در سالهای اخیر و با رشد تکنیکی که در حوزه مستند به وجود آمده، غلبه نگاه فرمی در برخی مستندسازان موجب شده است، محتوا را جدی نگیرند. در برخی موارد خاص نیز تشدید فرمگرایی و تکنیکزدگی عملا محتوا را نیز به قهقرا برده است. از سوی دیگر جشنوارههایی نیز هستند که به «فرم» و «تکنیک» بیش از محتوا بها دهند و به همین دلیل تشویق برخی مستندسازان از سوی جریان فرمگرا که در جشنوارههای داخلی و خارجی حضور جدی دارند، موجب گرایش برخی مستندسازان به این جشنوارهها شده است. مسیری که در کوتاهمدت نگاه محتوایی مستندساز را نیز جهت میدهد. توصیه رهبری به حفظ جهت انقلابی را میتوان ناظر به این پدیده تحلیل کرد. رهبر انقلاب این توصیه را دقیقتر نیز مورد اشاره قرار میدهند؛ بازیهای تکنیکی و شهرت حرفهای، بر صفا و درستکاری انقلابی کار، غلبه نکند. با سر افراشته، زبان و عمل، نشان دهید که مومن انقلابیاید.
یکی از اتفاقات حائز اهمیت در حوزه سینمای مستند، تلاشی است که مستندسازان پیرامون مسائل تاریخی صورت میدهند؛ مستندهایی دقیق، موشکافانه و مبتنیبر اسناد تاریخی اعم از آرشیوهای تصویری و... که به رمزگشایی از گذشته این کشور میپردازند. اگرچه درهای آرشیو مراکز معتبر اعم از رسانه ملی و دیگران کمی دیر روی مستندسازان انقلابی گشوده شد، اما در همین مدت کوتاه که تلویزیون و دیگر مراکز تاریخی این اعتماد را به جوانان مستندساز داشتهاند، اتفاقات بزرگی رقم خورده است. نکتهای که نباید از آن غفلت کرد این است که «مستندسازی تاریخی به نفع انقلاب اسلامی است»؛ چراکه حجت اسناد بسیار معتبرتر از دروغها، تحریفها، سانسورها و نگفتنها و بایکوتکردنهایی است که دشمن در برنامه جنگ نرم خود علیه ایران اسلامی دارد. به فرموده رهبری در پیام به مستندسازان؛ هنر میتواند با سند کار دشمن را بیاثر کند؛ چراکه «تاریخ 40 ساله، لبریز از سندها بر حقانیت جمهوری اسلامی و کجروی و گمراهی دشمنان است.»
نکته دیگری که در رابطه با این پیام باید به آن اشاره کرد این است که مستندسازان «امیدآفرین» باشند. رهبر انقلاب در دستخط خود برای مستندسازان تاکید میکنند که یکی از اهداف اساسی دشمن، «ترویج بدبینی و نومیدی» است و مستندساز انقلابی باید بداند که «دستمایههای امید در کشور بیشمار است» و مستندساز «قادر است با استناد به واقعیات، سرچشمه امید و شوق و حرکت باشد.» لازمه و اقتضای این مهم، آشنایی با دستاوردهای انقلاب است. خوب به یاد داریم که رهبر انقلاب در یکی از گفتارهای خود به برگزاری «تور علمی» و «تور نظامی» برای برخی مسئولان اشاره کرده بودند. طبیعتا مستندسازان نیز با ابزار دوربین باید در امثال این تورها و مانند آن شرکت کنند و روایتگر فتحالفتوحهای انقلاب اسلامی در حوزههای مختلف باشند؛ حوزههایی کارکردی و بسیار مهم که بهطور معمول خارج از دید مردم است و باید با روایتهای شیرین در مرعی و منظر مردم قرار گیرد.
تلاش برای بیان کاستیها و نقایص مسئولان و فضای کلی کشور نیاز امروز جامعه ماست. رهبری با «مفید و لازم» دانستن مستندهای انتقادی به نکته مهمی اشاره میکنند که گاه از نظر برخی مستندسازان مغفول میماند؛ اینکه «لحن اثر باید ناصحانه و چارهجویانه باشد»؛ چراکه نتیجه لحن خصمانه و یاسآلود اثر عکس خواهد داشت. مرز میان نقد و سیاهنمایی مرز ظریف و البته تعیینکنندهای است. گاه مستندساز با نیت انقلابی و برای عمل به تکلیف «عدالتخواهی» در مسیری گام برمیدارد که اقتضائات و مصالح عمومی کشور در نظر گرفته نمیشود؛ مصالحی که بیش از همه باید برای مستندساز انقلابی اهمیت داشته باشد. سیاهنمایی دقیقا افراط در نقد است. در شرایطی حتی «اعتراض» که به جهت عینی جلوتر از «نقد» است، شرافتمندانهتر از کارهایی است که به آن «سیاهنمایی» اطلاق میشود. البته این بهمعنای «داد» نزدن نیست. به تعبیر دوستی اتفاقا گاه انصاف این است که «داد» بزنی؛ اما نه آنگونه که در نشان دادن توامان ظرفیتها و پیشرفتها با محرومیتها، جانب نقایص بیشتر گرفته شود و هیچ نقطه روشن و امیدبخشی نشان داده نشود. توجه رهبر انقلاب به استفاده از زبان طنز نیز برای نقد مصلحانه توجه دقیقی است.
و اما نکته آخر که نکتهای عمومی است و مستندسازان نیز از آن مبرا نیستند؛ گاه مستندسازان همه تلاش خود را میکنند و به هر دری میزنند که بتوانند مستند خوبی را تدارک ببینند اما در این بین ممکن است یک غفلت اساسی صورت بگیرد. غفلت از اینکه بیش از همه عوامل و لوازم دنیایی و فیزیکی که برای پیشبرد کار از آنها استفاده میکنند، دست قدرت باری تعالی است که یاریگر آنان است. بند آخر پیام رهبری به همین مورد اشاره دارد، اینکه مستندسازان «رضای خدای را در کارها در نظر بگیرند».