تاریخ انتشار: دوشنبه 1396/05/02 - 13:20
کد خبر: 241698

ترورهای درون‌سازمانی مجاهدین خلق با ساطور مارکسیستی

ترور اعضای سازمان به‌طور وحشیانه توسط خود مرکزیت سازمان، از آن دست حوادثی است که بررسی آن پرده دیگری از چهره کریه منافقین برمی‌دارد، به‌طوری که ارمغان این خوی سازمانی جلادی‌های دهه شصت می‌شود و نشان می‌دهد که سازمان از قبل از پیروزی انقلاب اسلامی دستی بر آتش ترور دارد و حتی به نزدیک‌ترین افراد خود نیز رحم نخواهد کرد.

خبرنامه دانشجویان ایران: سازمان مجاهدین خلق یکی از گروه‌های فعال و منحصربه‌فرد در تاریخ معاصر ایران بود که با انشعاب از نهضت آزادی روش‌های مبارزاتی و خط‌مشی‌های خاص خود را برای مبارزه با رژیم پهلوی به کار می‌گرفت. پس از ضربه ساواک به مجاهدین در سال 1350، مرکزیت سازمان و اعضای اصلی آن به دست کسانی همچون تقی شهرام افتاد و او با رساندن خود به نقطه راس، زمینه‌ها را برای تحول در سازمان فراهم کرد. او از سال 1354 با اعلام تغییر ایدئولوژی سازمان رسما مارکسیسم را برای ادامه مسیر انتخاب کرد؛ هرچند اندک افرادی نظیر مجید شریف‌واقفی و مرتضی صمدیه‌لباف با این تغییر مخالفت کرده و بر اسلامی بودن مبارزه تاکید می‌کردند.

به گزارش خبرنامه دانشجویان ایران به نقل از فرهیختگان، به همین جهت نقطه عطف دیگری در تاریخ سازمان رقم می‌خورد و آن شروع تصفیه‌های سازمانی و تشکیلاتی توسط تقی شهرام است که با هر مخالف تغییر ایدئولوژی برخورد شدید می‌کند. ترور و قتل افراد مخالف مارکسیست شدن و کسانی که از سازمان فاصله گرفته‌اند به دستور شهرام و به دست وحید افراخته انجام می‌شود که خود به فاجعه‌هایی منجر می‌شود.

ترور اعضای سازمان به‌طور وحشیانه توسط خود مرکزیت سازمان، از آن دست حوادثی است که بررسی آن پرده دیگری از چهره کریه منافقین برمی‌دارد، به‌طوری که ارمغان این خوی سازمانی جلادی‌های دهه شصت می‌شود و نشان می‌دهد که سازمان از قبل از پیروزی انقلاب اسلامی دستی بر آتش ترور دارد و حتی به نزدیک‌ترین افراد خود نیز رحم نخواهد کرد.

جواد سعیدی؛ اولین قربانی تصفیه سازمانی
پس از ضربه ساواک به سازمان در سال 1350 و رسیدن دیگران همچون رضایی‌ها به مرکزیت سازمان، تصفیه‌های درون‌گروهی آغاز شد. محمدجواد سعیدی که از چندی قبل خبرهای مخالفتش با خط‌‌مشی سازمان به گوش اعضای مرکزی رسیده بود با زندگی مخفیانه در خانه‌های ناشناس از سازمان فاصله گرفته بود.

با جمع‌آوری گزارش‌های جسته و گریخته بالاخره در اواخر زمستان 51، مساله تصفیه محمد‌جواد سعیدی با تایید رضا رضایی در دستور کار قرار گرفت و به دلیل عدم اطلاع دقیق از محل زندگی و اختفای وی، محسن فاضل و علیرضا سپاسی‌آشتیانی موظف به یافتن و ترور او شدند.

دو روز پس از ترور، از اعضای سازمان در مورد «فرد بریده‌ای که قصد دارد اطلاعات مربوط به سازمان را پس از معرفی خود به ساواک، در اختیار رژیم بگذارد»، نظرخواهی شد که برآیند نظرات، بر ضرورت اعدام چنین شخصی تاکید می‌کرد. ساواک و کمیته مشترک تا زمان دستگیری وحید افراخته در سال ۱۳۵۶، از این جریان بی‌خبر بودند. نخستین‌بار در مهرماه ۱۳۵۷ در «اطلاعیه بخش مارکسیستی - لنینیستی سازمان مجاهدین خلق ایران» و سپس در نیمه اول سال ۱۳۵۸ در جزوه‌ای به نام «سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر»، سازمان، ضمن انتقاد بر عملکرد تقی شهرام و باند او درباره ترورهای داخلی، از ترور «جواد سعیدی» دفاع کرده و مدعی شدند او و یک نفر دیگر قصد معرفی خود به ساواک را داشته‌اند. سازمان صریحا ادعا کرد که سعیدی قصد معرفی خود به ساواک و لو دادن اطلاعاتش را داشته است اما هیچ سند یا شهادت مستقل و معتبری ارائه نمی‌دهند.

شکنجه و قتل مرتضی هودشتیان
هودشتیان متخصص الکترونیک بود و ابتکاراتی داشت که سازمان از آنها به خوبی استفاده می‌کرد. ازجمله اینکه با آوردن یک دستگاه رادیو با طول موج بلند پلیس، بی‌سیم‌های کمیته را گرفت و با راهنمایی اعضا، رادیوهای متعددی را فراهم کرد. او همچنین نحوه کار با سیستم‌های از راه دور را به اعضا آموزش داد.

هودشتیان از طرف سازمان در تابستان 1353 به پاریس و لندن رفت و از آنجا برای گذراندن دوره‌های آموزش نظامی وارد بغداد شد. بی‌انگیزه بودن او در کارهای نظامی و حالت‌های شخصی و روحی او منجر به سوءظن افراد سازمان در دوره و مخصوصا تیم محسن فاضل شد تا جایی که او را عامل ساواک خواندند و با این ذهنیت شکنجه‌های بسیار سختی را اعمال کرده و درنهایت به قتل رساندند.

با اعلام خبر قتل هودشتیان، مرکزیت سازمان در تهران واکنش نشان داد و با اعلام سوابق او به دفتر خارج از کشور هودشتیان را معرفی کرد. ساواک برای اولین‌بار با اعتراف وحید افراخته درباره این موضوع متوجه این قبیل قتل‌ها شد.

در این ماجرا، در درجه اول، مرکزیت داخلی کشور و شخص تقی شهرام مقصر بوده است، چراکه مسئولیت ارسال گزارش به خارج و معرفی او را برعهده داشته و این کار را انجام نداده است و خودسری و عدم استعلام تیم محسن فاضل از ایران نیز به مرگ مرتضی هودشتیان منجر شد.

ترور حسن حسنان، مترجم سفارت آمریکا
در تیرماه 1354 سازمان در نقشه‌ای عملیاتی اقدام به ترور کنسول آمریکا «دونالدار بوتا» می‌کند و با برنامه‌ریزی‌های قبلی یک تیم عملیات نظامی مسئولیت گلوله‌باران خودروی کنسول آمریکا را به عهده می‌گیرد. طی این برنامه قرار می‌شود به دستور حسنان و علامت او لحظه وقوع حادثه اتفاق بیفتد، اما تیم عملیات ترور، در نبود کنسول آمریکا راه را بر ماشین مخصوص سفارت بسته و حسن حسنان را به قتل می‌رسانند.

هرچند سازمان در اعلامیه‌ای این قتل را سهوی اعلام می‌کند، اما با توجه به مخالفت حسنان با تغییر ایدئولوژی و فاصله گرفتن از نظرات مرکزیت سازمان، به نظر می‌رسد این اقدام نیز در جهت همان تصفیه‌های سازمانی صورت گرفته شود.

تصفیه شریف واقفی و صمدیه لباف
با تغییر ایدئولوژی توسط مرکزیت سازمان با محوریت تقی شهرام، مجید شریف‌واقفی یکی از اصلی‌ترین گزینه‌هایی بود که با این امر مخالفت کرد و از سازمان فاصله گرفت و با جمع کردن نیروهای مذهبی سازمان سعی در انشعاب از مجاهدین را داشت.

در این میان لیلا زمردیان همسر او که رابط وی با سازمان نیز محسوب می‌شد، گزارشی از فعالیت‌های شریف‌واقفی در اختیار سازمان قرار می‌دهد که منجر به برنامه‌ریزی برای تصفیه و ترور شریف‌واقفی می‌شود.

مرتضی صمدیه‌لباف هم یکی‌دیگر از اعضایی بود که با مارکسیست شدن سازمان به مخالفت پرداخت و تماس سازمان با لباف و شریف واقفی برای متقاعد کردن آنها مثمرثمر نبود. به همین دلیل با اعلام خطر مجاهدین نسبت به این دو نفر، اعضای مرکزی درگیر کار ترور آنها شدند و با محوریت وحید افراخته تصفیه افراد مذهبی سازمان را صورت دادند. مرکزیت سازمان تصویب کرد که شریف‌واقفی، صمدیه‌لباف و سعید شاهسوندی را تصفیه کنند. ازجمله توجیهات و ‌انگیزه‌های مرکزیت سازمان در ترور وی و مجید شریف‌واقفی، ترس از نوعی انتقام‌گیری بوده است.

طبق قراری که از طریق لیلا زمردیان به شریف واقفی ابلاغ شد، وحید افراخته و او در ساعت چهار بعدازظهر 16 اردیبهشت 1354 در سه‌راه بوذرجمهری (۱۵ خرداد شرقی) باید یکدیگر را می‌دیدند. لیلا درحالی که از قصد سازمان از این قرار خبری نداشت، او و افراخته را تا محل قرار همراهی کرد؛ جایی که محسن سیدخاموشی و حسین سیاه‌کلاه مخفی شده و منتظرشان بودند. در آنجا، با دو گلوله سیاه‌کلاه و افراخته او را از پا درآورده و جسد او را در صندوق عقب اتومبیلی انداخته و در بیابان‌های مسگرآباد آتش می‌زنند. در ساعت 6 بعدازظهر همان روز بنا بود صمدیه را نیز در خیابان گرگان ترور کنند. وی که منطقه را مشکوک می‌بیند، به افراخته اعلام خطر می‌کند و چون عکس‌العملی نمی‌بیند، قصد بازگشت از منطقه را می‌نماید.

افراخته بلافاصله به صورت و فک او شلیک می‌کند. صمدیه نیز در مقابل، به سمت افراخته شلیک می‌کند که به فرار او می‌انجامد. بعد از آن، به منزل برادرش می‌رود ولی چون جراحتش سنگین بود، به بیمارستان سینا منتقل می‌شود. دقایقی پس از رسیدن او به بیمارستان ماموران کمیته مشترک سر رسیده و پس از معالجات اولیه، او را به بیمارستان شهربانی منتقل می‌کنند. وی در توضیح حادثه خود را سمپاتی ساده معرفی کرد که قصد جدایی از سازمان را داشته و سازمان می‌خواست وی را به قتل رساند. از طرفی، چون احتمال قتل سعید شاهسوندی را می‌داد، به قرارش با وی اعتراف کرد تا وى دستگیر شود و از مرگ نجات یابد. هرچند شاهسوندی، 10 روز بعد و به‌طور اتفاقی دستگیر شد اما صمدیه‌لباف، جز آدرسی سوخته از منزل وی، چیزی از تشکیلات نگفت و پنج روز، با مقاومت و سکوت ساواک را معطل کرد. مهم‌تر از همه اینکه مراتب تشکیلاتی و کارنامه خودش را نیز افشا نکرد و ساواک تا زمان دستگیری وحید افراخته و اعترافات او به هویت تشکیلاتی او پی نبرد. اعترافات افراخته دایر بر نقش صمدیه در چند عملیات مسلحانه را برخی تحلیلگران مسائل تاریخی، تصمیم مرکزیت برای تصفیه وی با لو دادن او و دوچندان کردن گرفتاری‌اش برای انتقام از او در تصفیه فیزیکی‌اش عنوان کرده‌اند. صمدیه‌لباف در جریان محاکمه خود در دادگاه نظامی، دفاعیه‌ای خود را که قبلا به صورت مکتوب تهیه کرده بود، ارائه کرد و به شرح وقایع مربوط به تغییر ایدئولوژی و تصفیه‌های خونین پرداخت.

در کنار شریف‌واقفی و صمدیه‌لباف، ترور علی میرزاجعفر علاف نیز حائزاهمیت است. علی، برادرش علی‌اصغر و خواهرش طاهره عضو سازمان بودند و نهایتا علی ترور تشکیلاتی شد، برادرش به قصد گریز از ارعاب سازمان، خود را به ساواک معرفی کرد و طاهره پس ازدواج ناکام با محسن فاضل، به همسری تقی شهرام درآمد.

به همین جهت ترورهای افراد سازمان توسط خود سازمان نشان‌دهنده اوج انحطاط مجاهدین خلق است که توقعی جز کشتار از آنها نمی‌توان داشت و چنین بستری هم برای مقدمه‌ای برای ترورهای دهه شصت شد. شاید با توجیه تصفیه‌‌های داخلی سازمان برای اعضای خود، دیگر ترورهای دهه شصت برای جلادها محلی از اعراب باقی نمی‌گذاشت.

درخواست بی‌شرمانه رجوی در سایه ایدئولوژی مارکسیستی
گروه تاریخ: سرکردگان سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در شخصی‌ترین مسائل مربوط به اعضا نیز دخالت می‌کردند و می‌کوشیدند آنها را از همه لحاظ تحت‌کنترل خود بگیرند.  سازمان ابتدا سعی کرد با گزارش‌ خواستن از همسران علیه همدیگر، آنها را نسبت به هم بی‌اعتماد کند. بر این اساس زنان و مردان موظف بودند کوچک‌ترین مسائل مربوط به زندگی شخصی؛ از مسائل اخلاقی گرفته تا ریز مسائل جنسی را به اعضای رده‌بالای سازمان گزارش دهند. در مرحله بعد، سازمان این اطلاعات را به مثابه اعتراف و لو دادن استفاده می‌کرد. در بهار 70 نیز حکم مرگ خانواده به تصویب رهبری سازمان رسید. علاوه بر این، تحمیل طلاق‌های اجباری به اعضای متاهل یکی دیگر از شیوه‌های سازمان مجاهدین بود که براساس آن همه اعضا موظف بودند تا پیروزی سازمان، مجرد باقی بمانند و ازدواج نکنند. از این‌رو مرحله چهارم انقلاب ایدئولوژیک را «انقلاب طلاق» نام‌گذاری کردند. طی این روش، به اعضا تفهیم شده بود که خواب، خوراک و زندگی یک فرد تشکیلاتی به‌خاطر تشکیلات و آرمان‌های آن است و تبلور تشکیلات در رهبری آن عینیت می‌یابد.

سازمان با مالکیت تام رجوی، امر به سه‌طلاقه کردن زنان توسط همسرانشان کرد تا ادامه کار با تصاحب قلوب توسط رجوی تکمیل شود. خود مسعود رجوی خطاب به زنان و مردان متاهل در نشست طلاق گفت: «قلب هیچ‌کس مال خودش نیست. همه قلب‌ها متعلق به رجوی است. او مالک و صاحب همه قلب‌ها‌ست.  هرکس باید این مالکیت را از طریق طلاق همسر خود به اثبات برساند. قلب زن متعلق به شوهر نیست. همه قلب‌ها مال من است و قلب‌ها باید به من عشق بورزند و سینه‌ها باید برای من بتپد. هرکس به میزان و درجه‌ای که قلبش به دیگری عشق بورزد به همان اندازه حق رهبری را ضایع کرده است.» در این نشست رجوی یک سینی برداشت و حلقه‌های ازدواج اعضا را جمع کرد و حکم کرد: «همه زن‌ها به مردان‌شان حرام هستند و تا امر سرنگونی هیچ‌کس حق ندارد با زن خود ملاقات کند.»  مسعود رجوی حتی پا را از این هم فراتر می‌گذاشت. در یکی از این نشست‌ها «او مردی به نام م-ع را از جایش بلند کرد و گفت تو باید عشق همسرت را از دل بیرون کنی؛ زن ناموس تو نیست، من ناموس تو هستم.

باید تلقی مالکیت را از ذهنت بیرون کنی و او را آزاد بگذاری تا مال خودش باشد. برای اینکه انقلابت پذیرفته شود باید کلید اتاق خوابت را به من بدهی و من با زنت در اتاق تنها بمانم. هر وقت توانستی برای این کار خودت را راضی کنی و مقاومت‌های ذهنی و تعصبات کهنه‌پرستانه را کنار بگذاری از تو قبول می‌کنیم که انقلاب کرده‌ای. این انقلاب در نفی مالکیت زن است. زن‌هایتان مال شما نیستند و زن‌ها هم بدانند شوهرانشان مال آنها نیستند. همه مال رهبر هستند. باید عشق‌ها نثار من شوند.» به این ترتیب حریم خانواده به عنوان آخرین مامنی که دو تن از اعضای سازمان می‌توانستند در آن از کنترل تشکیلات بیرون باشند از سوی سازمان تصرف و حذف شد.

ازدواج با اندیشه‌های مارکسیستی
گروه تاریخ:ازدواج نامتعارف مسعود رجوی، سرکرده سازمان مجاهدین خلق (منافقین) با مریم عضدانلو نمونه‌ای از گریز سازمان از مسائل اعتقادی، عرفی و شرعی است. این ازدواج درحالی رخ داد که مریم عضدانلو، همسر یکی دیگر از اعضای رده بالای منافقین به نام مهدی ابریشم‌چی بود. در این رابطه در کتاب «خوابگردها» که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ و منتشر شده، آمده است: هفته پایانی سال 1363 در تاریخ رو به انحطاط فرقه مجاهدین واقعه‌ای رخ داد. در 27 اسفند 63 رادیو سازمان خبر ازدواج مسعود رجوی با مریم قجرعضدانلو، همراه با تمجید این «دستاورد عظیم شگرف ایدئولوژیکی و ایثار و از خودگذشتگی» را به سمع و نظر شنوندگان و علاقه‌مندان خود رساند.

بسیاری از اعضا و هواداران بهت‌زده سوال می‌کردند «مگر مریم زن برادر مجاهد مهدی ابریشم‌چی نیست؟» و در ادامه متحیرانه و کنجکاوانه اظهار می‌کردند «مریم کی از مهدی جدا شده و چرا؟» بنگاه خبری و رادیوی سازمان آنها را زیاد معطل نگذاشت و به بخشی از پرسش‌های بی‌شمار آنان این‌گونه پاسخ داد: «لازمه فعلیت یافتن و تحقق تمام‌عیار ترکیب نوین رهبری ما ... یگانگی هرچه بیشتر مریم و مسعود در راس رهبری سازمان و انقلاب است که لاجرم زوجیت و محرمیت آنها با یکدیگر را ایجاب می‌کند.» گفته شده است مریم قجر که در پاییز 1361 از ایران گریخت، از بدو ورود به پاریس در دفتر رجوی مشغول کار بوده و عملا اداره دفتر وی را عهده‌دار و بیشترین نشست‌ها را با رئیس فرقه داشته است. حدود 40 روز پیش از صدور اطلاعیه رسمی سازمان مبنی بر وصلت مریم و مسعود، مریم را به عنوان هم‌ردیف مسئول اول سازمان معرفی کرد. همین اقدام زمینه‌ساز طلاق مریم از مهدی ابریشم‌چی شد.  مینا ربیعی، خواهر اشرف ربیعی، همسر اول مسعود رجوی، در این رابطه می‌گوید: «این چه معنی دارد که آقایی که همسرش را دوست دارد از او جدا شود و آقای دیگری، بدون رعایت مسائل دینی‌اش که باید چهار ماه صبر کند، ازدواج‌شان را اعلام کند.» این اقدام رهبری سازمان افکار عمومی جامعه را عمیقا جریحه‌دار کرد. طلاق اجباری دو نفر که دختر سه ساله‌ای نیز داشتند خشم و اشمئزاز اکثریت مخالفان نظام جمهوری اسلامی را برانگیخت.  به گفته یکی از جداشدگان سازمان: «جریان این طلاق و ازدواج بعدها نام انقلاب ایدئولوژیک به خود گرفت. واقعا هم انقلاب بود، انقلاب در روابط نامشروع و بی‌بندوباری و توهین به مقام زن و به مقدسات مردم. هضم این حادثه ناموسی برای فرهنگ و سنن ایرانیان بسیار سنگین بود. ازدواج‌ مسعود تصویری بد اما واقعی در اذهان هواداران باقی گذاشت. این امر یعنی ازدواج با زنی که شوهر دارد بسیار بیشتر از تغییر ایدئولوژی سازمان در سال 54 خطرناک، ماجراجویانه و غیرمسئولانه بود.»

نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
تیک تاک کسب و کارش را در آمریکا تعطیل می‌کند
عضو کارگزاران: ثابت شد اسرائیل پوشالی‌ترین رژیم منطقه است
نگاهی به طرح کنترل اجاره بهای املاک مسکونی
سرکوب اعتراضات در حمایت از فلسطین در آمریکا
تپانچه بادی ایران نایب قهرمان شد
نگارش پایان نامه: راهنمای گام به گام
با این پنج نکته، بهترین غرفه نمایشگاه امسال مال شماست
انواع موتور گیرلس
افزایش تعداد داوطلبان پنجاه و یکمین دوره آزمون دستیاری پزشکی
تمرین پدر و دختری دروازه بان استقلال +عکس
کارگری که در روز کارگر به آرزویش رسید +فیلم
اعتراض دانشجویان آمریکایی به جنایات در غزه +عکس
چرا دندانپزشکی در بارداری خطرناک است؟
تحصن در ۴۰ دانشگاه آمریکا و کانادا برای غزه
مصدومیت شدید سعید آقاخانی در نون خ ۵ +عکس
افتتاح یک بزرگراه جدید در تهران تا پایان امسال
معلم فداکاری که کلاس درس را به منزل دانش آموز بیمار برد +عکس
لحظه بازداشت خشونت‌آمیز استاد اقتصاد دانشگاه اموری در آمریکا +فیلم
دیپلمات آمریکایی در اعتراض به سیاست بایدن در غزه استعفا کرد
ایران شبکه‌ای باورنکردنی برای دور زدن تحریم‌ها ایجاد کرده است
آخرین وضعیت رفع فیلتر گوگل پلی
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top