مصوبۀ فوقالذکر با قانون اساسی، منویات مقام معظم رهبری و رویکردهای کلان شورای عالی انقلاب فرهنگی به شرح زیر مغایرت دارد؛
مقام معظم در دیدار سال 98 با معلمان و فرهنگیان فرمودند: «نخبهپروری خیلی مهم است، مدارس استعدادهای درخشان نبایست تضعیف بشود، هر چه میتوانید اینها را تقویت کنید». این بیانات در حالی است که با اجرای قانون فوقالذکر، عملاً مدارس استعدادهای درخشان و نمونه دولتی به عنوان مدارس اصلی نخبهپرور در نظام آموزی حذف خواهند شد.
بخشی از هزینههای ادارۀ مدارس شاهد به صورت شهریۀ والدین و بخشی از آن توسط نهادهای حمایتی نظیر بنیاد شهید و بنیاد مستضعفان تأمین میشود. مدارس استعدادهای درخشان نیز سالانه مبلغی را به عنوان شهریه از والدین دارای تمکن مالی دریافت مینماید . به استناد این شهریه، آموزشوپرورش معمولاً بخشی از نیروی انسانی این مدارس را تأمین نکرده و مدرسه، آنها را به صورت نیروی آزاد تأمین مینماید. بخشی از هزینههای ادارۀ مدارس هیئتامنایی نیز از والدین اخذ میشود.
در بهمن 1396، شورای عالی آموزشوپرورش طی مصوبهای به حذف مدارس استعدادهای درخشان و نمونه دولتی در مقطع متوسطه اول حکم داد. علاوه بر مخالفت مردم و رسانهها با این حکم، نهایتاً شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز با این حکم مخالفت ورزید و مانع اجرایی شدن آن شد.
متن مصوبه از سه عبارت اصلی تشکیل شده است که هر یک از آنها با ابهاماتی روبرو است؛
در حال حاضر مدارس به جهت نظام مدیریتی، به دو صورت «دولتی» و «غیردولتی» افراز میشوند و نوع سومی وجود ندارد. بر این اساس اگر هدف قانونگذار تغییر شرایط کنونی است، باید مراد خود را به صورت شفافتر ذکر نماید.
اولاً هیچگونه ملاکی برای عبارت «تنوع» تصریح نشده و آن را با ابهامات بسیاری مواجه ساخته است؛ بر مبنای موارد گوناگونی نظیر نحوه تأمین مالی، مدیریت، برنامه درسی، سن و .... میتوان مدارس را به انواع گوناگونی تقسیم نمود؛ به طور مثال افراز مدارس بر مبنای نحوه مدیریت و تأمین مالی، مدارس دولتی و غیردولتی را شکل میدهد.
ابهام اصلی این عبارت آن است که «فاصله محل سکونت با مدرسه»، «تنها» ملاک ثبتنام است یا «یکی از» ملاکهای ثبتنام؛ اگر به عنوان «یکی از ملاکها» مدنظر است که در حال حاضر نیز در اغلب مدارس دولتی رعایت میشود. اگر این شاخصه به عنوان «تنها ملاک» مدنظر باشد نیز از این به بعد مدارس نمیتوانند هیچ ملاک دیگری نظیر سن یا حتی جنسیت را برای ثبتنام لحاظ کنند و موظفند به طور مثال افراد بزرگسال را نیز در مدارس عادی ثبتنام نمایند.
اجرای مصوبۀ حذف تنوع مدارس نظام آموزشی را حداقل با چهار آسیب مواجه میسازد؛ 1- اختلال در ارائۀ همگانی خدمات آموزشی، 2- نقض عدالت آموزشی، 3- هموارسازی مسیر خصوصیسازی مدارس و 4- تنزل میانگین سطح کیفیت مدارس دولتی. در ادامه شرح هر یک از این آسیبها به تفصیل آمده است.
قانون مذکور تنها ملاک ثبتنام در مدارس دولتی را فاصله محل سکونت با مدرسه اعلام نموده است. این شرط کلی در حالی است که شرایط متفاوت دانشآموزان در برخی موارد ایجاب مینماید که مدارسی با نظام پذیرش متفاوت وجود داشته باشد. به عنوان مثال:
حذف تنوع مدارس به نوعی ایدۀ «عدالت به مثابه برابری» را به ذهن متبادر میسازد؛ اینکه همه دانشآموزان مستقل از شرایط و اقتضائات خاصی که دارند باید خدمات مشابهی دریافت نمایند. این در حالی است که «مبانی نظری سند تحول بنیادین در نظام تعلیم و تربیت رسمی عموی جمهوری اسلامی ایران» به صراحت این تصور را زیر سؤال می برد و تأکید می کند که «بر اساس مبانی روانشناختی پذیرفته شده، گاهی تفاوت ها و شباهت های آحاد متربیان به گونه ای است که می توان آنها را در گروه هایی دسته بندی کرد و خدمات تربیتی ویژه و کیفیتری به آنها ارائه کرد».
بخشی از دانشآموزان مدارس هیئتامنایی، شاهد و استعدادهای درخشان دغدغۀ کیفیت خدمات آموزشی فرزندان خود را داشته و در صورت تعطیلی این نوع از مدارس، حاضرند شرایط معیشتی سختتری را تجربه کرده و هزینۀ ثبتنام فرزندان خود در مدارس غیردولتی را پرداخت نمایند. فراهمسازی این شرایط عملاً باعث هدایت اجباری تقاضای این دسته از خانوادهها به سمت مدارس غیردولتی خواهد شد و زمینه را برای خصوصیسازی هر چه بیشتر مدارس فراهم میسازد.
مدارس نمونه دولتی، استعدادهای درخشان، هیئتامنایی و شاهد از جمله مدارس دولتی هستند که سطح قابل قبولی از خدمات آموزشی را ارائه مینمایند. اگر چه شاید میزان تمرکز موجود در ارائۀ خدمات آموزشی باکیفیت قابل اصلاح و تعدیل باشد اما قطعاً حذف ناگهانی این مدارس راه درستی نیست؛ در واقع با حذف این مدارس همین سطح از خدمات کیفی که به صورت دولتی در دسترس خانوادهها قرار گرفته بود از بین خواهد رفت و عملاً میانگین سطح کیفی مدارس دولتی تنزل معناداری خواهد نمود.
تجربۀ کشورهای دیگر از جمله آمریکا و انگلستان نشان میدهد که این کشورها کاملا برعکس مصوبه مورد اشاره، به جای حذف بیچون و چرای هرگونه تنوع، با تعریف «نظاممند» انواع مدارس، مسیر مشارکت افراد، مؤسسات، شرکتها و نهادهای گوناگون در حوزۀ آموزش عمومی را به طرق گوناگون فراهم میآورند.
کاملاً مورد پذیرش است که تنوعبخشی به مدارس در نظام آموزشی ایران مسیری نظاممند را طی نکرده و اساساً فلسفۀ وجودی بسیاری از انواع مدارس با ابهام مواجه است. با این وجود قطعاً مسیر اصلاح و ساماندهی این شرایط، حذف یکباره و اساسی هرگونه تنوع مدارس در نظام آموزشی نیست. با تکیه بر این رویکرد کلی پیشنهاد میشود؛