جلوهگر میسازند.
الگوی مدیریتی که شما انتخاب کردید با الگوی اسلامی بسیار متفاوت است. آیا رسول اکرم و حضرت علی چنین عمل میکردند؟ شما الگوی مدیریتی تان آقای وزیر میباشد. آیا با برخوردی که ایشان با شما میکند خشنود هستید که شما هم همان رفتار را با دانشجویان دارید؟
خداوند اگر به شخصی مقام و منزلتی بدهد. خیر به او نداده است و اگر وی درین مقام خویشتن خویش را گم کند و خدا و روز آخرت را فراموش کند و پیرو هوی و هوس خویش گردد و وظیفه ی خویش را در برابر زیردستان به خوبی انجام ندهد و حقوق آنها را ایفا نکند به همراه این مقام به نابودی و ابتذال کشیده خواهد شد و خیلی زود در دنیایی دیگر باید پاسخگوی تباهی جوانی جوانان نخبه ای باشید که به علت بی کفایتی شما، زندگیشان قربانی شده است.
آقای هاشمی، راه بازگرداندن دانشگاه به جایگاه واقعی خویش این است که درون دانشگاه اتحاد ایجاد کنید و همه را به خود نزدیک کنید و با این لشکر که پشتوانهی شما خواهند بود از کیان دانشگاه دفاع کنید. هر دانشجو میتواند برای شما به منزلهی سربازی باشد که خالصانه وظیفهی خویش را انجام میدهد. و شما بدون دانشجویان نمیتوانید موفق شوید.
این مسیری که شما اتخاذ کردید که صبر کنید که آیا وزیر عوض شود یا نه. مسیر غلطی است. آیا هنوز خوش خیالید که با عوض شدن وزیر مشکل حل میشود؟ اگر هم چنین شود برای شما کفایتی نمیباشد چرا که شما نقشی نداشتید. اتخاذ چنین مسیری فقط منفعت طلبی شما را میرساند که فقط خواستههای خود را مد نظر دارید و حقوق دانشجویان و فارغ التحصیلان برای شما اهمیتی ندارد. آیا اگر هم چنین شود تباهی جوانی چند هزار جوان هم جبران میشود؟ آیا سرافکندگی جوانان در مقابل خانواده و همسر و اقوامشان جبران میشود؟ آیا بیقانونی رسم شدن هم جلوگیری میشود؟ آیا هر یک از ما به وظیفهی خود در دوران سختی عمل کردهایم؟ یا فقط درجانشستگان بوده ایم؟
سیاستی که شما اتخاذ کردید این است که ساکت باشید و مسکوت کنید. و خوش اقبالی شماست که با نسلی طرفید که اگر تمامی حقوقشان به تاراج برود متاسفانه عرضهی دفاع از حقوق خویش را ندارند و حتی برای حرف زدن هم مانند بید به خود میلرزند اما ازین وضعیت خوشحال مباشید چرا که اینها مسئولان آینده خواهند بود که وظیفه نشناسی همچنان در کشور مرسوم خواهد بود و مشکلات روزافزون میشود و شاید جایی دیگر حقوق شما یا فرزندانتان به وسیلهی همین دانشجویان وظیفه نشناس پایمال شود.
آقای هاشمی چرا یک نظر سنجی نمیکنید تا ببینید چقدر خواهان استعفای شمایند و چقدر خواهان تغییر رویهی شما و چقدر خواهان ادامهی شما با همین رویه میباشند؟ بنده خود خواهان تغییر رویهی شما می باشم به گونهای که منفعت طلبی خویش را کاسته و حفظ و تقویت دانشگاه و دفاع از حقوق دانشجویان و اساتید آن، در اولویت خویش قرار دهید و با پذیرش انتقادات عملکرد خویش را بهبود بخشید و از خود تاریخی پرافتخار به جای بگذارید.
تمام آنچه که بی پرده و بی تعارف گفته شد همه بر حسب احساس مسئولیت و انجام وظیفه و امر به معروف و نهی از منکر بود که خواستگاه این درد دل ها خیرخواهی برای شما و دانشگاه بود همچنان به امید اصلاح میباشم و در صورت عدم دریافت جوابی مثبت و مشاهدهی اقدامی مثبت، از هدف حفظ و تقویت دانشگاه نومید گشته و دیگر راضی نمیشوم سرمایهی کشورم هزینهی دانشگاهی شود که در آن فقط عدهای منفعت طلب سکان دارند و خروجی و کارآمدی ندارند و احساس مسئولیت نمیکنند و فقط بیخودی انتظار دارند که چند برابر دانشگاههای دیگر از هزینهی بیت المال استفاده کنند اما هنگام انجام وظیفه و مسئولیت خویش از زیر بار مسئولیت فرار میکنند.