به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ مسعود فروغی در یادداشتی با عنوان "خدمت به احمدی نژاد" نوشته است: اضلاع پرتعداد انتخابات 92 اگر چه فوق ستارههای جناح سیاسی خودشان نبودند اما هر کدام به امید همین «تکثر کم سابقه» در رقابت باقی ماندند، اما در کمال ناباوری کار در همان «راند اول» تمام شد و پرچمدار جناح سازش با غرب در بازی «سازش- تسلیم» آن سال پیروز شد.
اگر از نقش تشدید کننده سعید جلیلی در تعمیق دوقطبی جامعه، نقش تخریبی ولایتی و نقش بی خاصیت گروه های اصولگرا در این دوگانه عبور کنیم، باید به طراحی زیرکانه جناح اصلاح طلب در استفاده حداکثری از موقعیتی حداقلی بعد از فتنه 88 اشاره کرد، کشاندن بازی انتخابات از صحنه واقعی مشکلات مردم به فضای خیالی «تحریم= گرانی» و سرگرم بودن بازیگران مقابل در جناح اصولگرا به بازی خودساخته «وحدت- کثرت» آن چیزی که مغزهای متفکر ستاد اصلاح طلبان در «جماران» میخواستند را به وجود آورد.
انتخابات 92. اصولگرایان و بازی خودساخته "وحدت-کثرت"
پس از هزینه های سنگین حاکمیت در خاموش کردن آتش فتنه 88 متهمین اصلی آتش مذکور که هنوز «دیه جرم»شان را نداده بودند به یکباره پیروز انتخابات شدند.
فضای سیاسی کشور پس از آن با تدبیر دولت مستقر به صورت عمیقی در بزرگترین انتظار تاریخ فرو رفت: «پایان مناقشه ایران و امریکا»؛ دولت روحانی با فشار سنگین روانی به جامعه آنچنان گره کوری به مسائل کشور زد که فقط دست قاهر «جناب اوباما» قادر به بازکردن آن معرفی شد، از این بدتر رکود عمیق فعالیت و تلاشهای دولت در مسئله اقتصاد بود که حتی صدای خیل عظیم حامیان دولت در انتخابات را هم در آورد.
حالا که 2 سال از بازی «سازش- تسلیم» در خرداد 92 فاصله گرفتیم سیستم اجرایی کشور همچنان در خواب «رابطه بسیار نزدیک با امریکا» فروخفته است و گروه های مختلف سیاسی هرکدام حتی از تماشای این بازی خسته شدهاند، دولت همچنان میگوید به زودی توافقی بزرگ با غرب در راه است تا مشکلات را حل کند، وزیر نفت اخیرا در جبران حرفی که علیه توافق ژنو زده بود اظهاراتی امیدوارانه پیرامون فضای پس از تحریم زد.
دوسال از آغاز پروژه "پایان مناقشه ایران و آمریکا": هنوز اتفاق خاصی نیفتاده است
بیژن زنگنه قبلا گفته بود که غرب به تعهدات خودش در توافق ژنو در خصوص نفت عمل نکرد اما به نظر پس از بازخورد این حرف در پاستور گفته تحریم که تمام شود خیلی نفت می فروشیم.
دولت اما بغیر از این حرفهای تکراری کار خاص دیگری نمیکند، حتی به خاطر برآوردهای اشتباه مجبور شد برخلاف وعده پیشینش بنزین را گران کند آن هم 43 درصد، مشکل اصلی اما این نیست، صدای حداقل 10 میلیونی جامعه ایران در انتخابات 92 در فضای فعلی کشور پژواکی در فضای کلان سیاست ندارد، گروه های موسوم به اصولگرایی که داغ انتخابات 92 را به دوستان هم پیاله نسبت میدهند در برابر اتفاقات بسیار مهم در ماجرای هستهای «سکوت مبهمی» کردهاند، حتی کار آنچنان بالا گرفت که در فاصله 7 روزه «بیانیه لرزان لوزان» تا صحبتهای رهبر انقلاب جناح اصولگرا «جوگیر»تر از اصلاح طلبان شده بودند و پشت سرهم از «توافق به وضوح بد» دفاع میکردند.
«کارناوال» تبریک به همه بشریت بخاطر امضای «ظریف- کری» درلوزان با «فرمایشات تاریخی رهبر انقلاب» پایان یافت، نیروهای موسوم به انقلابی که فقط می دانستند باید دفاع کنند به کلی گویی افتاده بودند و فقط مراقب بودند در جامعه خراب نشوند!
کارناوال تبریک به دولت به خاطر امضای ظریف - کری در لوزان تا روز سخنرانی رهبر انقلاب ادامه داشت
20 فروردین اما برگ دیگری از «معجزه ولی فقیه» برای دست تاریخ رو شد، آیت الله خامنه ای به میدان آمد و بدون آنکه دولتمردان مستقر را از چشم جامعه بیاندازد پایه های نقشه امریکاییها در لوزان را لرزاند، سخنرانی «عمومی» رهبری مثل همیشه با برخی «خبرهای درگوشی» فرق داشت و نشان داد حتی «عمارها» اشتباهات استراتژیک میکنند.
روزهای گذشته از راهبرد صریح رهبری در «بی اعتمادی به توافق با امریکا» با کوله باری از تجربه تاریخی باز هم «جماعت اصولگرا» را بیدار نکرده است، رودربایستی بی سابقه با دولت یا تدبیر کج سلیقه های اصولگرا در به میدان آوردن حرفهای منطقی هم دولت یازدهم را «معجزه وار» راحت کرده و هم میدان را برای حرکت احمدی نژاد باز کرده است.
بدنه اجتماعی منتقد به رفتار دولت «بدون پرچمدار» مانده است، چهره های انقلابی در مقابل فشارهای شدید روانی جامعه هرازگاهی اظهارات منتقدانه میکنند اما آنقدر کم و با ملاحظه حرف می زنند که کاری از پیش نمی رود، اصول و اندیشه های عینی امام و رهبری که در سخنرانی 14 خرداد حرم امام باز هم به روشنی تببین شد در فضای عینی سیاست «عملداری» نمی شود.
در واقع میدان برای بازسازی چهره احمدی نژاد به عنوان آلترناتیو اوضاع فعلی مهیا شده است٬ چراکه معنقدان به مبارزه ابدی با استکبار امریکا برای شنیده شدن نگرانی هایشان نمیتوانند منتظر پایان «حیرانی اصولگرایان» باشند٬ در این حالت هیچ بعید نیست بار دیگر رئیس جمهور سابق ایران بر شعارهای انقلابی سوار شود و «فرمان» اتوبوس «انقلابی»ها دست جریان مذکور بیافتد.
در روزهای بی پرچمدار ماندن بدنه اجتماعی منتقد دولت احمدی نژاد دوباره در نقش آلترناتیو ظاهر می شود: عکس سفر چند روز پیش احمدی نژاد به همدان
آن روز دیگر برای چاره اندیشی دیر است و از خیل عظیم جوانان نگران اصول انقلاب پای علم «بهار انسانی» استفاده میکنند.
حفظ و حراست از اصول انقلاب امروز مردان صریح الهجه و با دقت میخواهد؛ صریح در دفاع از حریم اصول ضداستکباری و استقلال خواهی انقلاب اسلامی و با دقت در تمایز قائل شدن میان اشتباه مذاکره کنندههای خودی و نیرنگ دشمن.
اما اصولگرایان فکر میکنند برای پیش برد امر «نفرت از امریکا» بعنوان یکی از اصول امام و رهبری باید با دولت روحانی پنجه به پنجه شوند وبرای همین لباس جنگ به کمد آویخته اند! در حالی که میان مراقبت از اندیشه ناب انقلاب و دفاع از «بچه های انقلاب» در دولت مستقر منافاتی نیست.
بازی خنده داری در وقوع است، از یک سو به اسم «همدلی با دولت» حتی تحصن دانشجویان در مسجد دانشگاه (که اصلا حرف بی منطق و بی ادبانه ای علیه دولتمردان نمیزنند) را با نامهربانی بایکوت میکنند و از سوی دیگر بدنه اجتماعی اسلام مبارزه را از «جان گرفتن مجدد احمدی نژاد» می ترسانند.
احمدینژاد هم تا می شود برای این جامعه کدهای انقلابی صادر میکند، از هیات و مسجد و شعارهای انقلابی گرفته تا جدایی ظاهری از مشایی؛ عقلای قوم این جای کار را درست فهمیده اند احمدی نژاد در صورت بازگشت با کت و شلوار 90 میآید نه با «کاپشن 84» اما نکته مهم دیگری را متوجه نیستند و آن اینکه سکوت کنونی در خصوص فیلم «دوستی ایران و امریکا» در حالی که خطرات واضحی برای اصول و اصل انقلاب دارد می شکند و این حرکت قطعا بدون «پرچمدار» نمی ماند.
چه بهتر که «پرچمدار» دفاع از انقلاب مدافعان حقیقی انقلاب باشند نه آنها که در آغاز کار انقلابی بودند و در پایان «بهاری»!
راهبرد «از بالا به پایین» روزهای انتخابات این بار در قامت «هسته ای» تکرار شده است، اصل اندیشه امام در اعتماد به پابرهنهها و مستضعفین (که همین بدنه اجتماعی انقلابیون هستند) حتی در سکوت گروه های اصولگرا درباره خرجهای اشرافی ستاد جماران و اعتراض بدنه مردمی نشان میدهد باید بزرگان قوم تغییر مسیر دهند.
ابعاد فراهستهای لوزان و ژنو که رهبری با تعبیر «بازگشت دشمن به کشور» از آن یاد کردند در رادار اصولگرایان دیده نمیشود، ابعاد فنی حقوقی هستهای که دانش ملی ایران را به تاراج میبرد کمی مورد توجه است اما آن هم با 1000 ملاحظه و ضابطه!
کوتاه سخن اینکه دولت به لبخند امریکا دل خوش است و اصولگرایان به مانع حاکمیتی؛ مایه تاسف آنجاست که جای امام و امت در هزینه کردن عوض شده است!
از نظر ما مردم:
آقاي احمدي نژاد عزيز و پاک
و داراي يک عالمه صفات نيکوترين رئيس جمهور بود و انشاء الله خواهد بود.