خبرنامه دانشجویان ایران: یادداشت «هاشمی 88، اسیر در افراط و تفریط» که روز یکشنبه 28 اردیبهشت ماه در «خبرنامه دانشجویان ایران» منتشر و انتقاداتی را به اثر «هاشمی در سال 88» مطرح نمود با واکنش انتشارات سلمان فارسی و ارسال جوابیه ای به «خبرنامه دانشجویان ایران» در روز شنبه 10 خردادماه مواجه گردید. مجدداً نقدی بر این جوابیه منتشر و ناشر کتاب نیز پاسخی ارسال کرده است.
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ انتشارات سلمان فارسی به جوابیهی خبرنامه دانشجویان ایران نوشت: «گزارش تاریخ» غیر از «تحلیل تاریخ» است.
متن این جوابیه در ذیل می آید:
خبرنامه دانشجویان ایران در تاریخ 12 خرداد ماه نقدی بر جوابیهی این انتشارات به یادداشت «هاشمی 88، اسیر در افراط و تفریط» منتشر کرد.از آنجا که این خبرنامه در پایان جوابیهی خود از فضای تبادل نظر استقبال کرده است، انتظار میرود پاسخ دوم انتشارات دربارهی جوایهی خود را نیز منتشر کند.
پیش از بیان هر نکتهای بر این مسأله تأکید میشود که این جوابیههای تنها ناظر به مطالبی از یادداشت و نقد خبرنامهی دانشجویان میباشد که مربوط به کتاب «هاشمی در سال 88» است.
بدیهی است که این انتشارات در مقام پاسخگویی به انتقادات خبرنامهی مذکور از مواضع آیت الله هاشمی رفسنجانی نیست.
1. روش انتشارات سلمان فارسی (به عنوان یک شخصیت حقوقی) بر پاسخگویی محترمانه به برخی انتقادات نادرست نسبت به آثار منتشر شده توسط خود بوده است؛ این پاسخها که محصول فکر جمعی است مسبوق به سابقه بوده است. به عنوان نمونه میتوانید به پاسخ این انتشارات به مصاحبهی خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) با یکی از نویسندگان محترم دربارهی کتاب «باران و بوران» دیگر اثر منتشر شده از سوی این انتشارات رجوع کنید: http://www.ibna.ir/vdcf1xdyvw6djca.igiw.html
2. جالب است که خبرنامهی دانشجویان ایران از اینکه نویسندهی کتاب به یادداشت آن سایت پاسخ نداده است گلایه میکند اما خود به جای جناب آقای احمدپور پاسخ جوابیهی این انتشارات را میدهد!
3. در قسمتی از جوابیهی خبرنامهی دانشجویان در پاسخ به این اشکال که چرا نویسندهی محترم آن سایت قبل از مطالعهی کتاب به نقد آن روی آورده، آمده است: «برای نقد کتابی در سطح کتاب حاضر، از جانب منتقدی که در عرصه خبرنگاری مشغول فعالیت است نکته ناخوانده یا مجهولی وجود ندارد. تنها لازمه نقد چنین کتابی توسط جامعه خبرنگاری، مطالعه نحوه آرایش آن و چگونگی استفاده از رد و تاییدهای مربوط به آن مواضع است.» ذکر این عبارات در مقام توجیه عدم مطالعهی کتاب (قبل از نقد آن)، استدلالی عجیب و تصریح به آن دون شأن افرادی منتسب به جامعهی دانشجویی کشور است. این همان چیزی است که در مجامع علمی و اخلاقی از آن به غرور علمی تعبیر شده، خود عامل سقوط علمی و اخلاقی خواهد بود. بررسی آرشیو بسیاری از سایتها و خبرگزاریها با گرایشهای مختلف نیز نشان میدهد، علیرغم آنکه بسیاری از آنها در سال 88 فعال بودهاند اما تنها به بازتاب بخشی از مواضع آیتالله هاشمی رفسنجانی در سال 88 پرداختهاند. طبیعی است که در این شرایط در صورت مطالعهی دقیق کتاب بسیاری از مطالب آن برای بسیاری خوانندگان محترم از جمله خبرنگاران، جدید باشد. به عنوان مثال در هر دو مطلبی که در خبرنامهی دانشجویان دربارهی این کتاب منتشر شده، این پرسش به نوعی مطرح شده است که چرا هاشمی در سال 88 از خدشه بر اعتماد بخشی از مردم سخن راند؟ در حالی که اگر ناقدین محترم به خبرنگار بودن خود اکتفا نکرده، متن کتاب را به صورت کامل مطالعه میکردند، پاسخ هاشمی به این پرسش را در صفحات 235-236 از ویرایش اول همین کتاب مییافتند. اینکه این پاسخ صحیح و قانع کننده است یا نه محل بحث نیست. محل بحث این است که هر کتاب و سخنی را ابتدا میبایست خواند آنگاه به نقد آن روی آورد.
4. نکتهی مهم دیگری که نیاز به پاسخگویی دارد، این ادعای خبرنامهی دانشجویان ایران است که «هیچ گزارش تاریخی بدون اعمال نظر شخصی مورخ ثبت نمیشود»
1ـ4. این عبارت با اطلاقی که دارد، بزرگترین اعتراف به جهتدار بودن گزارشهای آن خبرنامهی محترم است چرا که گزارشهای یک رسانه دربارهی موضوعاتی که جنبهی سیاسی دارند نیز نوعی گزارش نویسی تاریخی محسوب میشود.
2ـ4. اینکه «هیچ گزارش تاریخی بدون اعمال نظر شخصی مورخ ثبت نمیشود» به هیچوجه کلیت ندارد. به عبارتی میبایست میان گزارش اخلاقمدارانه از یک موضوع و تحلیل همان موضوع تفکیک قائل شد. اگر مورخ به اصول اخلاقی (خصوصاً رعایت صداقت و امانت در نقل) پایبند باشد، در مقام گزارش جز ثبت حقیقت نخواهد نوشت. اینکه بخشی (ولو غیراندک) از تاریخنگاران به این مسأله پایبند نبودهاند، سبب جعل یک اصل کلی نمیشود.
5. خبرنامهی دانشجویان در قسمتی از نقد خود ضمن اشاره به قسمتی از مقدمهی فصل اول کتاب (صفحهی 27 از ویرایش نخست) اشاره کرده، مینویسد: «اگر به گفته ناشر محترم این کتاب صرفاً گزارشنویسی است... چرا در مطلع کتاب با یک تحلیل مشخص متن اثر را آغاز می کند؟» این در حالی است که در مطلع مورد اشارهی آن سایت هیچگونه تحلیلی نسبت به مواضع آیتالله هاشمی رفسنجانی ارائه نشده است. ظاهراً نویسندگان خبرنامه توجه نداشتهاند که نفی تحلیل مواضع هاشمی در این کتاب مورد تأکید است نه نفی هرگونه تحلیلی!
6. بخشی از نقد خبرنامهی دانشجویان به پاسخ انتشارات، تکرار حرفهایی است که در پاسخ قبل به آنها پرداخته شد اما ظاهراً تمایلی برای توجه به آنها وجود نداشته است. اینک به برخی از آن موارد مجدداً اشاره میشود.
1ـ6. در قسمتی از نقد خبرنامهی دانشجویان ایران بر جوابیهی انتشارات آمده است: «سوالی که مطرح است و ناشر محترم به آن نپرداخته این است که هاشمی در سال 88 چه ارتباطی با تعریف و تمجیدهای دهههای 60 و 70 از وی دارد؟ اگر بنا بر این است که گزارشی در مورد هاشمی در سال 88 تهیه شود، با چه هدفی مقدمه ای مبسوط از تمجیدهای سالهای دور از وی باید برای مخاطب چاپ شود؟ به نظر میرسد به لحاظ منطقی مقدمه یک اثر باید تناسب معناداری با متن داشته باشد و عنوان هاشمی در سال 88 متناسب با مقدمهای است که در آن فضای سیاسی سال 88 مورد بحث قرار بگیرد نه دهه های 60 و 70.»
1ـ1ـ6. در جوابیهی قبل به این اشکال چنین پاسخ داده شد: «نویسنده در بخشی از مقدمهی کتاب خود در تبیین علت انتخاب آیت الله هاشمی رفسنجانی به عنوان موضوع تحقیق خویش به ویژگیهایی اشاره کرده است که از سوی امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری طی سالهای 1357 تا 1389 برای شخصیت مورد بحث، ذکر شده است. اما متأسفانه ناقد محترم از اشارهی نویسنده به این ویژگیها، تحسین یکجانبه رفتار سیاسی هاشمی در سال 88 برداشت کرده است!» به عبارت دیگر نویسنده در این قسمت از مقدمهی کتاب در حال پاسخ به این پرسش است که چرا از میان شخصیتهای مختلف، آیت الله هاشمی رفسنجانی را به عنوان موضوع تحقیق خود انتخاب کرده است.
2ـ1ـ6. برخلاف ادعای خبرنامهی مذکور تعابیر امام و رهبری دربارهی شخصیت مورد بحث تنها محدود به سالهای دور (دهههای 60 و 70) نیست بلکه تا آخر دههی 80 را نیز دربرمیگیرد. که از آن جمله میتوان به موارد متعدد در صفحه 15 کتاب مربوط به سال 84، موارد متعدد در صفحات 12، 14و 15 مربوط به سال 88، و یک مورد از صفحه 14 مربوط به سال 89 اشاره کرد.
3ـ1ـ6. در قسمتی از نقد خبرنامهی دانشجویان ایران با بهکارگیری عباراتی عجیب خطاب به این انتشارات آمده است: «اینکه هر شخص یا جریانی هر انتقاد نسبت به هاشمی را به معنای مخالفت با رهبری بنامد و برچسب اختلاف افکنی و ضد ولایت فقیه بودن را به منتقدان وصل نمایند، چندان در مسیر اعتدال نیست.» معلوم نیست که کدام قسمت از متن کتاب یا جوابیهی انتشارات چنین توهمی را برای برادران ما در خبرنامهی دانشجویان ایجاد کرده است. وقتی مقام معظم رهبری تصریح میکنند که «اعتراض به نظرات خاص رهبری، ضدیت با رهبری نیست.» (16 مرداد 1391) چگونه ممکن است که انتقاد از هاشمی به معنای ضدیت با ولایت فقیه باشد؟!
2ـ6. در قسمت دیگری از نقد خبرنامهی دانشجویان ایران بر جوابیهی انتشارات آمده است: «چرا ناشر، مخاطب را از تمام مواضع رهبری نسبت به هاشمی محروم میکند و تنها آن بخش از بیانات مقام معظم رهبری که به سود گرایش احتمالی خویش است را منتشر میکند؟ ناشر محترم در جوابیه خود به مسئله عدم تشریح مخالفت مقام معظم رهبری با هاشمی در نماز جمعه 29 خرداد پرداخته است، اما نقد اصلی نوشته پیشین را بیجواب گذاشته است. البته ظاهرا نقد یاد شده به درستی خوانده نشده زیرا در متن، ذکر شده که این موارد «تشریح» نشده است در حالی که در جوابیه ناشر این طور برداشت شده که منتقد، ذکر موارد یاد شده در کتاب را مطالعه نکرده و از این رو آدرس خطبه های نماز جمعه مقام معظم رهبری در 29 خرداد را مطرح نموده است!»
1ـ2ـ6. نویسنده در مقدمهی کتاب تنها به «ویژگیهای شخصیتی» آیتالله هاشمی رفسنجانی از نگاه امام و رهبری پرداخته است، طبیعی است که وقتی امام و رهبری نکتهای منفی دربارهی «شخصیت ایشان» ذکر نکردهاند، نویسنده نیز نمیتواند چنین نکتهای را به آنها نسبت دهد.
2ـ2ـ6. در جوابیهی قبل درباره «تشریح» اختلاف نظر مقام معظم رهبری و آیتالله هاشمی رفسنجانی در برخی از مسایل صریحاً نوشته شد: «نویسندهی کتاب در چند صفحه از مقدمهی کتاب خود به بحث اختلاف نظر آیتالله هاشمی و مقام معظم رهبری پرداخته است (ر.ک: هاشمی در سال 88، چاپ اول، فروردین 1393، مقدمهی نویسنده، ، ص 16ـ20)» چهار صفحهی مورد اشارهی ما در مقام «تشریح» این اختلاف نظرهاست. این جدای از ذکر عین عبارات مقام معظم رهبری در دو قسمت مجزا از کتاب است. ظاهراً دوستان ما در خبرنامهی دانشجویان ایران حتی پس از ارسال جوابیهی انتشارات نیز زحمت مطالعهی بخشهای مورد اشاره را به خود ندادهاند.
3ـ2ـ6. بار دیگر تأکید میشود، هدف کتاب «هاشمی در سال 88» گزارش مواضع آیتالله هاشمی در سال 88 است نه تحلیل مواضع وی و نه تبیین مواضع مقام معظم رهبری و نه تبیین نسبت مواضع هاشمی و رهبری در سال 88؛ هر کدام از این موضوعات خود پژوهش مستقلی را میطلبد که اگر با رعایت اصول اخلاقی و پژوهشی دنبال شوند، میتوانند عناوین کتابهای مستقل و ارزشمندی را به خود اختصاص دهند.
4ـ3ـ6. اگر در قسمتهایی از کتاب (غالباً در پاورقی) به برخی از مواضع مقام معظم رهبری اشاره شده است، یا به جهت اشارهایست که آیت الله هاشمی رفسنجانی به این مواضع کرده یا به جهت تسهیل در مراجعهی خواننده به سخنان مربوطه بوده است.
7. در قسمت دیگری از نقد خبرنامهی دانشجویان ایران بر جوابیهی انتشارات دربارهی عدم حضور آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم تنفیذ ریاست جمهوری دکتر احمدینژاد آمده است: «اقدام وی در چیدن برنامه مسافرتی به شمال کشور و عدم حضور در مهمترین مراسم سیاسی کشور که اوج تجلی وحدت میان مسئولان نظام تلقی میشود، نوعی اهانت به مردم محسوب میشد که متأسفانه در کتاب به آن پرداخته نمیشود.» اگر منظور خبرنامهی مذکور از پرداخته نشدن به این موضوع، عدم اشاره به این سفر در کتاب باشد، ناشی از عدم مطالعهی دقیق کتاب خواهد بود؛ چرا که در دو قسمت از این کتاب به سفر آقای هاشمی به شمال و عدم حضور در مراسم تنفیذ اشاره شده است. (ر.ک: ویرایش نخست کتاب، پاورقی ش 2، ص 332 و نیز روزشمار مواضع، ص 398) اما اگر منظور آن خبرنامه عدم تحلیل این موضوع است، طبیعی است که هرگونه تحلیل مثبت یا منفی دربارهی سخنان و اقدامات آقای هاشمی هدف نویسندهی کتاب نبوده است.
در پایان وظیفهی خود میدانیم تا از رویکرد خبرنامهی دانشجویان ایران در ایجاد فضای گفتگوی سالم دربارهی کتاب «هاشمی در سال 88» تشکر به عمل آوریم.
موفق باشید
انتشارات سلمان فارسی