به گزارش خبرنگار«خبرنامه دانشجویان ایران»؛ امیرمحمد بهشتآئین در یادداشتی پیرامون سخنان روز گذشته هاشمی آورده است: هاشمی رفسنجانی نیز بعد از سخنان میرزاده به سخنرانی پرداخت؛ آیتالله چند چیز را گفت و چند صد چیز را نگفت؛ البته شاید هم وقت مجال همه چیز گفتن را به او نداد، اما ژست عجیبش که چندان هم ناآشنا نبود، با تیتر برخی خبرگزاریها و سایتهای نزدیک به گفتمان وی و دولت مبنی بر «نمیتوانند بفهمند آزادی در دانشگاه یعنی چه» گفتههای نگارنده را پیشتر تائید میکند.
به همین دلیل با مروری کوتاه بر سخنان آیتالله، برخی از ناگفتههای ایشان را تکمیل میکنیم.
رفسنجانی گفت: آنچه این دوستان(یعنی میرزاده و همکاران) از وضع موجود و گذشته گزارش دادهاند، گوشهای از زحماتی است که بیش از 30 سال دلسوزان کشور متحمل شدهاند و علیرغم فضایی که در سالهای گذشته علیه بخش خصوصی بود، توانستند یک نهاد غیردولتی را تشکیل دهند.
آیتالله این را گفت اما نگفت که دانشگاه آزاد از روز اول فعالیتش تا امروز چه قدر کار غیر علمی، اقتصادی، سیاسی، زمینخواری و حق و ناحق کردنها و ... را هم متقبل شده است، این را من نمیگویم، مستندات میگوید.
اکبر هاشمی همچنین گفت: جرقه راهاندزی دانشگاه آزد را خدا به ذهن من انداخت، در اوایل انقلاب که من مسئولیتهای مختلفی داشتم کاملا روشن بود که دولت به این زودی امکاناتی که بخواهد به واسطه آن مشکلات تحصیل جامعه را حل بکند به وجود نخواهد آمد. مسالهای که کماکان تا به حال نیز به طور کامل اجرایی نشده البته دولتها در این زمینه تلاشهای خود را کردهاند.
وی ادامه داد: در آن زمان افراد بسیاری پس از عدم قبول در کنکور مایوس و افسرده میشدند، جوانان در آن زمان پس از عدم قبولی در کنکور دیپلمه بیکار بودند و اگر امکانات داشتند به خارج سفر میکردند و در غیر این صورت مایوس و افسرده در کشور می ماندند.
آیتالله این را گفت اما نگفت که اول انقلاب قرار بود برای حل مشکل کمبود ظرفیت دانشگاههای دولتی و رسمی که مانعی در مسیر علمآموزی خیل مشتاقان فرا گرفتن علوم مختلف در سطوح عالیه به شمار میآمد، مجموعهای به وجود آید که فارغ از قید و بندهای دست و پاگیر نظام رسمی آموزش عالی، به این نیاز و اشتیاق علم دوستان و دانشپژوهان پاسخ دهد.
طبیعی است وقتی این ایده و طرح با حضرت امام خمینی نیز در میان نهاده شد، ایشان کمال استقبال را از آن به عمل آوردند و مبلغی را نیز به عنوان مساعدت به تحقق آن، اهدا فرمودند. بدین ترتیب دانشگاه آزاد اسلامی پا به عرصه وجود گذاشت تا نه مدرک بخواهد و نه مدرک بدهد، بلکه صرفاً راه علمآموزی را برای همگان باز کند. همچنین با توجه به بهرهگیری این دانشگاه از امکانات و تسهیلات عمومی و نیز حضور عمدتاً داوطلبانه معلمان و اساتید، طبعاً گردش مالی آن نیز چندان زیاد نبود. لذا با توجه به این مسائل و همچنین به دلیل وجود شرایط آن هنگام، هیأت مؤسس موجهی بر آن در نظر گرفته شد تا ضمن جلب اعتماد و اطمینان مردم، بر مدیریت دانشگاه نیز نظارت داشته باشد. امروز دانشگاه آزاد، هم مدرک میخواهد، هم کنکور برگزار میکند و هم در مقاطع مختلف تحصیلی مدرک میدهد. گردش مالی این دانشگاه متجاوز از صدها میلیارد تومان است و میلیونها دانشجو در آن مشغول به تحصلیند که هر یک مبالغ قابل توجهی را به نسبت درآمد خود به عنوان شهریه به این دانشگاه میپردازند. بنابراین پرواضح است که میان آن طرح اولیه با آنچه امروز موجود است، تفاوت بسیاری وجود دارد؛ این را من نمیگویم، عباس سلیمی نمین که از همان اول در جریان دانشگاه آزاد بوده میگوید. (گفتگوی تفضیلی سلیمی نمین با خبرنامه را از اینجا بخوانید)
رئیس هیئت امنای دانشگاه آزاد اضافه کرد: در آن زمان که جنگ شروع شده بود و دانشگاهها نیز تعطیل شده بودند به فکر آن بودیم که چه کنیم. در این مساله دکتر جاسبی نیز با من همراه بود. من افق دانشگاه آزاد را میدیدم، اما معلوم نبود جنگ به کجا برسد. تمام قدرتهای جهانی پشتیبان صدام بودند و ما تنهای تنها بودیم.
آیتالله این را گفت اما نگفت که هیئت امنای دانشگاه آزاد امروز فقط یک عضو دارد و آن خودش است که تک تک اعضای سابق هیئت امنا را مرخص کرده به بهانه اینکه از مسئولیتشان باز نمانند، آیتالله این را هم نگفت خودش که آن زمان بیش از همه مسئولیت داشته چگونه مسئولیت دانشگاه آزاد را از بقیه گرفته تا خودش انجام دهد و البته فراموش کرد بگوید که ما در جنگ تنها نبودیم و خدا با ما بود، چون امام(ره) که هم او شاگردش بود، گفته است: «ما غیر از خدا کسی را نداریم».
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: من به خدمت امام راحل رفتم و تا چند جملهای در این مورد صحبت کردم ایشان خودشان متوجه موضوع شدند. در آن زمان کسی به فکر بخش غیردولتی نبود. امام از من پرسیدند که چگونه امکانات این مساله را فراهم میکنم؟ من نیز در پاسخ گفتم که از دانشمندان موجود و امکانات عمومی همچون وقتهای خالی مدارس، مساجد و دانشگاهها کمک میگیریم و دانشگاه آزاد را تاسیس خواهیم کرد و امام(ره) یک میلیون تومان نیز کمک کردند.
هاشمی این را گفت اما حرفی از داستان اعتراضات علیه دانشگاه آزاد در سال 65 و عدم حمایت امام(ره) از دانشگاه آزاد و هاشمی به میان نیاورد!
داستان از این قرار بود که «در سال 65 اساسنامه دانشگاه آزاد تغییر کرد و بنا بر آن گذاشته شد که در زمره مؤسسات آموزش عالی قرار گیرد و مدرک تحصیلی در سطوح مختلف ارائه دهد. این تصمیم، دانشگاه آزاد را که قرار بود با مدرکگرایی مقابله کند، از پایه تغییر ماهیت داد. در این سال آقای هاشمی برای کسب حمایت مجدد امام خدمت ایشان میرسد و متعاقباً نامهای مینویسد. در خاطرات آقای هاشمی هست که {شب را احیاء داشتم. ساعت نهونیم صبح به زیارت امام رفتم... از امام خواستم دانشگاه آزاد اسلامی را در مقابل مخالفان تندرو تقویت کنند. فرمودند موارد اختلاف و نقاط نظر طرفین را بنویسم تا تصمیم بگیریم، نوشتم و فرستادم...} اما علیرغم پیگیریهای متعدد آقای هاشمی امام به این نامه پاسخی نمیدهند و اصولاً از مشی جدید دانشگاه آزاد که به صورت افراطیتر از گذشته به جو ناسالم مدرکگرایی در کشور دامن میزد به هیچوجه حمایت به عمل نمیآورند»؛ مخاطبین گرامی، این را من نمیگویم، خود آیتالله در کتاب خاطراتش آورده است، اما نمیدانم که چرا امروز یادش رفته که اینها را هم بیان کند.
هاشمی با بیان اینکه حتی برخی در شورای انقلاب فرهنگی نیز با این مساله مشکل داشتند، افزود: بسیاری از چهرهها از ارائه اساسنامه امتناع میکردند، اما چون من از سران کشور بودهام توانستهایم مشکلات را پشت سر بگذاریم.
آیتالله باز هم یادش رفت که بگوید در سالهای بعد از 65 هیچ گونه قانون مداری از سوی دانشگاه آزاد صورت نگرفته و به واسطه حمایتهایی خودش میگوید، بدون مجوز وزارت علوم و آموزش عالی کشور، واحدهای مختلف در سراسر کشور و رشتههای مختلف راه اندازی شده است.
در واقع این طور نبوده که بگوییم دانشگاه آزاد یک روال معمولی را طی کرده است؛ و اصلا قرار نبود که وسعت این دانشگاه اینقدر زیاد شود. جالب اینکه در همان زمان این روند توسعه ای دانشگاه آزاد مورد اعتراض قرار می گیرد آیتالله بازهم تندروها را مخالف دانشگاه آزاد قلمداد میکند.
رفسنجانی با بیان اینکه ما از دین دور شدهایم گفت: به خاطر تفسیرهای صوفینمایان و برخی افراد که تکبعدی فکر میکنند از اسلام دور شدهایم. اگر اینگونه نبود اکنون نباید از علوم دنیا عقب میبودیم. اگر میتوانستیم به قرآن عمل کنیم و به درستی آن را تفسیر کنیم، اکنون از اروپا نیز جلوتر بودیم.
من احتمال میدهم که آیتالله از فضای دانشگاه آزاد خبرندارد! چون این را هم نگفت که فضای امروز دانشگاه آزاد چه نسبتی را حتی با ابتدایی ترین احکام دین ما دارد؛ چون حرفی هم از بخشنامه عدم برخورد با بی حجابی نزد!
وی با تاکید بر اینکه باید به تحصیل جامعه کمک کرد اظهار کرد: اکنون بزرگترین دانشگاههای دنیا غیردولتی هستند، اما ما از این نعمت محروم بودهایم که با آمدن دانشگاه آزاد اسلامی پیوندی به این رودخانه بیانتها زده شد.
ولی فکر کنم اینجا آیتالله حرفی را ناگفته نگذاشت، چون خودش قبلا گفته بود: زیر چرخ های توسعه ممکن است حالا یک عده ای هم له بشوند، اتفاق خاصی نمی افتد!
هاشمی همچنین افزود: جاسبی در هیات امنا حضور دارد و در حال نوشتن تاریخ دانشگاه آزاد است تا همه بدانند در این سالها دانشگاه آزاد چه دستاوردهایی داشته و دچار چه بلاهایی نیز شده است.
آیتالله این را گفت اما این هم نگفت خود همین آقای جاسبی به بهانه ارتقاء سطح دانش مسئولان و مدیران کشوری اعم از قوه مجریه، مقننه و قضاییه، دادوستد میکرد.
رفسنجانی گفت: امروز جای دکتر فرجی دانا در این جمع خالی، اما افکار منحطی وجود دارند که نمیتوانند بفهمند آزادی در دانشگاهها یعنی چه. مگر میشود در فضای بسته و خفه و ترعیب و ارعاب دانشمندان ناب تربیت کرد؟
آیتالله فراموش کرد بگوید این آزادی، امروز چه بلایی را سر دانشگاه آزاد آورده است که میخواهند آن را به دانشگاههای سراسری نیز تزریق کنند.
آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی هر چه گفت، اما یادش رفت که بگوید میراث سی ساله دانشگاه آزاد برای این کشور فضای دانشگاهی کشور چیزی جز فسادهای مالی، سیاسی و حتی اخلاقی نبوده است.
بله، من معتقدم که آیتالله چند چیز را گفت و چند صد چیز را نگفت.