همه به دنبال دکتر شدن!
اگر از مقایسه تعداد داوطلبان سالهای مختلف بگذریم، آمار قابل تامل متقاضیان شرکت در گروههای آزمایشی است. طبق آمار منتشر شده نزدیک 78 درصد شرکتکنندگان دو گروه علوم تجربی و ریاضی و فنی را برای ادامه تحصیل خود در مقطع دانشگاهی برگزیدهاند که داوطلبان علوم تجربی سهمی 62 درصدی دارند! همین آمار و ارقام با کمی اختلاف در سال 95 و سالهای قبل نیز در حال تکرار شدن است. این آمار نشان از افزایش علاقه داوطلبان کنکور طی سال اخیر به رشتههای پزشکی دارد، حتی سال گذشته این مساله دانشجوی برق دانشگاه شریف پس از اعلام رتبههای برتر کنکور ۹۵ و کسب رتبه یک کنکور تجربی از بهترین دانشگاه مهندسی کشور انصراف داد تا رشته پزشکی بخواند که این موضوع تحلیلهای زیادی نیز در پی داشت.
علوم انسانی در حال انقراض!
هرچند علاقه خانوادهها به دکتر شدن فرزندانشان قابل توجه است، کاهش داوطلبان در رشتههای علوم انسانی نگرانیها را بیش از پیش میکند؛ مسالهای که به نظر میرسد طی چندسال آینده به یکی از بحرانهای حوزه فکری و اندیشهای کشور مبدل شود و این سوال پیش میآید که چرا نخبگان کشور این روزها به دنبال رشتههای مهندسی و پزشکی هستند؟ در اینباره قطعا باید ساعتها به بحث و بررسی با حضور اصحاب صاحب نظر نشست اما رشته این مساله را باید در آموزش و پرورش و فرهنگ عمومی خانوادهها دنبال کرد. حدادی یکی از پژهشگران این عرصه معتقد است: «نگرش نادرست به هدایت تحصیلی، در نظام آموزشی ما نیز رسوخ کرده و موجب ناکارآمدی در شناسایی و هدایت استعدادهای برتر شده است. دبیران علوم انسانی معمولا غیرمتخصص و غیرعلاقهمند به این حوزه بوده و متون آموزشی جذابیتی برای دانشآموز ایجاد نمیکند.»
شرط معدل بالا برای پذیرش، همواره برای علوم ریاضی و پزشکی است و مدارس سمپاد با رشتههای علوم انسانی بیگانه هستند و از سوی دیگر بنیاد ملی نخبگان نیز هنوز تعریفی از نخبه علوم انسانی نداشته و طبعا امکان برنامهریزی منسجم برای جذب استعدادهای برتر به این حوزه ندارند. این مساله در حالی است که در کشورهای توسعه یافته تمرکز بر شناسایی استعدادهای برتر از دوران دبستان و هدایت آنها به سمت علوم انسانی ویژه بوده و متون کتب درسی دبیرستان در تراز متون دشوار علوم انسانی است.
جالب است بدانید برخلاف دانشکدههای مهندسی غرب که شاهد حضور پررنگ دانشجویان کشورهای آسیایی، بهویژه هندی، چینی و ایرانی است، رشتههای منتخب اکثر دانشآموزان با استعداد آمریکایی، رشتههای علوم انسانی است. عدم تعریف درست رشتههای علوم انسانی، نبود محتوای جذاب برای دانشجوها و نگاه درآمدزا نبودن این رشته از سوی خانوادهها از دلایل دیگر این بحران است. در گزارش بعدی به صورت تفصیلی به چراییهای دیگر میپردازم.