به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ آغاز هفته جاری با خبر تصادف حدود ۲۰ نفر از اساتید دانشگاه قم که شامل اساتید و روحانیون برگزیده شهر قم بوده و برای شرکت در کنگره بینالمللی عازم کشور عراق بودند، در محور ملایر همراه شد. در میان این اساتید حجتالاسلام دکتر محمدنقی نظرپور، عضو هیاتعلمی اقتصاد دانشگاه مفید قم نیز حضور داشت که به دلیل شدت جراحات وارده جان باخت. او استاد اقتصاد اسلامی لقب گرفته بود. بسیاری از مقالات و آثاری که سالهای زیادی برای آن زحمت کشیده بود، در حوزه اقتصاد مقاومتی و اقتصاد اسلامی نگاشته شده بود که از این میان میتوان به ارزشهای توسعه، فرهنگ توسعه، اسلام و توسعه اقتصادی، اندیشنامه امام علی(ع) در رابطه با بازار در حکومت آن حضرت، بازار در حکومت امیرالمومنین(ع) و اوراق بهادار استقراض (سفارش ساخت ابزاری برای سیاست پولی) نام برد. «بازار در حکومت امیرالمومنین(ع)» تنها یکی از آن مقالاتی است که به بررسی وضعیت بازار در زمان حکومت حضرت علی(ع) میپردازد و بسیار دقیق و منطقی آن را برای پژوهشگران تشریح کرده است.
این استاد اقتصاد اسلامی در قسمتی از این مقاله مینویسد: «با نگاهی به تاریخ دوران جاهلیت درمییابیم که بازارهای مهمی در آن دوران وجود داشت که معروفترین آنها بازار عکاظ، مَجَنه، ذوالمجاز و حباشه نام داشتند. این بازارها در صدر اسلام نیز پابرجا بودند. بازار عکاظ اولین بازاری است که در سال 129 هجری قمری به جهت غارتی که در آن بازار صورت پذیرفت رها شد و آخرین بازار نیز بازار حباشه است که در سال 197 هجری قمری رها شد. برخی از این بازارها نظیر بازار عکاظ نهتنها محلی برای خرید و فروش کالا، بلکه مکانی برای تجمع قبایل نیز محسوب میشد که در آن اخبار و اطلاعات رد و بدل میشد. شعرا اشعار و غزلهای خود را میخواندند و شاید بتوان گفت آنچه در یک روزنامه امروزی وجود دارد، به نحوی در بازار عکاظ نیز وجود داشت. بازارهای دوران جاهلیت عشاران و خفیرانی داشتهاند که با گرفتن مبالغی از فروشندگان با نیرو و توان قابلتوجه خود امنیت بازار را تامین میکردند. در مناطقی که حکومت مقتدری وجود داشت، از حاکمان بهعنوان عشار نام برده میشد. گرچه گاهی فروشندگان خود را تحتالحمایه قبیلهای قرار میدادند و آن قبیله فردی را بهعنوان خفیر برای دریافت وجوه انتخاب میکرد. در عین حال همه بازارهای دوران جاهلیت عشاران و خفیرانی داشتند که نام آنان در کتب تاریخی آمده است. تنها بازار عکاظ، عشار نداشت.
در عصر ظهور اسلام و تشکیل حکومت اسلامی توسط پیامبر گرامی اسلام(ص) در مدینه، مهمترین بازار مدینه یعنی بازار بنیقینقاع در اختیار یهودیان قرار داشت. حضرت به جهت حساسیت ویژه بازار و نارضایتی از حاکمیت مطلق یهودیان بر بازار درصدد شکستن حاکمیت آنان و سلب انحصار از آنان برآمدند و در این راستا بازار دیگری را در مدینه تاسیس کردند و مقررات خاصی نظیر عدم اخذ خراج از بازاریان، نداشتن جایی مشخص برای فروشندگان و ممنوعیت تجاوز به حریم بازار و... وضع کرده و امتیازهای قومی و طبقاتی گذشته را به کلی لغو و امنیت بازارها را بهطور کامل تامین کردند؛ این اقدامات به شکوفایی و رونق بازار منجر شد. بهعنوان مثال، نگرفتن خراج و هرگونه مالیات، سبب کاهش قیمتها و رواج و گستردگی خرید و فروش میشد و در عین حال که انتقال بازار به مکان دیگر، درآمد مالیاتی یهودیان را از بازار بنیقینقاع بهشدت کاهش داده و یهودیان را که دشمنان عنود اسلام و مسلمین بودند، به خشم آورد. در زمان حکومت امیرالمومنین(ع) بازارها همانگونه که بودند استمرار یافتند، گرچه محل خلافت و حکومت از مدینه به کوفه منتقل شد، ولی تغییری در محل بازارها گزارش نشد. حضرت با توجه به نقش حساسی که بازار در رونق فعالیتهای اقتصادی داشت، در بهبود وضعیت آن و افزایش رونق و کارایی آن تلاش کردند. برای تبیین وضعیت بازار در زمان حکومت امیرالمومنین(ع) میتوان به ویژگیهایی اشاره کرد؛ اگرچه برخی از این ویژگیها اختصاص به زمان حضرت ندارد، بلکه از گذشته وجود داشته و در زمان حضرت نیز استمرار پیدا کرده است، آن ویژگیها عبارتند از: الف) بازارها غالبا در کنار مسجد و دارالاماره بنا شدند که خود حاکی از ارتباط وثیق این مراکز نسبت به هم است. مساجد جامع بصره، کوفه و سامرا در کنار بازار قرار داشتند.
از گفتوگوی عقیلبن ابیطالب با امیرالمومنین(ع) نیز چنین مستفاد میشود که بازار کوفه در کنار دارالاماره قرار داشت. وقتی که عقیل میگوید من 100 هزار دینار مقروض هستم و از بیتالمال به من چیزی بده تا دیونم را ادا کنم، حضرت جواب میدهد من و تو هرکدام فردی از مسلمانان هستیم و حقی مساوی داریم و نمیتوانیم افزون از دیگران از بیتالمال اخذ کنم. وقتی عقیل قانع نمیشود، میفرماید: «اگر به آنچه گفتم قانع نیستی، پایین برو و قفل یکی از صندوقها را بشکن و آنچه در آن است را بردار.»
از این روایت چنین استفاده میشود که دارالاماره در کنار بازار مشرف بر آن بود. البته اینکه بازارها در کنار دارالاماره و مسجد بنا میشد، اختصاص به زمان حضرت ندارد، بلکه بهعنوان یکی از مظاهر تمدن اسلامی تلقی میشود و شهرهایی که توسط حاکمان اسلامی ساخته میشد و کوفه نیز یکی از آنها است، از چنین وضعیتی برخوردار بودند و مسجدجامع، مرکز مذهبی و سیاسی و محلی برای آموزشهای فکری و عملی و مکانی برای بسیج نیروها جهت دفاع و جهاد محسوب میشد.»
او پس از سالها جهاد علمی در راهی که انتخاب کرده بود، دعوت حق را لبیک گفت.