به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ وقتی عنوان «مستند» به گوشمان میخورد، همراه همیشگیِ آن «حقیقت و دانش» است. بیتردید همگان از مشاهده یک «مستند» جذاب لذت خواهند برد، تولید آثار مستند نوع دیگری از ارائه اطلاعات و اسناد کمتر بیان شدهای را بصورت هنری برای مخاطبان عرضه میدارد. این ژانر طرفداران خاص خود را دارد، چرا که عدهای برای رسیدن به حقایق و افشای پشتپرده فسادهای گوناگونِ موجود در جهان پیرامون خود به تماشای آن میپردازند. تولید آثار مستند دارای قدرت شوکهکننده و غافلگیری برای مردم را دارد چرا که از بیعدالتیها، افشای فسادهای اقتصادی و ... پرده برداشته و جامعه را در جهت مبارزه با نابرابری و همچنین بیداری افکار عمومی سوق میدهد.
روزهای تعطیلات عید 1399، فرصت مناسبی است که در کنار خانواده بنشینیم و به آثار جدیدی از فیلم-مستندهای داخلی و خارجی که در سال گذشته منتشر شد، مشاهده کنیم. در این ایام قصد داریم که هر روز به معرفی یک مستند بپردازیم. در گزارش ششم به معرفی مستند "«هک بزرگ»؛ رسوایی انتخاباتی ترامپ!" پرداختیم.
هاشمی رفسنجانی در شرایطی سخت، دولت اول خود را در سال ۶۸ تشکیل داد که این سختی مربوط به پایان جنگ بود. دولتهای سوم و چهارم میرحسین موسوی که در دوران جنگ، کشور را به سختی اداره میکرد. دولت پنجم نیز پس از پایان جنگ بر سرکار آمد کار خود را در شرایط ویژه و سختی آغاز کرد که بدون تردید عنوان «سازندگی» نیز بر همین اساس انتخاب شد. بهعبارتی میتوان گفت «سازندگی» مأموریت هر دولتی در جهان است که پس از جنگ روی کار میآید.
مردم نیز پس از هشت سال دفاع مقدس، دغدغه سازندگی کشور را در سر داشتند. یکی از اهداف انقلاب اسلامی، سازندگی کشور بهجای ویژهخواریها و همچنین توسعه عدالتمحور در همه مناطق بود. در دهه اول انقلاب که کشور درگیر جنگ تحمیلی بود، تمرکز دولتهای وقت بیشتر روی جنگ و حفظ اقتصاد کشور در شرایط دشوار جنگی بود، همچنین امکان تمرکز روی ساختن اقتصادی پویا در کشور وجود نداشت. اکنون قرار است دولتی پس از جنگ روی کار آید که افکار عمومی از آن انتظار دارد، وضعیت کشور را به تثبیت برساند. طبیعتاً سازندگی و ساختن زیرساخت نابود شده اقتصادی در دوران جنگ نیز یکی از همین شرایط تثبیت است. بههرحال، هاشمی رفسنجانی تفکر اقتصادی دولت متبوعش را بر مبنای حضور فنسالاران به حوزه اقتصاد یا همان «تکنوکراتها» پیش برد.
درواقع مهمترین وجه فعالیت دولت پنجم و ششم سازندگی را مباحث اقتصادی تشکیل میدهد. دولت سازندگی تحت عنوان "سیاست تعدیل اقتصادی" به اجرای برنامههای اول و دوم توسعه در بعد از انقلاب اسلامی پرداخت.
مستند «شورش علیه سازندگی» جدیدترین اثر مصطفی شوقی که با همکاری خانه مستند انقلاب اسلامی آن را تولید کرده است. این مستند که با محوریت بررسی و تحلیل تاثیر سیاستهای اقتصادی یا همان «تعدیل ساختاری» دولت سازندگی بر جامعه ایرانی در دهه ۷۰ ساخته شده است، در دی ماه سال گذشته برای جمعی از فعالان رسانهای اکران شد.
این مستند، سال 97 در جشنواره «سینماحقیقت» برای رقابت بین دیگر آثار یا حتی نمایش در یکی از بخشهای جنبی مورد پذیرش مجریان جشنواره قرار نگرفت. بر همگان چیزی پوشیده نیست که نسبت بین دولت سازندگی و مدیران دولتیِ امروز چگونه است و همچنین قابل درک است که این مدیران بالادستی از چنین فیلمی استقبال نکنند، اما اثری که در چارچوب قانونی و با استناد پژوهشی تولید شده، بهدلیل تضاد با منافع جناحی مسئولان، از حقوق مسلم خود یعنی اکران در جشنوارهها محروم شد.
در بخشی از مستند، احمد توکلی میگوید مرحوم نوربخش که سابقه ریاست بانک مرکزی و وزیر اقتصاد دولت اول مرحوم هاشمی رفسنجانی را در کارنامه خود دارد، در ابتدای تصمیمگیریها برای تعدیل اقتصادی، در جلسه هیئت دولت میگوید: «کشورهایی که سیاستهای تعدیل را اجرا میکنند، دچار آشوب اجتماعی میشوند. باید بودجه پلیس ضدشورش را زیاد کنیم تا جلوی اینها بایستد.» و معتقد است: «زیر چرخهای توسعه اقتصادی یک عده له میشوند».
همچنین ابراهیم فیاض عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در گفتگویی با روزنامه «ایران» در خصوص اجرای سیاستهای لیبرالیسم اقتصادی از سوی دولت گفت: «یکی از مسؤولین سازمان برنامه و بودجه در آن زمان گفته بو: تاکنون شهدای جنگی داشتیم و از این به بعد باید شهدای اقتصادی داشته باشیم!” یعنی یک عده از گرسنگی بمیرند! معنای سیاست تعدیل اقتصادی همین بود! [...] در سیاست تعدیل اقتصادی، عدالت عملاً بی معناست. فقط بحث آزادی اقتصادی است و آزادی تام.»
البته پس از انتشار مستند «شورش علیه سازندگی» در فضای مجازی که به نقد دوران ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی پرداخته است، از انتقادات تند و تیز حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی در امان نماند و گفت: «این مستند از ابعاد مختلف مورد توجه قرار گرفته است اما دو نقد نیز به این مستند وجود دارد. حوادث مشهد و حوادث اسلامشهر به عنوان دو حادثه تلخ در دوره سازندگی ریاست جمهوری آقای هاشمی مطرح است لذا من این موضوع را شورش علیه سازندگی ایران تلقی نمیکنم بلکه به نظرم نوعی اعتراض است. یکی از نقاط ضعف این مستند این است که محتوای آن دوران بسیار زیاد است و امکان اینکه در بازه زمانی یک ساعت و نیم خلاصه شود را ندارد. شهرداری مشهد باعث حوادث مشهد بود اما شهردار مشهد در آن مستند جایگاهی ندارد. وزیر وقتِ کشور هم ممکن بود که بتواند توضیحات بیشتری درباره اسلامشهر بدهد. میشود گفت مستند درباره این دو حادثه مهم بود اما در آن تلاش شده ریشه این دو حادثه، برنامه تحولات اقتصادی جلوه داده شود که به نظر من؛ اصل موضوع بحث حاشیهنشینی این دو شهر بزرگ بود.»
مصطفی شوقی کارگردان این مستند درخصوص انتخاب دو نمونه از شورشهای آن دوره به جای پرداختن به همه اتفاقات اجتماعی آن دوره گفت: «حدود ۱۷ یا ۱۸ آشوب در آن دوره اتفاق افتاده است که هر کدام هم دلیلی داشته است. مثلا در شورش مشهد جرقه اولیه اتفاق توسط شهرداری زده میشود. در شورش اسلامشهر حمل و نقل شهری، در اراک اعتصابات کارگری و در زنجان مسئله تقسیمات کشوری و... هر کدام به دلیل یکی از شکافهای ایجاد شده در جامعه به واسطه اجرای آن سیاستهای اقتصادی به وجود آمد. من سعی کردم با همه آدمهای درگیر این وقایع صحبت کنم تا از دایره انصاف خارج نشوم. لحن «شورش علیه سازندگی» مستقل است و به هیچ جناح سیاسی تمایل ندارد و فقط سعی کرده روایتی را از یک دوره تاریخی کشورمان روایت کند.»