به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ در چندرسانه همزمان یک موضوع درباره «rich kids of tehran» مورد سوال قرار گرفته بود و آن اینکه چطور این بچه پولدارهای تهران بی پروا عکسهای مشروب خواری افراطی و شرکت در استخر پارتی ها و کارهای دیگرشان را در شبکه های اجتماعی منتشر می کنند؟ تحلیل رسانه ها این بود که این بچه پولدارهای متمول حتما باید فرزندان افراد متنفذ صاحب قدرتی باشند که «پشتشان گرم» است و به پشتوانه پدر هراسی از ضابط و خطر را ندارند. حال آنکه کمی قبل تر خوانندگان گروهی معروف به هپی به راحتی و سرعت دستگیر شدند.
چندی پیش در جلسه ای که یکی از اعضای ارشد تیم مذاکراتی هم حضور داشت؛ وی اشاره ای به باندهای قدرتی کرد که در دوران تحریم شکل گرفته اند و به دلیل اهمیتی که برای طرف ایرانی دارند یک شبه به افرادی صاحب نفوذ تبدیل شده اند که حالا از بانک های ایرانی هم به دلیل نفوذ فراوان وام های کلان گرفته اند. کسانی که در دوره تحریم با رشوه و ارتشا و فسادمالی یک شبه با آلاف و الوف رسیده اند. آقای عضو ارشد تیم مذاکره کننده عبارت جالبی گفت:«فکر کردید از کجا می آورند که یک شبه پورشه می اندازند زیر پای بچه هاشان که اوهم صبح تاشب با آن خلاف کند».
تهران در دوران رکود اقتصادی بزرگترین وارد کننده پورشه در خاورمیانه است
پایگاه خبری المانیتور در گزارشی با پوشش این richkidsها می نویسد: «فساد اقتصادی، بازار سیاه و دلالی های نفت طبقه ای مشابه طبقه ی ثروتمند الیگارشیک روسیه در ایران پدید آورده است»
پورشه اینجا از اهمیت بسیاری برخوردار است. در دوران رکود و تحریم اولین کشور وارد کننده پورشه در خاورمیانه ایران بود. حال آنکه می دانیم اعراب متمول علاقه شدیدی به پورشه و انواع ماشین های شاسی بلند دارد. حالا این ارتباط مستقیم میان بی دردی و اوج مرفهی جماعت rich در کنار رکود کمرشکن بگذارید ببینید نتیجه اش چه می شود.
«پشت گرمی» و در عین حال «آقازادگی» یکی از دلایل اهمیت ندادن به وضع زندگی مردم است. منافع شخصی اهمیت دارد، حتی آنجا که موضوع موضوع تحریم یک ملت است. آقازاده آنوقت که پای منافع شخصی درمیان باشد راضی به تحریم یک ملت هست و حتی برای افزایش طبقات ساختمان تحریم ها تلاش می کند تا مگر با فشار اقتصادی دوره قدرت گرفتن سیاسی همان که به او پشت گرم کرده است، سر برسد و دوباره رانت و قدرت.
تصویر مربوط به منزل دستگیر شده اخیر در شمال شهر تهران؛ متهم بزرگ فساد اقتصادی
این روزها دوباره خبر دستگیری یکی دیگر از همین مفسدین اقتصادی در ویلایی دارای استخر در بالای بالای بالای شهر که در پارکینگ هم چند عدد پورشه دارد، رسانه ای شده است. اسمش مهم نیست. آنقدر درگیر اسامی از ب. ز، م.ه و م. ر و باقی آقایان مفسدین شده ایم که اصل قصه فساد تبیین نشده است. مصادیق ما را از پرداختن به مفاهیم بازداشته است.
مهم این است که از دل همین رانت های سیاسی موجود در قدرت بود که زنجیره مفاسد از شهردار تهران تا معاون اول رییس جمهور ردیف شد. رانت هایی که در دولت سازندگی از آن به عنوان «طبیعت کار اقتصادی» و«اجتناب ناپذیر در فرآیند توسعه» نام برده شد.
دستگیری متهم دیگری که به داریوش (یا هر اسم دیگری) معروف است، در شبکه های اجتماعی به یک خبر مهم تبدیل شده است. دولت همایش مبارزه با فساد می گذارد اما جلسات ستاد مبارزه با مفاد اقتصادی تشکیل نمی شود تا آنجا که نمایندگان مجلس به ییس مجلس نامه می نویسند و اعتراض می کنند. در روزهای تشکیل نشدن ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی سپاه پاسداران فردی را که سابقه طولانی در فساد اقتصادی را دارد دستگیر می کند. در شبکه های اجتماعی حضور این فرد در حلقه ای از مدیران ره بالای کشور و ارتباط دوستانه با آقازاده های معروف و سابقه محاکمه وی همراه با یکی از مفسدین معروف دهه هفتاد منتشر شده است. احتمال می دهیم خبرهای جدیدتری را درباره فرد بازداشت شده خواهید شنید.
در سفر اخیر خود به ایران منازل زیادی را در لواسان مشاهده کردم که شبیه آن منزل کذایی در گزارش شما بودند. به عنوان مثال
http://www52.zippyshare.com/v/uecDP5Yc/file.html
سوالی که ذهنم هنوز بدون جواب باقی مانده است اینکه چرا باید نظام اجتماعی کشور ما محل و مجالی برای ظهور و رشد چنین انگل هایی را داشته باشد. کجای ساز و کار روابط اجتماعی و ذهنیت عمومی مردم ما عیب و ایراد دارد که سبب بروز چنین انگل هایی می شود؟ برای اصلاح ذهنیت عمومی چه باید کرد که دیگر چنین انگل هایی اجازه رشد، گسترش و احیانا حکومت بر عموم مردم را پیدا نکنند؟