به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ چند روز پیش وقتی که در حال گفتوگو با یکی از اعضای خانواده بودم، در این مراوده که شاید به اذعان همه ما ساده باشد، متوجه تغییری شدم. طول مدت گفتوگو و میزان تلاش برای اقناع یکدیگر به طرز محسوسی کاهش پیدا کرده بود. ابتدا ماجرا را به دوران قرنطینه و کم حوصلگی حاصل از آن ربط دادم؛ اما اگرچه این وضعیت حاصل دوران قرنطینه بود، اما ارتباطی با فشار روانی و یا تحمل روزهای سخت قرنطینه خانگی نداشت؛ حضور مداوم ما در گروهها و کانالهای مختلف مجازی این وضعیت را ایجاد کرده بود.
چرا در شبکههای اجتماعی حضور داریم؟ میخواهیم پیامی بدهیم یا فقط تعامل کنیم؟
«بودن»ما در فضای مجازی در میل ذاتی انسان به ارتباط با دیگران ریشه دارد. میل و خواستهای که جمله معروف «انسان موجودی است اجتماعی» قرار است آن را شرح دهد. اگرچه مدلهای رفتاری ما در عصر کنونی تغییرات زیادی پیدا کرده اما درونیات انسانها تغییر نکرده است. حضور روزانه ما در محیطهای مختلف کاری و تحصیلی، با سرعت بیشتری پیش میرود و این حضورچند ساعته، نمیتواند جایگزین حس دوست داشتنی دورهمیهای خانوادگی و دوستانه شود. شبکههای اجتماعی آمدهاند تا میل انسان به تعامل ونه لزوما گفتوگو و انتقال پیام را در عصر جدید پوشش دهند و ما با استفاده از آنها بگوییم «حضور دارم، پس هستم».
ما انسانهای عصر جدید، زبان تعاملیمان دیگر با کلاممان ممزوج نیست و این «0و1»های کامپیوتری است که زبان تعاملی ما را ایجاد میکند. این اشتراک زبانی آنقدر گسترده شده است که حتی ایموجیهای تصویری میتواند، منظور من به عنوان کاربری از ایران را به کاربر دیگر شبکههای اجتماعی در کشوری آفریقایی برساند؛ درست شبیه نقاشیهای باستانی که فهم آنها برایمان راحت شده است. وضعیت کنونی به ما میگوید که حضورمان در شبکههای اجتماعی نه به منظورجابهجایی پیام بلکه با هدف حضوردر کناردیگران و لذت بردن از معاشرت با آنها صورت میگیرد.
رفتارهایمان تند و نیشدار شده؛ درست شبیه اکانت توئیتریمان
تخلیص کلام که در دنیای توییتری رایج است اگرچه سلیقه ما در سایر شبکههای اجتماعی را تغییر داده و ما را به کوتاهخوانی ترغیب کرده، اما فقط به همین تغییر سلیقه مجازی خلاصه نشده و این حضور مجازی، زندگی ما را در دنیای واقعی تحت تاثیر قرارداده است. حالا ما هنگامی از هم صحبتی با آنهایی که در دنیای واقعی کنارشان هستیم، لذت خواهیم برد که مدت زمان همکلام شدنمان کوتاه باشد و اگر هم بحثی چالشی در میان باشد، یکی از دو طرف محکوم شود. سرعت در محکوم کردنمان و ترفندهایی که نه برای اقناع کردن بلکه برای محکوم کردن طرف مقابل،در گفتوگوی واقعی ازآن استفاده میکنیم هم برگرفته از زیستی مجازی است که با توئیتها و یا کامنتهای اینستاگرامی آن را تجربه میکنیم، همانقدر تند و نیشدار، همانقدر سریع.
جمله «فضای مجازی بر زندگی من تاثیر نمیگذارد» را شاید بتوانیم بزرگترین دروغی بنامیم که خودمان به خودمان میگوییم. زندگی مجازی ما ذهنمان را درگیر کرده و بر رفتارهایمان تاثیر گذاشته است. حتی تبلیغات یوتیوب به 5 ثانیه کاهش پیدا کرده و این یعنی عملیات رفتاری «دیدن» و عملیات ذهنی «اقناع» شدن، سریعتر از گذشته رخ میدهد. این وضعیت یک معنی دارد؛ رفتارهای ما سریعتر انجام میشود و شاید دیگر حوصله تحمل یکدیگر را نداشته باشیم.
مواظب دوران پساکرونایی باشیم
هرچه جلوتر میرویم وضعیتی که در آن قرار داریم، خطرناکتر خواهد شد و از حالا باید خودمان را برای دوران پساکرونایی و گذراندن چالشی بزرگتر آماده کنیم؛ چالش تحمل یکدیگر. سرعت بالای ذهنی و رفتاری توقع ما را از زمان تغییر داده است و ناخودآگاه توقع داریم اتفاقات و آنچه که میبینیم در 15ثانیه، یعنی مدت زمان یک استوری اینستاگرامی به سرانجام برسد. حضورمان در دنیای واقعی شبیه سرعت 4G اینترنت نیست و رفتارهای ساده پیشین اعضای خانواده از نظر ما کند تلقی میشود؛ چیزی شبیه سرعتE.
این وضعیت برایمان ملالآور خواهد شد تا جایی که مغزمان و احساسمان، حضور در گوشهای از خانه و لذت بردن از سرعت بالای اینترنت را بر حضور در کنار خانواده، ترجیح دهد اما باید به فکر روزهای پساکرونایی باشیم. شاید تمرین «اقناع کردن» یکدیگر، به تاخیر انداختن چشیدن شیرینی پایانِ کارها، فاصله گرفتن از کنشهای مجازی، بتواند روزهای آینده ما را بهتر کند.
* نویسنده: مصطفی ساجدی