به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛بعد از سال ۲۰۰۵ و روی کار آمدن یک دولت دموکراتیک فدرال در عراق توزیع قدرت بر اساس حق اکثریت تقسیم شد.بدین ترتیب نخست وزیری سهم شیعیان عراق ریاست پارلمان سهم اهل سنت و ریاست جمهوری سهم کردهای این کشور شد.طبق قانون اساسی این کشور بعد از برگزاری انتخابات پارلمان اکثریت مجلس حق انتخاب نخست وزیر و معرفی آن به مجلس را خواهند داشت .نخستوزیرِمکلف، تا ۳۰ روز فرصت برای کسب حمایت برای تشکیل کابینه را دارد و در صورتی که موفق به این کار نشود رئیس جمهور تا ۱۵ روز بعدی فرد جدیدی را به مجلس معرفی خواهد کرد و مشکل اساسی دقیقاً از همین جا شروع میشود" کسب حمایت برای تشکیل کابینه".
در واقع میتوان گفت انتخابات پارلمان بیشاز آنکه میدانی برای نمایش دموکراسی تزریقی آمریکا باشد عرصه کشاکش دو جریان موازی موثر در حیات سیاسی عراق بوده است؛" ایران وآمریکا"و هر یک به تناسب حضور،بازیگری و تعریف منافع در حمایت از چهرههای منسوب و یا حداقل معتدل نسبت به منافع کشورهایشان سعی در برد دارند. این موضوع در کنار سهم خواهی وتشتت آراءِ جریانات داخلی بر پیچیدگی تعیین نخست وزیری در این کشور می افزاید.
پس از برگزاری انتخابات پارلمان ۲۰۱۸ عبدالمهدی در کنار نوری المالکی و ابراهیم جعفری از دیگر چهره هایی بود که نزدیک به ایران شناخته می شد. این اتفاق در کنار دفع داعش و تشکیل نیروهای بسیج مردمی عراق توانست برگ برنده دیگر ایران در صحنه بازیگری عراق باشد؛ اما با شروع اعتراضات اکتبر، ناتوانی دولت در حل مشکلات تجمیع شده عراق و خواسته معترضان و تشدید آن و در نهایت درخواست مرجعیت؛ عبدالمهدی پس از یکسال نخستوزیری در ۱۰ آذر استعفا کرد و مشکل جدیدی بر مشکلات موجود افزوده شد"تعیین نخست وزیر موقت".
ابتدا نیمه بهمن، توفیق علاوی وزیر ارتباطات وقت به عنوان گزینهی جایگزین معرفی شد؛ اما پس از چند روز به علت به نتیجه نرسیدن برسر سهمخواهی کنار گیری کرد.
انتخاب پر سر و صدای الزرفی
سپس ۲۱ اسفند کمیته ۷ نفره از احزاب شیعه در پارلمان عراق که مأموریت آن انتخاب فردی برای تشکیل کابینه بود،تشکیل شد. این اقدام پس از آن انجام شد که برهم صالح رئیس جمهور عراق به احزاب شیعه اعلام کرده بود که مهلت تشکیل کابینه اواسط هفته آتی پایان می یابد؛ اما اواسط هفته آتی کمیته شکست خود را اعلام کرد و نتوانست به جمع بندی نهایی در معرفی نخست وزیر برسد. بنابراین ۲۷ اسفند ماه الزرفی از سوی صالح بهعنوان گزینهی نخستوزیری معرفی شد.
الزرفی بعنوان شخصیتی که نه تنها رابطه نزدیک به آمریکاییها داشته،بلکه مخالف حشدالشعبی هم بوده و التزامی هم بر عملی کردن مصوبه پارلمان عراق مبنی بر خروج آمریکاییها از عراق ندارد و این وابستگی بهحدی بوده که حتی صحبت از همکاری با نیروهای آمریکایی در عقب راندن نیروهای شبه نظامی شیعه وجود دارد. الزرفی از همان ابتدا قدم در راه سختی گذاشت؛ علیرغم مخالفت ایران، سایر گروهها و جریانات نیز از وی حمایت نکردند و عملا وارد بن بست تشکیل کابینه شد.اما به دلیل حمایت آمریکا از این گزینه؛کودتای سیاسی و حتی نظامی برای به قدرت رساندن الزرفی جزو گزارهها و احتمالات موجود بود.
حضور مقامات ایرانی در عراق
در این حین و پس از ترور سردار سلیمانی،شمخانی به عنوان اولین مقام بلندپایه ایران ۱۹ اسفند به عراق سفر کرده و با مقامات ارشد و از جمله الکاظمی دیدار کرد در آن مقطع نام الکاظمی به عنوان گزینه نخست وزیری چندان رسانهای نشده بود. قبل از این سفر علی العسکری از فرماندهان کتائب حزب الله از الکاظمی رئیس سازمان اطلاعات-امنیت عراق به عنوان یکی از کسانی نام برد که در ترور سرداران مقاومت با آمریکاییها همکاری داشته است.دیدار الکاظمی و شمخانی پس از این اتهام حامل پیام مهمی بود.
شمخانی در این دیدار ترور سردار سلیمانی را آغاز شمارش معکوس برای خروج آمریکا از عراق اعلام کرد و الکاظمی هم در دیدار با شمخانی از ایران به دلیل ایفای نقش موثر در مبارزه با تروریسم ثبات و امنیت منطقه قدردانی کرد. اما از شروط ایران برای تعیین هر نخست وزیری در عراق رعایت دو اصل؛ یعنی عدم وابستگی به آمریکا و عدم دشمنی با حشد میباشد؛خطوط قرمزی که الزرفی الزامی برای پایبندی به آنها نداشت.
سفر سردار قاآنی در ۱۳ اسفند به عراق به عنوان جانشین سردار سلیمانی و دیدار با گروههای شیعه و تلاش برای به اجماع رساندن آنها مبنی بر انتخاب گزینه مطلوب تیر خلاص به تلاش جریانات طرفدار آمریکا و مخالف ایران برای نخست وزیری بود.
الکاظمی پیشنهاد نهایی نخست وزیری
بنابراین،بعد از کمتر از ۳۰ روز از تلاش مذبوحانه الزرفی در تشکیل کابینه وی کنارهگیری خود را اعلام کرد.۲۱ فروردین الکاظمی به عنوان گزینه جدید نخست وزیری معرفی شد؛ گزینهای که اینبار کمترین چالش و بیشترین حامی را داشت،چهره رسانهای و اطلاعاتی که نقش ویژه در رسوایی جنایات رژیم صدام در عرصه بینالمللی داشته و پس از تصدی ریاست سازمان امنیت و اطلاعات به مرد در سایه این کشور تبدیل شده بود.با انتخاب الکاظمی مجدد شائبه دست داشتن وی در ترور سردارانمقاومت توسط گروههای حزب الله مطرح شد و حتی حزب الله عراق در بیانیهای با ابراز تاسف از چنین انتخابی آن را تحت فشار خوانده و وی را شخصیتی مشکوک نامید که انتخابش به مثابه اعلام جنگ علیه ملتِ عراق است. الکاظمی ایناتهام را رد کرده است.
برخی معتقدند گزینه اول برهم صالح در معرفی نخست وزیر الکاظمی بوده است تا االزرفی! از وی بعنوان شخصیت عملگرا یاد میشود که قابلیت برقراری روابط متوازن با همه گروهها و جریانات را داراست. از جمله این که دارای نگاه به برقراری روابط بیشتر با کشورهای عربیِ حاشیه خلیج فارس بوده و روابط خوبی با بنسلمان دارد و خود نیز در مصاحبهای به برقراری روابط متوازن در سیاست خارجی دولت تاکید کرده است.از جمله اقدامات وی در دوره مسئولیت سازمان اطلاعات عراق؛ حذف شعبهای بنام "ایران" در سازمان اطلاعات-امنیت بود که در ۲۰۰۴ توسط سازمان سیا برای جاسوسی و جمع آوری اطلاعات علیه ایران تشکیل شده بود.
باید گفت که تقریباً تمام رسانهها چه غربی،چه عربی و چه ایرانی او را دارای رابطه با آمریکا و ایران به طور همزمان میدانند و دیدار علی شمخانی با الکاظمی و سفر سردار قاآنی به بغداد را می توان تلاش ایران برای به جمعبندی رسیدن بر سر وی عنوان کرد،اما پیش از تعیین وی شروطی برای الکاظمی تعیین شده بود ازجمله؛ عدم دخالت در امور حشد، الزام به بیرون کردن نیروهای آمریکایی،به رسمیت شناختن نیروهای مقاومت عراق و ارتباط با چهره های اسلامی مطرح این کشور.
خود الکاظمی نیز پیش از معرفی شدن دو شرکت از گروه ها خواستار بود؛اول روسای تشکل های سیاسی همگی سند معرفی او به رئیس جمهور را امضا کند و دوم تعهد کتبی در رابطه با عدم دخالت در تشکیل کابینه و تدوین برنامه ها و تصمیمات دولت جدید را بدهند. سخنگوی وزارت خارجه ایران از این انتخاب استقبال کرد و معاون وزیر خارجه آمریکا اورا فرد با کفایتی خواند.
الکاظمی به احتمال زیاد نخست وزیر موقت انتخاب خواهد شد که طی ۶ ماه تا یک سال باید به انجام سه وظیفه اهتمام ورزد: یک پرونده های امنیتی؛ دوم آمادگی برگزاری انتخابات برای تعیین نخست وزیر جدید و سوم تصویب پرونده بودجه.
در نهایت باید گفت، الکاظمی همکاریهای مختلفی با بخش اطلاعاتی ایران داشته و در جنگ با داعش نیز این سازمان قابلیت خود را نشان داده است، هر چند هنوز نیروهای کتائب به دلیل اتهام دست داشتن در ترور همچنان مخالف حضور وی هستند؛ اما رفتارهای رسمی ایران چنین اتهامی را تایید نمیکند. علیرغم این فضای عمومی در عراق همچنان که نظر مساعدی نسبت به حضور آمریکاییها ندارد در قبال ایران نیز چنین است، شاید با شدت کمتری! پس از ایران باید احتیاط بیشتری داشته باشد؛ عوامل دیگری چون خلاء حضور کاریزماتیک سردار سلیمانی و ابومهندس در عراق،تشتت در بیت شیعی،بازیگری و شیطنت افراد طرفدار آمریکا چون صالح، کاهش قیمت نفت، ناامیدی مردم از شیعیان، اصلاح قانون اساسی و گسترش کرونا عراق را وارد بزنگاه مهمی کرده است،اما با این وجود حتی در صورت طرفدار تام غرب بودن الکاظمی هم،در مدت یک سال و با وجود مشکلات یاد شده قادر به انجام اقدامات جدی در جهت خلاف منافع ایران نخواهد بود و از طرف دیگر تجربه حضور ۴ ساله افرادی چون حیدر العبادی در رأس این کشور که در تعارض با ایران حرکت میکرده نیز نتوانست از جهت گیری و خطوط کلی حرکت ایران در منطقه و محور مقاومت را تغییر دهد و این تب نیز دائمی نخواهد بود.
*گزارش از سعیده اسدی