آدمی که یک روز اشرف خلقت و فاتح جهان مادی بود، حالا خودش تسخیر شده است. آنچه امروز درو می شود محصول دست ساز نوع بشر و مکاتب مدرن و ماتریالیسمی است. انسان امروزی به حدی مدرنیزه شده که حتی در نهایت عجز و لابه اش ، به اوهن البیوت خود پناهنده می شود اما از منشا قدرت و فطرتِ هستی چاره نمی جوید. کرونا شاید روزی تمام شود اما این ابتلائات و فتنه ها تا روزی که ولایت انفاس شیطانی و هوسهای نفسانی برچیده نشود تمامی ندارد. هوسهای مادی بر روانِ لطیفِ آدمی چیره گشته او را آزار می دهد. جهان ماده بر عالم معنا مسلط شده و ملکوت روح آدمی در ولایت طمّاع نفسانیات اسیر و بی قرار است.
این سختی ها و بلایا تا روزی که عقل حساب و روح بلند بشریت قدرت نگیرد و مهار این نفس چموش و طاغوت بی افسار را به دست نیارد ادامه خواهد داشت. این داستان ادامه دارد تا وقتی که ابناء بشری از انواع طواغیت رهیده و بر آن ها شوریده باشد ، تا وقتی که ولایت توحیدی را چون تشنه در بیابان بخواند و بجوید.
این فتنه ها غربال آخرالزمان است ؛ که برای عده ای عذاب است و برای دسته ای بلا ، و برخی را در آزمونی سخت فرو میبرد. در این تلاطمها البته مومنان به غیب خیلی تاب آورترند از آدمیانی که زندگی را یک پارهخط و متاع دنیا را آخر خط پنداشته اند.
آن چه مهم است این که همگان باید دریافته باشند که نظم نوین جهانی آن قدر کهنه و مستاصل است که حالا خودش هم به دنبال یک منجی است. این نظم بی نظام که روزگاری عقل را در تجربه و سلطه را در تسخیر ماده می پنداشت حالا ابعاد جدیدی از قواعد ماورای طببعت و قدرتِ معنا او را به چالش کشیده است. همان مکتب مدرن مادی که روزی انسان را سالارجهان و مرکزآفرینش میخواند اینک حتی از تامین معاش و سلامت جسم او هم عاجز است. حالا جهان یک منجی می خواهد تا میان واقعیت این ماده و حقیقت آن معنا موازنه ای بسازد و تعادلی بکارد.
کرونا و فتنه های آتی به زودی مرزهای کذایی در نظم نوین مدرنیته را خواهند شکست. سیاره ی زمین کشتی کوچک و شناور آدمیان است در صحرای بی کران هستی. دیگر همه باید دانسته باشند که پیکره این جامعهانسانی، در هم تنیده و به هم پیوسته است.
*فعال فرهنگی