ما خیال می کنیم که داشتن یک تشکیلات اسلامی کار آسانی است و کاری ندارد که ده تا آدم دور هم جمع شوند و یک اسم و اساسنامه، یک نمودار تشکیلاتی و تمام شد! اکیداً این جور نیست. اگر به تجربههای شخصی تان بنگرید، می بینید که مشکل بزرگ، داشتن یک تشکیلات در درون یک یک ماست؛ زیرا ما به این آسانی ها آدم نمیشویم و به این آسانی ها انسان نمی شویم. بر سر راه انسان شدن مان صدها عقبه وجود دارد که «فَلا اقْتَحَمَ لاعَقَبهَ». صدها تنگه وجود دارد و تا وقتی که بخواهیم از این تنگه ها عبور کنیم، اولا باید تنگه ها را بشناسیم، ثانیاً باید توانایی اش را داشته باشیم. تازه از یک تنگه عبور می کنیم، خیال می کنیم تمام شد، می بینیم عجب! تنگه های سخت تر بر سر راهمان است و این تا لحظه مرگ انسان هست. و حال که تا لحظه مرگ انسان هست، پس همه تشکیلات آفت دارد و دشواری دارد و عقبه دارد.
تشکل یعنی مجموعه ای از افراد که براساس آرمان مشترک و ایمان مشترک و باور مشترک و نقطه نظرهای مشترک گرد هم می آیند تا جماعت بشوند که «یدالله مع الجماعه» به خصوص تا بتوانند زمینه را برای رشد اخلاق کار دسته جمعی و برای رشد استعدادها و شناخت و تربیت کادرها و تهیه برنامه ها و قبول مسئولیت اجرای برنامه ها هموارتر کنند. این تعریف تشکیلات از نظر ماست. بنابراین تشکیلات وسیله ای است برای بهتر انجام دادن مسئولیت ها و خودسازی. آدم های منفرد غالباً با خصلت تک روی بار میآیند و از مجموعه تک روها به زحمت میشود یک مجموعه فعال ساخت. رشد اخلاق دسته جمعی خود یکی از ارزش های تشکیلات است.
ما از اول گفته بودیم که امتیاز بزرگ اسلام این است که می خواهد با حفظ آزادی های انسان، انسان را بسازد. تشکیلات ما اتفاقاً آهنین نیست. حاال هم میگوییم، آهنین هم نخواهد بود. تشکیلاتی است که انسان ها در درونش، احساس حرکت خودساز آزاد میکنند. تشکیلاتی است که می کوشد تا انسان ها را هم سو کند نه این که انسان را قالبی بسازد. کِی ما اصلا در اسلام می خواستیم انسان قالبی بسازیم تا در پی آن باشیم که تشکیلاتمان هم قالبهای آهنین باشد؟
شما می دانید که یک گروه پنجاه نفری متشکل میتواند یک جمعیت پانصد نفری بی تشکل را تار و مار کند و از پا در بیاورد. نگویند که احزاب و تحزب ها با منطق قرآن سازگار نیست. کدام منطق قرآن؟ قرآن همه اش دستورات تشکیلاتی است. نماز جماعتی که ما مسلمانان میخوانیم، تمرین یک تشکل است . مگر در مسجدهای مختلف، امام جماعتها متعدد نیستند؟ هر کدام با یک عده نماز میخوانند. آیا این نماز جماعتها در مساجد گوناگون در ایام هفته کمک به تشکل است یا ضد تشکل؟ ما حرکتهای میلیونی را از همین مساجد و جماعتها و علاقهها و اعتمادهایی که در مساجد به وجود آمده بود، توانستیم راه بیندازیم و برای این مقدار از تشکل، مساجد و روحانیت متعهد آگاه و رهبری فقیه مسئول کافی است.
هر یک از ما وظیفه داریم که آن ضعفهای شخصی خود را سخت مراقبت کنیم. یک نفر تا بیرون یک تشکیلات است، ضعف شخصیاش، ضعف شخصی است. وقتی وارد تشکیلات می شود، ضعف شخصیاش همراه با یک نوع امکان سرایت و سوار بر یک مرکب تیزپا و تندرو است. در تشکیلات گسترش ضعف ها ممکن است خطرناک تر و شدیدتر باشد و به همین دلیل مراقبت از ضعفهای شخصی افراد الزم است. سوءظن ها، بدگمانی ها، بد تفسیر کردن ها، این ها همه از چنین ضعف هایی هستند و باید خیلی مراقبت کنیم.
مکرر دیدهام که خصلتهای بیرونی بعضی از ما در جهت مخالف این ویژگیها به کار میافتد و آهنگ تخریبی پیدا میکند. آفت این ویژگیها خودخواهیهای شخصی، خودمحوری ها، سوء ظن ها، بدگمانیهای بی جا نسبت به یکدیگر و نسبت به هر حرکت و نسبت به هر کار است و گاهی میشود برادرها یا خواهرها فکر میکنند منشأ و مایه این سوء ظنها بدگمانی در درون کار تشکیلاتی است؛ ولی گاهی این طور نیست. افراد با آن خصلتهای منفیای که دارند، وقتی وارد یک تشکیلات میشوند، در حقیقت با خودشان این میکروبها را وارد تشکیلات میکنند. به همین جهت است که یکی از واجبات تشکیلات این است که دائماً مراقب باشد تا میکروبها از بیرون وارد پیکره و عمق تشکیلات نشوند.