جمهوری اسلامی ایران هم از این قاعده مستثنی نیست و همواره در معرض تهدیداتی ست که اگر به موقع وارد عمل نشویم چه بسا تبدیل به بحران ها، فتنه ها و چالش های عظیمی شوند که در حالت خوشبینانه خسارات فراوان بر نظام تحمیل نمایند.
خبرنامه دانشجویان ایران: علی سلطانی وش*// هر نظامی سیاسی در جهان، با تهدیداتی مواجه هست که در صورت اتخاذ نکردن تدابیر لازم برای مواجهه با آنان تبدیل به بحران هایی می شود که در طول زمان فربه تر، خطرناک تر، عمیق تر و کاری تر می شوند. بیماری خطرناکی در جان نظام سیاسی می افتد و قبولیت و چه بسا مشروعیت آن را تهدید می کند و حتی کار تا جائی پیش می رود همه جا را بوی تعفن آن بیماری و فریاد نارضایتی عمومی برمی دارد.
جمهوری اسلامی ایران هم از این قاعده مستثنی نیست و همواره در معرض تهدیداتی ست که اگر به موقع وارد عمل نشویم چه بسا تبدیل به بحران ها، فتنه ها و چالش های عظیمی شوند که در حالت خوشبینانه خسارات فراوان بر نظام تحمیل نمایند.
در کنار تمام اعتقادات قطعی و یقینی به آیات خداوند قادر که فرموده اند «فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغالِبُونَ» و این که در زمان حال جمهوری اسلامی ایران تنها پرچمدار حقیقی تشکیل حکومت صالحه بر روی زمین است، به آیاتی هم بر می خوریم که در آن از تغییر سرنوشت اقوام به دست خودشان سخن به میان آمده است. «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم» سرنوشت هیچ قومی تغییر نمی کتد مگر به اراده خودشان.
اصل مطلب هم این است خدا برای جمهوری اسلامی و به طور مشخص مسئولان و بدنه حاکمه آن چک سفید امضا نداده است تا حتی اگر کار به جائی رسید که از جمهوری اسلامی فقط یک نام و چند مسئول خدمتگزار و مشتی ملت انقلابی باقی ماند باز هم خدا هوایش را داشته باشد و بگوید شما هر کار می خواهید بکنید بکنید من پشتتان هستم.
اما اصلی ترین بحران هایی که به زعم نگارنده این سطور، جمهوری اسلامی با آن مواجه هست سه چالش عمده می باشد؛ نفوذ، بی عدالتی گسترده و فساد سیستمی و فراگیر که اولی عمدتا از عاملی بیرونی و دو مورد بعدی مواردی درونی قلمداد می شوند.
نفوذ را می توان در سطوح و شئون مختلفی چون (سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و...) یا (نفوذ در خواص و عوام) یا (مسئولان و مردم) دسته بندی و بررسی کرد. بدان پرداخت، اما خطرناک تر از نفوذ از بیرون، بیماری خطرناک و مهلک بی عدالتی و فساد در درون است که اتفاقاً رابطه دوسویه و دیالکتیکی نیز با هم دارند. فساد بی عدالتی می آورد و بی عدالتی فساد را افزایش می دهد. از همان صدراسلام نیز عدالت جز ارکان اصلی و چه بسا اصلی ترین رکن اندیشه سیاسی و فلسفه سیاسی اسلام بوده، هست و خواهد بود. در آغار نهضت حضرت روح الله(ره) نیز ایشان با تکیه و تاکید بر رواج گسترده فساد و بی عدالتی در رژیم پهلوی، پرچم مبارزه با آن را در دست گرفتند و همین پرچم بعد از پیروزی این نهضت و انقلاب به دست جانشینشان آیت الله خامنه ای رسید که همواره این 3 محور جز دغدغه های اصلی ایشان بوده و هست.
اما متاسفانه این بحران ها در چند سال اخیر شتاب قابل توجه و قابل تاملی به خود گرفته است و هر چند وقت یک بار خبری از رسانه ها وخبرها پیرامون فسادهای کلان مالی و اخلاقی مسئولان و نخبگان و ... و ناعدالتی های گسترده در ارکان مختلف جمهوری اسلامی به گوش می رسد که به نظر می رسد زنگ خطریست که اگر به موقع آن را نشنویم و تدبیری نیندیشیم ضربات مهلک و غیرقابل جبرانی از آن خواهیم خورد.
مبادا روزی این شعر مرحوم قیصر امین پور را بخوانیم که ناگهان چقدر زود دیر می شود....
* دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس