به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ وقتی عنوان «مستند» به گوشمان میخورد، همراه همیشگیِ آن «حقیقت و دانش» است. بیتردید همگان از مشاهده یک «مستند» جذاب لذت خواهند برد، تولید آثار مستند نوع دیگری از ارائه اطلاعات و اسناد کمتر بیان شدهای را بصورت هنری برای مخاطبان عرضه میدارد. این ژانر طرفداران خاص خود را دارد، چرا که عدهای برای رسیدن به حقایق و افشای پشتپرده فسادهای گوناگونِ موجود در جهان پیرامون خود به تماشای آن میپردازند. تولید آثار مستند دارای قدرت شوکهکننده و غافلگیری برای مردم را دارد چرا که از بیعدالتیها، افشای فسادهای اقتصادی و ... پرده برداشته و جامعه را در جهت مبارزه با نابرابری و همچنین بیداری افکار عمومی سوق میدهد.
روزهای تعطیلات عید 1399، فرصت مناسبی است که در کنار خانواده بنشینیم و به آثار جدیدی از فیلم-مستندهای داخلی و خارجی که در سال گذشته منتشر شد، مشاهده کنیم. در این ایام قصد داریم که هر روز به معرفی یک مستند بپردازیم. در گزارش نخست به معرفی مستند "«آسوده بخواب کوروش»؛ قراردادی برای تجزیه ایران!" پرداختیم.
از جامعه دانشجویی کمتر کسی است که حسین شمقدری را نشناسد و آثار مستند او را ندیده باشد. مستند سهگانه «میراث آلبرتا» و «انقلاب جنسی» از جمله آثار مهم او به شمار میآید که سروصدای زیادی به پا کرده و در فضای دانشگاهی هم مورد نقد کارشناسان قرار گرفته است. شمقدری پس از ورود به عرصه فیلمسازی، توانست جایگاه ویژهای را در بین مستندسازان مطرح کشور دست و پا کند.
شمقدری با همکاری محمد دلاوری، مجری معروف صداوسیما در آخرین تولید مستند خود وارد منطقه ممنوعهای شد که تا کنون کمتر مستندسازی به آن ورود کرده است. مستند «متولد اورشلیم» از جشن «پوریم» شروع شده و مخاطب را به دشمنی یهودیان با ایرانیان متوجه میسازد. عوامل سازنده در این مستند به گفتگوهای مختلفی با یک خاخام یهودی، خبرنگاری اسرائیلی که مدتی سرباز بوده و... میپردازد. در مستند به مسئله «هلوکاست» هم اشاره دارد. جالب است که دلاوری درباره «هلوکاست» فقط یک سوال مهم را مطرح میکند و ولی جوابی نمیشنود: «اگر فرض بگیریم که آلمانها ۶ میلیون یهودی را در کوره آدمسوزی – که انگاری برای سوزاندن فوت شدگان در اثر تیفوس ساخته شده بود- سوزاندهاند، آیا باید غرامت آنرا از مسلمانان و با اشغال سرزمینشان گرفت؟»
خاخام یهودی به نام «آمنون» در گفتگو با دلاوری به برتریطلبی یهودیان اشاره دارد و یهودیت را یک موهبت عنوان کرده و برگزیدگی یهودیان را به عنوان برگزیدگی در اجرای فرامین الهی تفسیر میکند. همچنین دلاوری در گفتگو با یک خواننده زن یهودی که از گفتار و رفتار او کاملاً مشخص است که انسانی صلح طلب بوده ولی در عین حال قائل به حق داشتن سرزمین برای یهودیان است. با این حال او رفتار هم کیشان خود را نمیپسندد و اظهار تأسف میکند.
«متولد اورشلیم»، اطلاعات مهمی از رسوم و فرهنگ یهودیان را به مخاطبان ارائه میدهد. از تعداد نمازهای یومیه تا مقید بودن به خوردن گوشتی که بصورت شرعی ذبح شده باشد و همچنین بسته بودن راه ورود به آئین یهودی و هفت سال تحصیل اجباری برای کسی که بخواهد یهودی شود و عشقی که در دلشان برای ارتششان موج میزند؛ حتی آنهایی که هیچ اعتقادی به خدا نداشته باشند!
حسن شمشادی، خبرنگار پیشکسوت مقاومت درباره ساخت چنین مستندی میگوید: این مستند نوعی تابوشکنی ِ خوب است. به نظرم مخاطب این مستند، مردم هستند و طرح مسئله انجام شده تا بینندگان به دنبال موضوع رفته و درباره آن تحقیق کنند
.
یکی از نقدهای اساسی به این مستند بدینصورت است؛ چرا که شمقدری در فیلمسازیاش مانند همیشه این بار نیز بین جذابیت و آرمان به جذابیت اصالت میبخشد و به نوعی بر روی آرمانها پیاده روی میکند. از همین رو است که به قول وحید یامین پور فیلم روایت رسمی صهیونیستها (دعوت به گفتگو به جای مقاومت و مبارزه یا همان گفت و گوی تمدنها) را جایگزین روایت رسمی جمهوری اسلامی میکند. زیرا نزدیک شدن یک مسلمان شیعه به روایت صهیونیستها برای مخاطب ایرانی همانند عبور از خطوط قرمز جذاب بوده و انگیزه آنها را برای تماشای فیلم (پرداخت هزینه مالی) دو چندان میکند.
اما آنچه که عجیب است، مستند بهگونهای پایان مییابد که راوی فیلم هیچ پاسخی به تردیدها و سوالات ذهنی خود که در واقع برای مخاطبان هم مطرح شده، پیدا نکرده است. آیا در پایان به اینکه چرا اسرائیل غاصب نامیده شده؟ یا اصلا اسرائیل یک کشور است یا رژیم؟ یا حتی موجودیتی به نام مردم اسرائیل را میتوان پذیرفت و همه آن چیزهایی که او «تردیدهایی از کودکی» خوانده بود، پاسخی داده شد یا خیر؟ این مستند بدون پاسخ به همه تردید و سوالات رها شده و نهایتا پیامی که از گفتگو با صهیونیستها میگیرد این است که دنیای فعلی، دنیای زور است و هرکه زورش بیش قدرتش بیشتر، میتواند بر سراسر جهان مسلط باشد!