* در حالی که رهبر معظم انقلاب از افول آمریکا سخن به میانآورده و تصریح دارند هر کسی که از قطار انقلاب پیاده شود باخته است، به نظر شما طرح مذاکره با آمریکا از سوی برخی جریان های سیاسی از چه موضوعی حکایت دارد؟
افراد و یا جریانهایی که به این حجم از اصرار به مذاکره و ارتباط با آمریکا حتی به قیمت تحقیر ایران تأکید دارند خودشان اذعان میکنند که نه تنها انقلابی نیستند بلکه انقلابی بودن را مخالف عقلانیت میدانند. اگر دیدگاههای این افراد و جریانها را با راهبردهای کلان آمریکا و یا سیاستمداران اروپایی مقایسه کنیم متوجه میشویم که مقامات اروپایی یا آمریکایی نگاه بسیار واقع بینانه به قدرت ایران دارند.
زمانی که توصیف های چهرههای مطرح اروپایی و آمریکایی را در مورد ایران میبینیم مطمئن میشویم آنها درک واقع بینانه تری از حقیقت ایران دارند. اما طرفداران مذاکره با آمریکا با ایزوله کردن خود در فضای توهم آلود هنوز ایران را مانند عربستان میبینند، همان ایران سال 54 که رگ حیاتش رابطه با آمریکا است، مشکل آنها این است که از درک واقعیت های بین المللی عاجز هستند و این عدم درک مناسب منجر به خودکم بینی آنها در برابر آمریکا شده است.
باید در نظر داشته باشیم در کشوری مثل جمهوری اسلامی که تصمیم گرفته مستقل عمل کند و با آرمان و ارزشهای انقلاب به یک قدرت منطقهای تبدیل شده ورود به این مذاکره تنها یک باتلاق است. مذاکره با آمریکاییها فقط یک گفتوگو نیست، در واقع پای میز مذاکره با این دولت استکباری رفتن به معنی پذیرش یک سلسله اقدامات زنجیروار در راستای خواستههای غیر منطقیشان است.