و اما بعد...
دیدار صمیمی حضرت ماه با اعضای انجمن اسلامی دانش آموزان، امید من و ما را مضاعف و دیده هایمان را پر از اشک کرد! گریستیم که چرا توفیق زیارت نیافتیم و امیدوار شدیم که آقا تکالیف درسی و غیر درسی مان را مشخص و حکم رسمی افسر بودن ما را صادر کردند.
خب! تکلیف روشن بود، عده ای منافق خاموشش کرده بودند، امام عصایش را بالا آورد و روشن کرد، پس تکلیفمان و تان و شان، دوباره روشن تر شد، دیگر هیچ دانش آموزی حق ندارد خود را نوجوان بخواند، دیگر وقت تحمل شکنجه های معنوی قرون وسطایی در نظام ضد آموزشی این انقلاب به پایان رسیده است…!
عرصه های درگیری با استکبار جهانی به طور واضح مشخص است، در همه ی عرصه ها باید روشنگری کنیم، «هر کس دستش به قلم و کتاب و شمشیری می رسد، یا دهانش به سخن و عتابی می تواند باز شود، اگر از امروز بایستد و تماشا کند، خائن است و باید پاسخگو باشد!»...
«هر مدرسه یک سنگر»، حرکت های «عمارگونه» به هیچ وجه نباید متوقف شوند، تابستان و زمستان و... هیچ فرقی ندارد، دیگر کار از خواب هم گذشته است، این سنگر نباید تعطیل شود. فتنه های داخلی و خارجی، قبل از این که نیاز به خاموش کردن داشته باشند، باید ریشه کن شوند. عمار های انقلاب فرماندهان فرهنگی وظیفه دارند در تک تک قرارگاه های فرهنگی حضور یابند و به دانش آموزان کار انقلابی آموزش دهند.