خبرنامه دانشجویان ایران: علی کرد// قلمم سرد است. نفسم گرفته! سردی هوا هم مزید بر علت که البته نه این سردی هیچ زایدهای نیست در مقابل زواید فکری گرفتار در دام غربیون از خدا بیخبر!
خدا را رها کردهاند چشم به دست کدخدا، خودی را فروختند به ناخودی و این یعنی از خود بیخودی
وزیر شده است و در حالی که مردم نگران نان شباند پشت تریبون حمله به تفکرات مارکسیستی میکند و ای کاش از زمین اسلام که نه ظاهرا وزیر مربوطه در استخر لیبرال خانهاش عرق شده است
هنوز یادم نرفته است که آقایان قبول داشتند 88 تقلب نشده است و کردند آن را که تصویر حمله مغول در شئون دمکراتیک بود. و رویاهای مخملیشان را پنبهدانهوار مرور کردند و در همان مستی و سرخوشی و نگاه از بالا به پایین تلخی تاریخیای را به کام مردم نشاندند.
وزیر مربوطه نامربوط حرف میزند نه به خاطر اینکه میخواهد مردم را دست بیاندازد! نه! بل به خاطر آنکه نمیتواند ارتباط با مردم را درک کند. چرا که اولا مسالهای به نام مردم راباید در ذهن خود حل کند و ثانیا ارتباط با این تودههای فلان وفلان را!
امامان که روحم به فدایش بیخود نمیگفت که «تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند»
خط را اما گم کردند زیرا از روی دست خط امام ننوشتند. امامشان پرزیدنت لیبرال شد که الآن برای چند میلیارد دلار ناقابل باید گردن کج کنند جلوی سبوعانهترین تمدن تاریخ و گریههای درونیشان را لبخند جلوه بدهند و هر بی حرمتی ملی را تحمل کنند و به رو نیاورند تا مبادا جام برجامشان ترک بردارد و مستی زودگذرشان از دست رود.
وزیر مربوطهای که درد فقر و محرومیت را نچشیده باشد نمیداند که کارگران سر گذر تمام هم و غمشان این است که چند ماه پساندازشان را با پول عیدی شب عید روی هم بگذارند تا بتوانند با قطار به زیارت بروند و فکر گذر از گیت هواپیمایی در سرشان هم نمیگنجد.
وزیر مربوطه نمیفهمد که داغ عزیز را پرو رویی حل نمیکند عذر خواهی لازم دارد.
آقای وزیر هر گاه سوار هواپیمایی از آن خیلی خوبترها شدی یاد 44 نفری بیافت که میتوانستند با تدبیر جنابتان روی همین زمینی که از بالا به آن نگاه میکنید زیست کنند. البته اگر از آن بالا مفهومی به نام مردم قابل رویت باشد. و کاش روزی رسد که نقاب تفکرات گندیده روشنفکری و لیبرالی و کدخداخواهی تان بر این مردم چون روز روشن شود. که شده است.
باشد که نتیجهاش را در آن جا که باید ببینید.