به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛«رستاخیزِ جان» نام کتابی از سید مرتضی آوینی است که پس از شهادت وی، اولین بار از سوی نشر واحه منتشر شد و پیش از آن، مقالات این کتاب به طور پراکنده از سوی «کانون فرهنگی هنری ایثارگران» و همچنین نشر «ساقی» به چاپ رسیده بود.
این اثر شامل مقالات شهید آوینی در حوزه ادبیات، فرهنگ و رسانه است. این مجموعه از میان مقالاتی که آوینی در طول سالهای ۶۸ تا ۷۱ در مطبوعات مختلف به چاپ رسانده بود گزینش و در دویست صفحه در قالب کتاب منتشر شدهاست و عنوان آن یعنی «رستاخیز جان» نیز برگرفته از عنوان یکی از مقالات همین مجموعه با عنوان «رستاخیز جسم و رستاخیز جان» است.
در این مجموعه، مقالاتی با عناوین «ادبیات آزاد یا متعهد»، «رمان و انقلاب اسلامی»، «آزادی قلم»، «فرهنگ یا فرهنگ توسعه»، «انفجار اطلاعات» و... به چشم میخورد.
کتاب در چهار فصل تنظیم شدهاست و هر فصل شامل چند مقاله مرتبط است.
مقالاتی که فصل اول کتاب را تشکیل میدهند جستارهایی پیرامون ادبیات و هر آنچه به حوزه ادبیات مربوط میشود است. مقالاتی در رابطه با رمان، شعر و به طور کلیتر تعهدی که ادبیات در دنیای امروز به عهده دارد.
مجموعه مقالات فصل دوم از منظری کلانتر به موضوعات نگاه میکند و فرهنگ را که بستری برای هنر و ادبیات است مورد بررسی قرار میدهد و جدا از آن تفاوتهای میان فرهنگ توسعه و توسعه فرهنگی را برای مخاطب تبیین میکند.
سه مقاله در فصل سوم این کتاب به چاپ رسیدهاست که هر سه به مسئله رسانه و هجوم اطلاعات در دنیای امروز میپردازد. اگرچه این سه مقاله در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد نوشته شدهاند و شاید خواننده گمان ببرد تنها مقتضیات رسانهای و فرهنگی آن زمان را بررسی کردهاست اما نکته جالب توجه در این است که راهکارهایی که آوینی در این سه مقاله در رابطه با مسئله رسانه (و به طور خاص ویدئو و ماهواره به عنوان ابزار جدید رسانهای آن روزها)، نحوه مواجهه با آن و همچنین به خدمت گرفتن آن ارائه میدهد برای جامعه امروز نیز کارآمد و قابل استفاده است.
در نهایت در فصل چهارم و آخرین فصل کتاب دو مقاله، یکی حول محور تئاتر و دیگری هنر برای مخاطب علاقهمند به این دو حوزه به چاپ رسیدهاست.
آوینی در مقاله «ادبیات آزاد یا متعهد» موشکافانه به بررسی کارکرد معانی کلمات در جایگاههای مختلف میپردازد و از این میان کلمه «آزادی» است که آن را از ابعاد مختلف بررسی میکند. وی همچنین با اشاره به خطابه آلبر کامو در مراسم دریافت جایزه نوبل سوالات مهمی را در رابطه با هنرمند مطرح میکند سوالاتی که با تحلیل همان خطابه به آن پاسخ میگوید.
سوالاتی که آوینی طرح میکند برای آن سالها و آن روزها نیست بلکه ظرف زمانی آن تا امروز ادامه یافته است، امروزی که در خیلی از موارد شاهدیم، که مسئله هنرمندان در بسیاری از چالشهای اجتماعی بغرنج و مشکلزا شده است. برای مثال آوینی مطرح میکند که آیا آزادی هنرمند در مخالف خوانیِ همیشگی است؟ آیا آزادی او در نفی همه ایدئولوژیها و اخلاق است؟
و سپس پاسخ میدهد که آزادی هنرمند در «درک تکلیف» اوست و نه در «نفی طرد التزام به همه چیز» و در ادامه توضیح میدهد که این التزام باید از درون ذات، بیرون بجوشد نه آنکه از بیرون سایه بر وجود هنرمند بیندازد.
مرتضی آوینی در مقالهای از فصل دوم با عنوان «چرا روشنفکران مورد اتهام هستند؟» از تهاجم فرهنگی سخن به میان میآورد.
آوینی معتقد است که لفظ «تهاجم فرهنگی» لفظی پر مسما و خلاقانه است و با اشاره به اینکه این لفظ متعلق به سالهای پس از قطعنامه ۵۹۸ و اتمام جنگ تحمیلی است تاکید میکند این عبارت به معنی تغییر شکل جنگ از جنگ نظامی به جنگ فرهنگی است و در ادامه به ماهیت غرب به عنوان یک تفکر و یک ایدئولوژی که بنیانگذار تمدن جدید است میپردازد.او خصیصههای این تمدن را برای مخاطب روشن میکند.
آوینی تمدن غرب را یک تمدن سودجو میداند که با نگاهی ریاضی و تحلیلی هندسی در صدد تصرف و سلطه بر عالم است و همچنین با توسعه هرچه بیشتر تکنولوژی به فکر تمتع هرچه بیشتر از طبیعت در راستای تسلط بر جهان است.
یکی از دغدغههایی که آوینی در مقالات مرتبط با غرب به کرات به آن اشاره میکند فرهنگ توسعه است. فرهنگی که منشا و مبدا آن غرب است، آوینی توضیح میدهد که غرب چگونه برای دستیابی به اهداف خود که همان سلطه بر جهان است فرهنگ توسعه و تجملگرایی را از طریق پروپاگاندا در میان کشورهای در حال توسعه رواج میدهد تا از این طریق سرمایههای حاصل از فعالیتهای نظامی و تکنولوژیک خود را تامین کند.
آوینی میان «توسعه فرهنگی» و «فرهنگ توسعه» تفاوت چشمگیری قائل است و معتقد است اگر توسعه فرهنگی به درستی اتفاق بیافتد فرهنگ توسعه در جامعه رواج نمییابد.
باید این نکته را در نظر داشت که نگارنده این کتاب، در دههای شصت و هفتاد به خطر تجملگرایی و تفاخر اشاره کرده و در مقالات خود در مورد آن هشدار داده است و امروزه ما در سالهای پایانی دهه نود شمسی به وضوح شاهد ترویج بیرویه رسومی هستیم که جز تجملگرایی منشا دیگری ندارد.
رسومی که توسعه گسترده رسانههای جمعی در گسترش آنها در میان اقشار مختلف جامعه نقش پررنگی ایفا میکنند. رسانههایی که جهان را بدل به دهکدهای کوچک کردهاند که در آن مرزهای فرهنگی درهم شکستهشده و ابنا بشر در راستای پیروی از یک سبک زندگی مشابه به اهداف نظام سرمایهداری غرب نزدیک و نزدیکتر میشوند.
آوینی در مقاله «انفجار اطلاعات» از فصل سوم همین کتاب وقوع دهکده جهانی را امری محتمل و گریزناپذیر میداند(همانگونه که امروزه شاهد آن هستیم) او در پاراگرافهای ابتدایی مقاله ویژگیهای شهروند مطیع دهکده جهانی را برمیشمرد و در میان آنها اشاره میکند که یک شهروند مطیع دهکده جهانی چشم و گوشش برای پیامهای پروپاگاندا باز است.
آوینی عقیده دارد که دهکده جهانی برای اینکه سرپا بماند به شهروندان مطیع نیاز دارد.
مرتضی آوینی با نظر به ویژگیهای انقلاب اسلامی و خلق و خوی ملی_مذهبی ایرانیان بیان میکند که ما شهروندان مطیعی برای دهکده جهانی نیستیم اما در پاراگرافهای پایانی همین مقاله از نگرانی خود سخن به میان میآورد. آوینی در این پاراگراف میگوید:«و اما درباره خودمان.نباید بترسیم؟حصارها تا هنگامی مفید فایده هستند که دزدانِ شبرو بر زمین میزیند، اما آنگاه که دزدان از آسمان فرود میآیند، چگونه میتوان به حصارها اطمینان کرد؟پس باید از این اندیشه که حصارهایی بتوانند ما را از شر ماهوارها محفوظ دارند بیرون شد...»
*گزارش از لادن عظیمی