به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ حسین قادر* پیرامون فیلم لانتوری که اخیرا در سینماهای سراسر کشور به اکران در آمده است، چند نکته را متذکر شده است که در ادامه میخوانید:
آیا جمله هنر برای هنر صحیح است یا در واقعیت هنر ابزاری میشود برای مقاصد دیگر؟
خالق یک اثر هنری مثل یک فیلم، یک موسیقی، یک رمان، یک نمایش نامه، و... دغدغه و حرفی را برای گفتن دارد و حرف خود را به زبان تخصص هنری خود میگوید.
شخص سازنده در جامعه ی خود یک مشکل و یک ویرانی را مشاهده میکند و اگر نیت خیری داشته باشد سعی میکند آن مشکل را علت یابی کند و درصدد حل آن مشکل برآید.
پس با این تفاسیر یک فیلم سینمایی یا اثر هنری دیگر هم میتواند امر به معروف و نهی از منکر کند. و اما فیلم لانتوری. تصمیم بر این است در این یادداشت یک نمونه امر به معروف و نهی از منکر در این فیلم که به عقیده ی نگارنده مقاصد اصلی سازنده هست اشاره کنیم.
نهی از منکر
آیا در جامعه ی ما آقازاده ها و مفسدان اقتصادی وجود دارد؟
فیلم لانتوری پاسخ مثبت به این پرسش میدهد و میگوید چرا حق گروه لانتوری و حق مردم کشور را یک عده افراد فاسد و متظاهر در جامعه باید بخورند؟ ما یاد گرفته ایم لانتوری های کوچک و سطحی در جامعه را سرکوب کنیم و جرأت سرکوب سارقان بیت المال را نداریم. به راستی چه میشود که پاشا از ثروتمندان و از همین آقازاده ها دزدی میکند و به کودکان بی سرپرست کمک میکند. جامعه و بی عدالتی های مسئولین مقصر هستند یا خود پاشا که به دنبال کار و درآمد حلال نرفت و به دزدی و زور گیری مشغول شد. در این قسمت سازنده فیلم اعتراضی به فاسدان اقتصادی میکند و ریشه مشکلات را آنان میداند.
امر به معروف
آیا اجرای حکم قصاص منفعتی برای متقاضی دارد یا یک بار فکری منفی به افکار او اضافه میکند؟
لانتوری به ما میگوید شخصیتی که دغدغه و انگیزه زندگیاش گرفتن رضایت برای لغو اجرای حکم قصاص است عالم به عمل نیست. دلیل عف و بخشش را این طور میگوید که اجرای حکم قصاص هیچ منفعتی برای شاکی ندارد و فقط بار فکری منفی برای او بوجود میآورد و قطعا پاداش افراد بخشنده نزد خداوند محفوظ است. تاثیر این توصیه خوب بوسیله لانتوری قطعا بیشتر از بیان های دیگر خواهد بود و امر به معروف بوسیله فیلم یعنی این.
چرا واقعه ی اسیدپاشی اتفاق افتاد؟
با دیدن این فیلم در ذهن من این سوال مطرح شد که چرا مریم در این شرایط قرار گرفت که از یک طرف یک فرد تبهکار و بیمار روانی عاشق او می شود و از طرفی یک آقازاده؟
آیا در اتفاق پاشیده شدن اسید در صورتش او هم مقصر بود یا خیر؟
مریم شخصی بود که همکار مرد و زن برایش هیچ فرقی نداشت و با همه گرم میگرفت مریم یک فعال اجتماعی بود و از گوهر وجودی خودش و این که یک زن است نه یک مرد غافل بود. او به مسله حضور افراد بیمار روانی همچون پاشا در جامعه کاری نداشت و نمیدانست که با رفتار و کار های خود دل از مردان اطراف خود میبرد.
آیا نه این است که که یک زن باید از گوهر وجودی خود محافظت کند و نباید خود را در معرض نمایش مقابل مردان هوس باز قرار ندهد. پس میتوان گفت مریم از گوهر زن بودن خود غافل بود و این گوهر را در دسترس همگان قرار میداد.
و اما دلیل انتخاب نام لانتوری برای این اثر. این واژه یک ناسزا است که در زندان و بوسیله زندانیان استفاده میشود. زمانی که یک مجرم تازه کار و سطحی در حرف ادعا میکند ولی در عمل چیزی ندارد مجرم های با سابقه تر و اصلی به آنان لانتوری میگویند.
پس این مطلب به ذهن میرسد که سازنده فیلم این گروه تبهکاری را لانتوریهایی بیش نمیداند و مجرمان اصلی را کسان دیگری میداند.
سخن آخر این که یک فیلم هم میتواند با نیت خیر خود درصدد آباد کردن ویرانی ها باشد و هم میتواند پایه ها و ساختار یک جامعه، یک نظام و یک حکومت را متزلزل کند.
به امید ساخت فیلم هایی با نیت خیر.
* دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شاهد