خبرنامه دانشجویان ایران: محمدرضا کردلو*// اما «کمال»(هادی حجازیفر) «ماجرای نیمروز» در ادامه حضورهای موفق و قهرمانانگی پرمحتوایش، در «لاتاری» ظهور و بروزی از یک قهرمان فیزیکی و معنوی توامان دارد.
البته ما نمیتوانیم «موسی» در «لاتاری» را به عنوان نمادی کامل از همهی آدمهای رزمنده و جبهه رفته و مذهبی قبول کنیم، چرا که «لاتاری» در نمایش برخی از وجوه آدمهای این قشر اغراق و کمی تحریف هم دارد. اما اگر «موسی»(هادی حجازیفر) را تنها یک آدم خاص با روحیات و اخلاق منحصربفرد خودش قبول کنیم، نشانهگذاریهای شخصیتی او کاملا پذیرفته خواهد شد. او یک قهرمان خاص است و ما از جایی از داستان دیگر کاری به این نداریم که او چه پیشینهای داشته است. ما با یک قهرمان طرفیم که مثل همه قهرمانها خاص است. برای همین تصمیماتش پای هیچکس و هیچ گروهی نوشته نمیشود.
اساسا در جهانِ فیلم تصمیمات قهرمان فقط پای خودش نوشته میشود. در این پارادایم «لاتاری» فیلم امروز است. برای مخاطبی که به شدت نیاز به قهرمان منحصر بفرد دارد و می خواهد از او گرفتن تصمیمهای سخت را یاد بگیرد. تصمیم سخت برای رفتن به دبی و حراست از شرافت و غیرت و عزت ملی. گرچه این حراست از ناموس جایی با امنیت ملی هم در تضاد است. امنیتی که برای قهرمان هم قطعا مهم است، اما در قیاس با امر بالاتری چون «غیرت»، دومی مهمتر است. اساسا قهرمان با این تصمیمهای شاخص است که تبدیل به «قهرمان» میشود.
«لاتاری» اما بیش از آنکه فیلم «غیرت» باشد فیلم «مسئولیت» است. اینکه هرکس وظیفهای دارد. آخرین ساخته مهدویان فیلم پیچیدهای نیست اما شخصیتهای پیچیدهای دارد و بازیهایی خوب. از هادی حجازیفر و ساعد سهیلی تا جواد عزتی که در حضور کوتاهش کم نظیر ظاهر شده است.
* عضو اسبق شورای مرکزی اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل