به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ وقتی عنوان «مستند» به گوشمان میخورد، همراه همیشگیِ آن «حقیقت و دانش» است. بیتردید همگان از مشاهده یک «مستند» جذاب لذت خواهند برد، تولید آثار مستند نوع دیگری از ارائه اطلاعات و اسناد کمتر بیان شدهای را بصورت هنری برای مخاطبان عرضه میدارد. این ژانر طرفداران خاص خود را دارد، چرا که عدهای برای رسیدن به حقایق و افشای پشتپرده فسادهای گوناگونِ موجود در جهان پیرامون خود به تماشای آن میپردازند. تولید آثار مستند دارای قدرت شوکهکننده و غافلگیری برای مردم را دارد چرا که از بیعدالتیها، افشای فسادهای اقتصادی و ... پرده برداشته و جامعه را در جهت مبارزه با نابرابری و همچنین بیداری افکار عمومی سوق میدهد.
روزهای تعطیلات عید ۱۳۹۹، فرصت مناسبی است که در کنار خانواده بنشینیم و به آثار جدیدی از فیلم-مستندهای داخلی و خارجی که در سال گذشته منتشر شد، مشاهده کنیم. در این ایام قصد داریم که هر روز به معرفی یک مستند بپردازیم.
مدتها بود که یک مسأله تاریخی مهم در دوران محمدرضا پهلوی ذهنم را به خود درگیر کرد. موضوعی واحد اما با دو عملکرد کاملا متفاوت که از سوی رژیم پهلوی باعث شد تا نقشه جغرافیای سرزمینی ایران دستخوش تغییر اساسی شود. عمده مردم از اطلاعات تاریخی کمی برخوردارند، خصوصا افرادی مانند من که از ماجرای جداسازی بحرین از خاک ایران کماطلاع هستند.
تولید مستند در ژانر تاریخی، آن هم درخصوص موضوع تاریخی مهمی همچون «جدایی بحرین از ایران» باعث شد تا «علی فراهانی» در اولین مستند بلند خود با همکاری «سفیر فیلم»، به این مسأله تاریخی ورود کرده و با مصاحبه با کارشناسان تاریخی، سیاسی و فعالان آن دوره به بررسی و تحلیل ماجرای «مالکیت بحرین» پرداخته است.
مستند 80 دقیقهای «آسوده بخواب کوروش»، از آن دست آثار خوشساختی است که مانند مستندهای کلیشهای از آغاز تا پایان بهدنبال تخریب چهره رژیم پهلوی نیست بلکه با ارائه اطلاعات تاریخی مهم و انتشار تصاویر کمتر منتشر شده به دنبال جذب قشر خاکستری و حتی طرفداران چشم و گوش بسته رژیم شاهنشاهی است. کارگردان در این اثر، ذهن مخاطبان را با بمباران اطلاعاتی از حواشی نامربوط دور کرده و تنها به یک مسأله واحدی با محوریت جداسازی ناموفق آذربایجان و موفق بحرین از خاک ایران میپردازد.
عوامل سازنده مستند از شاه چهرهای سست عنصر را نشان نمیدهند؛ بلکه با قدرتمند نشان دادنِ او در ماجرای جداسازی آذربایجان، از محمدرضا پهلوی یک شخصیت پیروز در عرصه سیاست خارجی را به نمایش گذاشتند. مخاطبان شاید تا نیمههای مستند، این اثر را در جهت تطهیر شاه و سلطنتش بدانند اما هر چه مستند در ماجرای جدایی بحرین جلوتر میرود، به مخاطب این حقیقت تاریخی را میرساند که تجزیه ایران نتیجه طمعِ درباریان، خیانت شاه و نفوذ انگلیسیها بود!
مهدی مستوفی تهیهکننده این اثر درباره مقصر اصلی تجزیه بحرین از ایران میگوید: در سال ۱۸۲۰ که انگلستان برای اولین بار وارد بحرین میشود آل خلیفه را در آنجا مستقر میکند و اولین قرارداد نیز آن زمان منعقد میشود و قرارداد دوم در سال ۱۸۶۰ با هدف استفاده از نفت و سایر منابع طبیعی بحرین امضا میشود اما همچنان ایران درباره بحرین مدعی است و حتی رضاشاه نیز که توسط انگلیسیها بر سر کار آمده بود حداقل درباره بحرین سکوت میکند زیرا میداند اگر پافشاری کند شاید منجر به جدایی بحرین بشود اما محمدرضا پهلوی میدانست همانگونه که پدرش را انگلیسیها آوردند و آنها نیز بردند، امکان دارد خود او را نیز از حکومت بردارند لذا تحت فشار انگلیس بحرین را واگذار کرد.
از نقاط قوت این مستند، میتوان به مصاحبه با اشخاصی همچون «مجتهدزاده»، «هرمیداس باوند»، «عبدخدایی» و... اشاره کرد که نه تنها از یک گروه خاص تندروی به اصطلاح حکومتی نیستند، بلکه مصاحبهشوندگان از صاحبنظران حوزه تاریخی، جغرافیای سیاسی، نماینده مجلس رژیم پهلوی و... بودند.
اما این مستند از یک ضعف اساسی رنج میبرد، عوامل این اثر با بیتوجهی به سکوت گروههای انقلابی و از همه مهمتر مراجع تقلید آن زمان که در این موضوع مهم ملی نسبت به این اقدام شاه هیچ واکنشی نداشتند، گذر میکند تا مخاطب با یک خلأ تاریخی در این دوران مواجه شده و هیچ تحلیل درستی را در نمییابد!
از نقاط ضعف دیگر محتوای این مستند، درباره غائله آذربایجان و دولت تجزیهطلب پیشهوری است بهجای آن که به نقش موثر قوامالسلطنه در خروج شوروی از ایران بپردازد، به تاثیرگذاری تهدید آمریکا علیه اتحادیه جماهیر شوروی و ختم غائله آذربایجان پرداخته شد.
بهطور کلی میتوان بیان کرد که تولید این اثر در محتوا و سبک خودش منحصر بهفرد بوده چرا که درباره حوادث و رخدادهای مهم تاریخی معاصر، کمتر کارگردان و مستندسازی در این عرصه ورود پیدا میکند. شاید یکی از دلایل آن محافظهکاری تحلیلی-تاریخی و یا عدم اشراف کامل در حوزه تاریخ معاصر است.