به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ اصلاح طلبان و اصولگرایان خود بیش از هر کسی خطر عدم رای آوری را احساس می کنند، این عجز را بهتر از هر کسی سردبیر روزنامه سازندگی از حال و روز اصلاح طلبان روایت می کند:
«امشب برای نخستین بار عاجز شدم از تیتر زدن برای خبر کسالت باری که ناگزیر بودم بر صفحه یک "سازندگی " بنشانم : نه اینکه به رسم این روزگار از انتخابات عبور کرده باشم ، بلکه بدان سبب که بی کفایتی شورای عالی اصلاح طلبان در راهبری انتخاباتی آنان را باید روایت میکردم . اقای عارف فکر کردند چون خودشان نامزد نمی شوند نیاز نیست در مقام رییس شورای عالی اصلاح طلبان از دیگران دعوت کنند و دیگر بزرگان ...این روزها آن قدر علیه نهاد انتخابات و اصلاحات حرف زدند که خودشان هم ظاهرا از اصلاحات و انتخابات پشیمان شدند و توبه کردند و از سر بی خیالی و بی برنامه گی و به نظرم بریدگی ما را مقابل اصولگرایان جوان رها کردند .»
در این متن کوتاه چند نکته بسیار مهم وجود دارد که اهالی سیاست بهتر اهمیت آن ها را متوجه می شوند:
1. اقرار زود هنگام اصلاح طلبان به باخت قبل از شروع کارزار انتخابات
2. بی برنامگی و اختلافات بزرگ درون حزبی اصلاح طلبان
3. نام بردن از رقیبی جدید با عنوانی فیک به نام «اصولگرایان جوان»
اصلاح طلبان احساس ترس بزرگی از شکست دارند اما نه از رقیب همیشگی و سنتی بلکه از طیف جدیدی از جوانان که با اصولگرا خطاب کردن آن ها سعی می کنند هویتی جدید را نادیده بگیرند؛ هویتی از جوانانی که مستقل به انتخابات پا گذاشته اند و روحیه عدالتخواهی و ضد اشرافی قدرتمندی دارند؛ روحیه ای که چپ و راست، اصلا طلب و اصولگرا برایش مهم نیست و آمده اند شعارها و صحبت هایی از جنس دهه 60 را در دهه 90 فریاد بزنند.
این که اصلاح طلبان رقیب خود را اصولگرایان سنتی نمی نامند جای بحث و تامل دارد، گویا جریانی جدید پا به عرصه سیاست گذاشته است که موجودیت دو قطبی و دکان اصلاح طلبی و اصولگرایی را جمع می کند.
قسمت جالب ماجرا اما اینجاست که اصولگرایان هم به این جریان جوان حمله می کنند؛ محمدرضا میرتاج الدینی، چهره سیاسی اصولگرا در گفتگویی عنوان کرد:
« ببینید جریانهای ریشه دار به صورت زیربنایی یک محبوبیت و رای سنتی در میان مردم دارند اما در هر دوره با توجه به شرایط سیاسی جامعه و برنامه ها و چهره های جدیدی که معرفی میکنند میزان آراءشان بالا و پایین می رود. اعتقاد من این است جریان سوم و جریانهای مستقل افرادی هستند که روحیه تشکیلاتی ندارند و چون جایگاهی در این دو جریان ندارند به دنبال جریان سوم هستند اما مردم به جریان هایی که بی ریشه باشد اعتماد تام نمیکنند؛ ممکن است یک فردی با شعارهایش رای مردم را به خود جلب کند اما به عنوان یک جریان نمیتواند.»
شعار «اصلاح طلب اصولگرا دیگه تموم ماجرا» شاید شروع ساده یک اتفاق مهم خواهد بود ، اتفاقی که اصلا خوشایند سیاستمدارذان دوگانه های موجود نیست تا جاییکه مرتضی مبلغ فعال سیاسی اصلاحطلب در واکنش به این پرسش که آیا شعار " اصلاحطلب، اصولگرا؛ دیگه تمومه ماجرا" به انتخابات پیش رو میرسد، اظهار کرد: جامعه ما، شرایط سیال، پویا و متحولی دارد. در دی ماه نودوشش که این شعار مطرح شد، شعار فراگیری نبود، تعداد معدودی این شعار را دادند اما جریان برانداز بطور گسترده به این شعار دامن زدند و تندروهای داخلی هم با رفتار و گفتار خود عملا به آنان کمک کردند؛ چرا که آنها دنبال این بودند که مردم را از سیاست و اصلاح ناامید کنند، اما این طور نیست که با یک شعار مقطعی جناحهای سیاسی از صحنه خارج شوند.
اینکه اصلاح طلبان و اصولگرایان در این موضوع هم نظرند اتفاق جدیدی نیست اما اینکه از طیف رقیب جهت حضور در انتخابات دعوت کنند «مثلا دعوت اصلا طلبان از لاریجانی» یا از ثبت نام نکردن امثال باهنر ناراحت باشند سطح جدیدی از دیپلماسی است که فقط احزاب رو به افول به آن متمسک می شوند؛ دیپلماسی ناشی از ترس، ترس از ظهور جریان جدیدی که فضای خودساخته اشرافی را به هم می زند.
جریان جوان جدید با حمله به روحیه اشرافی بالانشینان و ثروتمندان پیر و خسته نشان داده پرچم عدالتخواهی را محکم چسبیده و رها نمی کند، پرچمی که این بار علاوه بر اصلاح طلبی که خود از قشر مرفه است، اصولگرایی را نیز هدف قرار داده، اصولگرایانی با روحیه مدارس غیر انتفاعی، بالاشهر نشینی و روحیه اشرافی؛ این مواجهه گفتمانی باعث شده فراتر از چارچوب گروه های سیاسی مطالبات و مبارزات فکری آغاز شود و این خود برای حمله همزمان اصولگرایی و اصلاح طلبی کافیست.
خبرگزاری دولتی ایرنا با حمله به جریان سوم آن ها را موج سواران انتخابات نامید، شریعتمداری نیز چنین جریانی را منکر می شود، مدیر مسئول روزنامه کیهان در پاسخ به این پرسش که آیا نیروی سوم در انتخابات آتی مجلس شکل خواهد گرفت؟ گفت: «از ابتدای انقلاب همیشه صحبت از یک نیرو یا جریان سوم بوده است. گویی نیروی سوم واقعیت بیرونی ندارد. بعضی اوقات تابلوهایی به اسم نیروی سوم برمیخیزد اما پس از مدتی متوجه میشویم که این تابلوها، همان تابلوهای قدیمیاند، منتها رنگ و لعابشان فرق کرده است.»
البته مرتضی الویرینگاه متفاوتی دارد و در این مورد می گوید: «در انتخابات آینده حرف اول را جریانی خواهد زد که بتواند پاسخ روشنی برای حل مشکلات مردم داشته باشد و شاید این جریان مستقل از جریان اصلاحطلب و اصولگرا بوده و در واقع یک جریان سومی باشد.»
با همه این مسائل جرقه هایی از ایجاد یک جریان مستقل عدالتخواه در حال شکل گیری است، جریانی که در انتخابات 1398 تازه ابتدای راه است و برای شکل گیری و قدرتمند شدن نیاز به ایده و چارچوب قدرتمندیست، چارچوبی که بتواند ظرفیت های موجود را در جهت رسیدن به آینده مطلوب فارغ از دوگانه های مرسوم حزبی هدایت کند؛ نقطه امیدواری برای این جریان ناکارآمدی دوگانه اصولگرایی و اصلاح طلبی واستقبال مردم از نیرویی جدید است.
*گزارش از حمزه دستیار
و شورای ائتلاف جریان انقلابی-شاجا-نیز ملزم به تهیه و ارائه میثاق نامه ای با تضامین کافی از افرادی گردد که از سوی جریان انقلابی و جهادی جهت حضور در مجلس یازدهم به مردم معرفی می گردند.و این میثاق نامه به اطلاع عموم مردم برسد تا خدایی نکرده به سرنوشت جریان بدفرجام اصلاحات در مجلس و دولت دچار نگردیده و ملعبه و بازیچه افراد سودجو و منفعت طلب دو زیست قرار نگیرد.
و بدینوسیله نتنها زمینه اتحاد نیروهای جریان انقلابی و جهادی بیش از پیش فراهم می گردد،بلکه زمینه لازم جهت ایجاد امید ، انگیزه و اعتماد در مردم جهت شرکت در انتخابات و همچنین زمینه سازی برای روی کار آمدن دولتی جوان،انقلابی،کارآمد ، با برنامه و پاسخگو به مردم،قشر دانشجو و فرهیخته کشور که مورد اعتماد و وثوق نظام ، رهبری معظم و مردم در عرصه داخلی و بین الملل می باشد، فراهم می گردد.