به گزارش خبرنامه دانشجویان ایران به نقل از مهر، تنها راه رسیدن به حقیقت توحید دستیابی به حقایق و اسرار قرآن است. امام باقر(ع) می فرمایند قرآن در سینه آنهایی است که خداوند به آنها علم الهی اعطا فرموده است. اما غیر از اهل بیت چه کسی می تواند ادعا کند که حامل حقائق قرآن است؟ مگر کسی می تواند قرآن را تحمل کند؟ پیامبر فرمود باید یک سلمانی پیدا شود که بار ما را بردارد. اگر رشته ما با امام امت قطع شود باب هدایت خداوند متعال بسته می شود. آن وقت قرآنی که هدایتگر است گمراه کننده می شود.
پیامبر فرمود: «انّی تارکٌ فیکم الثِّقلَین کتاب اللهِ و عترتی ما ان تمسّکتم بهما لن تضلّوا ابداً لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض» یعنی حضرت وقتی از میان ما رفتند ادامه وجود مبارکشان در این دو نورِ حقیقت باقی می ماند. اگر ارتباط ما با این دو رشته قطع شد، ارتباط ما با نبی مکرم قطع شده است.
آیه نور ناظر به خلقت و هستی نیست بلکه ناظر به جریان هدایت است. «اللَّهُ نُورُ السَّمَوَتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَوهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَهٍ الزُّجَاجَهُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَهٍ مُّبَرَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لَّا شَرْقِیَّهٍ وَلَا غَرْبِیَّهٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِی ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَی نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَآءُ وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَلَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ». نور پیامبر در حضرت فاطمه تجلی پیداکرده است. حضرت فاطمه(س) عالم را به مدار خودش برگرداند و حجابی که بین امام و امت بود را برداشت.
به مناسبت شهادت حضرت صدیقه طاهره(س) در گفتگو با دوتن از کارشناسان دینی کشورمان به بررسی موضوع اهمیت و ضرورت بزرگداشت فاطمیه پرداختیم که در ادامه می خوانید؛
حجت الاسلام کاشانی در مورد اهمیت فاطمیه گفت: اگر مقابله حضرت زهرا با جریان نفاق نبود، تقریباً هیچ نشانه جدی برای مخالفت امیرالمومنین با آن جریان نفاق در اسناد تاریخی وجود نداشت. یعنی فاطمیه و قیام حضرت زهرا(س) ماناترین سندی است که نشان میدهد در اسلام دو تفکر وجود داشت، نه یک تفکر. چون همانطور که مستشرقین گفتهاند در سال های مثلا ۱۱ و ۱۵ و ۲۰ یا ۲۲ هجری مردم همه یکجور بودند و هیچ تفاوت ظاهری با هم نداشتند. در مسجد همه به یک شکل نماز میخوانند و خلیفه امام جماعت است. هیچ صدای مخالف رسمی و جدی وجود ندارد. گاهی اجازه میدادند مخالفت های کوچکی در اعتراض به برخی والیهای مختلف صورت گیرد اما اینکه رسما ایدئولوژی آنها نقد شود، کسی چنین جرئتی نداشته و با او برخورد میشده است. مثلا سعد ابن عباده بیعت نکرد و وقتی به شام رفت خالد بن ولید او را کشت و گفتند جنیان او را کشتند و یا به تیر غیب گرفتار شد. یا مثلا ام سلمه یکسال از حقوق بیت المال منع شد. یعنی فضای اینکه کسی مخالفت کند وجود نداشت و کسی این کار را نمیکرد. جمعیت طرفداران اعتقادی امیرالمومنین هم به شدت کم بود. اینها نیز به دلایلی مثل تقیه و شرایط آن روز مخالفت خود را ابراز نداشتند.
وی ادامه داد: هر چه می گذشت تفاوتی بین مردم دیده نمیشد تا ماجرای قتل عثمان. در قتل عثمان فضا دوقطبی شد و یک عده طرفدار امیرالمومنین(ع) شدند و حضرت را نه به عنوان امام معصوم بلکه به عنوان فردی که بهترین گزینه برای خلافت است انتخاب کردند. عدهای هم جریان امویها شدند و عده کمی هم به جریان زبیریها پیوستند. عدهای از طرفداران امیرالمومنین(ع) در آن زمان، حضرت را از نظر سیاسی قبول داشتند و اولی و دومی را از آن حضرت بالاتر می دانستند و وقتی امیرالمومنین(ع) قاضی القضات کوفه را عزل میکند به ایشان اعتراض میکنند و میگویند او را عمر منصوب کرده و تو حق نداری او را عزل کنی.
وی افزود: در این میان برای اینکه مبانی فکری آن عده قلیل که طرفدار اعتقادی امیرالمومنین بودند با دیگران مشخص شود، امیرالمومنین(ع) گاهی اشاره به آن روز اختلاف میکردند. مثلا در نامهای که به عثمان ابن حنیف مینویسند در جایی که کاملا بی ارتباط با موضوع است به این مطلب اشاره میکنند. وقتی میخواهند به عثمان ابن حنیف بگوید که چرا در مهمانی ثروتمندان شرکت نمودهای میفرماید امام تو منم، من در این دنیا هیچ ندارم و تنها دو قرص نان دارم و... یک فدکی داشتیم که یک عده خساست به خرج دادند و یک عده سخاوت کردند که بهترین حاکم خداوند است. یعنی خدا یک روز حکمیت خواهد کرد. چرا حضرت مثال فدک را میزند؟ چون فدک رمز آن اختلاف است.
کاشانی گفت: این مسئله در دوران ائمه بعدی هم مطرح است. نمونههای فراوان آن این است که بنی امیه چندین بار فدک را پس میدهند که از افکار عمومی نجات پیدا کنند. گرفتن فدک رمز حقانیت است، لذا پس از مدتی حکومت میدید که ضرر کرده است و گویا اصل آن اختلاف را پذیرفتهاند لذا دوباره آن را پس میگرفتند. امام رضا(ع) در نامه محض الاسلام به مامون که توضیح میدهند اسلام ناب چیست، یکی از آن رئوس کلی اسلام را برائت از غاصبین ارث خود میخوانند. کما اینکه امیرالمومنین(ع) در نهج البلاغه میفرماید «أَرَی تُرَاثِی نَهْباً». این برائت از غاصبین ارث، اسم رمز است و در زیارات و روایات مطرح میشود.
این کارشناس دینی اظهار داشت: در زیارت جامعه هم به والغاصبین لارثکم اشاره شده است. لذا اهل بیت نمیگذارند از این مسئله تنشزدایی شود. چون این مسئله رمز اختلاف است. ما که امروز به جهاتی داریم با سایر مسلمین تعامل میکنیم به این معنی نیست که اصل آن اختلاف را فراموش کرده باشیم.
وی گفت: لذا اولین نقطه در تمام مناظرهها بحث حضرت زهرا(س) بوده است. قبر پنهان و دلیل شهادت و دفن شبانه آن حضرت سوالاتی است که طرف مقابل ما نمیتواند به آن پاسخ دهد. این امر هم از نظر اعتقادی مولفه اصلی هویت تشیع بوده است و هم از لحاظ مناسکی. یعنی شیعیان نشستهای دسته جمعی و عزاداری داشته باشند. الان یک مقابله جدی که با ما میشود این است که این امر رسما به شعائر تبدیل شده و بصورت دسته جمعی است و حتی در بیت رهبری در بالاترین سطح دینی و سیاسی کشور، رسما مجلس برگزار می شود، ولو اینکه سعی می کنند ادب را حفظ کنند، اشاره به اختلاف و مظلومیت گذشته میکنند. این مسئله اگر از بین برود شیعه دچار استحاله خواهد شد. چون حقی غصب شده که هنوز برگردانده نشده است. از این جهت فاطمیه جز ناموس عقائد ما محسوب می شود.