نامه رهبری به جوانان اروپا و آمریکا را می توان با عنوان یک پاتک برای غرب در عرصه دیپلماسی عمومی برشمرد به گونه ایی که در یک جایگاه بدون واسطه با ملت ها دقیقا آنجایی که به عنوان نقطه قوت غرب برای هدایت افکار عمومی قلمداد می شد تبدیل به یک میدان فرصت شده که میتواند ضمن بستر سازی برای آشنایی جوانان غربی با گفتمان انقلاب اسلامی
خبرنامه دانشجویان ایران: محسن جمالزاده// از ویژگی های مهم و اساسی امت اسلام و جامعه برتر ایمانی، اسوه و سرمشق بودن آن برای دیگر انسان ها و جوامع است. خداوند از مومنان واقعی میخواهد تا با تلاش و جان فشانی خویش جامعه ای را شکل بخشند که بتواند به عنوان نمونه و سرمشق عملی برای دیگر جوامع قرار گیرد و انسان ها و جوامع دیگر بتوانند با بهره گیری از روش ها و شیوه های جامعه برتر، جوامع خود را شکل داده و یا شیوه ها و روش های نادرست آن را اصلاح و بازسازی کنند. بنابراین امت اسلام گواه عمل دیگران است؛ آنچه در این نوشتار مورد کنکاش قرار می گیرد بحث " مخاطب شناسی " در نامه مقام معظم رهبری برای جوانان اروپاست.
همانطور که در شماره های قبلی (اینجـــا و اینجــا) این نوشتار ذکر کردیم در این نامه بستر اجتماعی جامعه مورد خطاب قرار گرفته اند و نه بستر سیاسی آن که این مهم خود بیان گر این مطلب است که تحول در جامعه اروپا از چه قشری باید آغاز شود به این معنا که ضرورتی ندارد تحول را یا حداقل نقطه آغاز این تحول بزرگ را وابسته به دولت ها و سران سیاسی بدانیم وبی تردید تحول از بطن جامعه بسیار ریشه دارتر خواهد بود.
نارضایتی عمومی و فراگیری که نسبت به نظام جهانی در صحنه بین الملل دیده می شود و می توان به راحتی آن را از تجمعات خیابانی گرفته تا شبکه های اجتماعی پیگیری کرد سرآغاز تغییر و تحولی بنیادی در هندسه قدرت جهانی است اما به راستی نقش آمریکا و دولت های اروپایی به عنوان کسانی که بقاء خود را در حفظ این شرایط موجود می دانند و از طرفی نقش جمهوری اسلامی که خود را در موضع منتقد و چالشی با این نظام معرفی می کند و آن را ناعادلانه می خواند؛ چیست؟
براستی امروز ابزار آلات جنگ قدرت آنقدر پیچیده شده است که به هیچ عنوان نمی شود آن را محدود به پیشرفت های دفاعی کرد و جنگ سرد فقط بخشی از این جبهه را تشکیل می دهد؛بخش بزرگی از جبهه امروز مربوط به"جنگ نرم" است که کارآمدترین کم هزینه ترین و در عین حال خطر ناک ترین انواع شیوه های جنگی است؛هرچند در مورد این جنگ تعریف واحد و قابل قبول همگان وجود ندارد اما می توان انرا به طور خلاصه تغییر باورهای جبهه مقابل در عرصه های مختلف اعتقادی فرهنگی سیاسی دانست که کارامد ترین ابزار آن هم " دیپلماسی عمومی " و" تبلیغات رسانه ایی " است.
هدف غایی دیپلماسی عمومی تاثیرگذاری بر افکار عمومی ملتهای هدف است؛ افکار عمومی در واقع برگ برنده ای است که در دست هر کس باشد براحتی می تواند اعمال قدرت کند؛ دیپلماسی عمومی با روش های مختلفی صورت می گیرد از جمله: تبادلات علمی- دانشجوی، فرهنگی، ورزشی، بکارگیری رسانه های رادیویی، تلویزیونی، و اینترنتی، خدمت رسانی، و در نهایت، انتشارات.
امروز نظام سلطه میدان دیپلماسی عمومی را به عرصه فرصت آفرین برای خود تبدیل کرده است تا جایی که براحتی می تواند فرهنگ ها و ارزش های مغایر با منافع خود را به چالش کشیده و به زانو در آورد و تصرفش بر قلب ها و ذهن ها به گونه ایی باشد که جامعه جهانی آنچه مورد خواسته آنهاست را به عنوان حقیقت بپذیرند.
نامه رهبری به جوانان اروپا و آمریکا را می توان با عنوان یک پاتک برای غرب در عرصه دیپلماسی عمومی برشمرد به گونه ایی که در یک جایگاه بدون واسطه با ملت ها دقیقا آنجایی که به عنوان نقطه قوت غرب برای هدایت افکار عمومی قلمداد می شد تبدیل به یک میدان فرصت شده که میتواند ضمن بستر سازی برای آشنایی جوانان غربی با گفتمان انقلاب اسلامی؛ آنان ر ابه این فهم برساند که لازمه آشنایی با یک تفکر و فرهنگ، بهره گیری ازمنبع و مصدر اصلی آن است.
نکته ایی که به نظر بسیار حائز اهمیت می باشد این است که نامه خطاب به جوانان است و با توجه به محتوای مطالبه جویانه آن سوال هایی در ذهن آنها ایجاد خواهد کرد که بستر مناسبی برای تحولات فکری و رشد آنها خواهد بود و از طرفی هم جبهه داخلی با توجه به رسالتش برای رساندن این نامه به دست گیرنده مجبور است خودش را رشد دهد یعنی مثلا توانایی های ارتباطی و زبانی خود را تقویت کند و تمام فعالیت های شخصی و تشکیلاتی خود را در شبکه های اجتماعی و غیره هدفمند کند تا وظیفه " نامه رسانی " را بدرستی انجام دهد. گذراندن این پیچ تاریخی کاری سخت اما شدنی است که نیاز به همت استقامت و ایمان دارد.