تاریخ انتشار: پنجشنبه 1395/11/28 - 11:15
کد خبر: 227089

در ششمین روز هم‌اندیشی سینما انقلاب صورت گرفت؛

از بیان خاطره یکی از علمایی که توهین به پیامبر را تقصیر وزیر ارشاد انداخت تا انتقاد به فیلمی که جایزه بهترین فیلمنامه جشنواره فجر را برد

از بیان خاطره یکی از علمایی که توهین به پیامبر را تقصیر وزیر ارشاد انداخت تا انتقاد به فیلمی که جایزه بهترین فیلمنامه جشنواره فجر را برد

من با نظرات همان خداهای خودشان و با آراء همین هیات داوران معوجی که نمی‌فهمند چه اشتباه بزرگی کرده‌اند که به چنین فیلمنامه ضعیفی، جایزه بهترین فیلمنامه را داده‌اند، آنها را محکوم می‌کنم این فیلم حتی اگر می‌خواست حرف خوبی هم بزند؛ که معتقدم این قصد را داشت؛ این حرف را اول در فیلمنامه و سپس در فیلم خراب کرد.

خبرنامه دانشجویان ایران: در ادامه ششمین هم اندیشی سینما انقلاب روز گذشته (چهارشنبه 27 بهمن) در ششمین روز این محفل فیلم های سینمایی «ساحل امن» ساخته کرامت پورشهسواری، «دریاچه ماهی» ساخته مریم دوستی به نمایش درآمد.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ در ادامه این مراسم سیدمحمد حسینی، وزیر سابق ارشاد با حضور در سالن سوره حوزه هنری به سخنرانی پرداخت.

حسینی با تشکر از دست اندرکاران هم اندیشی سینما انقلاب که جایزه ققنوس را تدارک دیده اند، گفت: قطعاً آثار و برکاتی بر آن مترتب است.

وزیر سابق ارشاد با بیان اینکه مجموعه تلاش ها و اقدام های همه ما باید این باشد که فرهنگ ما که فرهنگ اصیل اسلامی است در تمامی شئون زندگی تجلی کند، ادامه داد: امام عظیم الشان راحل، فرهنگ را اساس ملت و اساس استقلال کشور می دانستند. دیدگاه های رهبر فرزانه ی انقلاب را هم شما بارها شنیده اید و می دانید که چه اهتمامی به مسائل فرهنگی دارند. درست است که ما از طرف دیگر مسئولین چنین اهتمامی به مسئله فرهنگ نمی بینیم، ولی همینکه رهبر انقلاب چنین توجهی دارند که ایشان با وجود کارهای زیادی که دارند، وقت می گذارند برای ارباب هنر، کارهایشان را می بینند و نظرات خود را چه از نظر محتوا و چه از نظر قالب ارائه می کنند جای شکر و سپاس دارد. به هر حال ما اگر بخواهیم فرهنگ اسلامی فقط در کتاب ها و کلاسها خلاصه نشود، باید از همه ابزارها و به ویژه از هنر و سینما بهره بگیریم برای اینکه فرهنگ قرآنی را نهادینه کنیم و بتوانیم سبک زندگی اسلامی-ایرانی را معرفی کنیم و افراد را ترغیب کنیم که در این مسیر گام بردارند.

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران ادامه داد: فرهنگ ما فرهنگی است که ریشه در جهان بینی و انسان شناسی اسلامی دارد و مبتنی بر بینش توحیدی است، با فطرت پاک انسانها سروکار دارد و می تواند در آنها اثرگذار باشد. در این فرهنگ سخن از عدالت، مهرورزی، کرامت انسانی، عزت نفس، مکارم اخلاق و... است. وقتی می گوییم فرهنگ اسلامی-ایرانی باید به این محورها توجه کنیم و نه اینکه یک فیلم صد دقیقه ای ببینیم و هیچکدام از این اولویت ها در آن لحاظ نشود و بخواهد بعنوان سینمای انقلاب مطرح شود.

حسینی ادامه داد: در فرهنگ ما سخن از ایثار، گذشت، ظلم ستیزی، دفاع از مظلوم، تلاش و مجاهدت، نظارت همگانی، امر به معروف و نهی از منکر و... همگی هستند. حالا اینها چقدر در پرده سینمای ما تجلی پیدا می کنند، جای بررسی و تامل دارد. سخن از وحدت، صداقت و تحکیم خانواده هست. به یاد دارم در همین دوره جدید، ما را به جلسه ای دعوت کرده بودند در مرکز تحقیقات وابسته به ریاست جمهوری برای بحث و بررسی پیرامون نقشه مهندسی فرهنگی کشور. برخی از این اساتید منورالفکر هم حضور داشتند و بعد دیدیم که حتی روی برخی از واژه ها مثل تحکیم خانواده اینها ان قلت داشتند و می گفتند چرا این را نوشتید؟ البته کار تمام شده بود و شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب کرده بود، ولی می خواستند مجدد آن را به بحث بگذارند که شاید بتوانند در آن تغییراتی ایجاد کنند. که پاسخ داده می شد اگر ما تحکیم خانواده را عنوان نکنیم، پس چه بنویسیم؟ بنویسیم فروپاشی خانواده؟ ما در پی این مسئله هستیم؟ یا مثلاً روی بحث قدرت نرم. قدرت نرم یک واقعیتی هست که هم در کشور ما و هم در جاهای مختلف دنیا پذیرفته شده است. که البته بعداً که دیدند که نمیشود در آن تغییر داد، کلاً آن را به بایگانی سپردند.

وی افزود: نمی خواهیم بگوییم نقشه مهندسی یک نقشه کامل بود و هیچ ضعفی نداشت؛ اما به هرحال جای کار زیاد داشت. راهبردها و اقدامات کلان و ملی که در آن وجود داشت و بسیاری از اولویت ها که میتوانست بسیار ارزشمند باشد. برای هنر ما هم این مسئله وجود داشت. به هر حال آن را کنار گذاشتند. خوب اینها را بعنوان مقدمه عنوان کردم.

مشاور پارلمانی رئیس نهاد نمایندگی مقام رهبری در دانشگاه‌ها با اشاره به سخن رهبر انقلاب مبنی بر اینکه جنگ واقعی، جنگ فرهنگی است، افزود: اگر هم الآن اقتصاد اولویت دارد بدلیل اقتضائاتی که هست، این در کوتاه مدت است؛ اما آن نگاه دراز مدت، مسئله فرهنگ است و فرمودند اینکه گاهی از جنگ نظامی سخن می گویند، این یک دروغ محض است. حتی کسانی که بحث برجام را مطرح کردند وگفتند که اگر برجام نبود جنگ اتفاق می افتاد، فرمودند اینها همه دروغ است و برای اینکه ذهن ما را از آن جنگ و نبرد اصلی منحرف کنند اینها را بیان می کنند. اینها مضمون سخنانشان بود. یعنی در واقع ما الآن در یک جنگ تمام عیار فرهنگی هستیم، ولی ممکن است گاهی تهدیدهایی هم بکنند؛ که البته قرار بود این توافق ها و مذاکرات ایران هراسی را کنار بگذارد که این دستاورد هم تحقق پیدا نکرد. اما بالاخره ما و فرزندان برومند ما مرد میدان هستیم. آن چیزی که دغدغه رهبری هست، جنگ فرهنگی است. آیا این را همه مسئولین ما باور دارند؟ آیا آرایش جنگی داریم؟ آیا تئاتر و موسیقی و سینمای ما این آمادگی را برای نبرد دارد؟ حریف ما نظام سرمایه داری و سلطه است. با تمام توان وارد این عرصه شده است. فیلمهایی هم که در غرب و هالیوود ساخته میشود اکثراً فیلمهایی هستند که جهت دارند. آیا ما در این جنگ آرایش نظامی داریم؟ آیا ستون پنجم دشمن را در بین خودمان شناسایی کرده ایم؟ چون معمولاً همیشه اینطور نیست که دشمن بیگانه باشد. حتماً در داخل هم عناصر و افرادی دارند که آنها هم در این جنگ همکاری میکنند. اینکه برخی از مسئولین وضعیت را گل و بلبل نشان بدهند و بگویند هیچ دغدغه و نگرانی وجود ندارد، اینکه در فضای مجازی تنها 2.5 درصد به مسائل غیراخلاقی می پردازد و فقط 0.5 درصد به شبهات اعتقادی، آیا با اینگونه آمار و ارقام دادن ها می توان گفت مشکلی نیست و لزومی بر برنامه ریزی و مسائل آفندی و پدافندی وجود ندارد؟ اینکه اعلام شود ما اصلاً خطوط قرمز نداریم و بعد از اینکه می بینند جامعه واکنش نشان می دهد می گویند حالا خطوط قرمز هم داریم مثلاً امام و اسلام این نشان می دهد نگرش و تمایل قلبی برخی از افرادی که الآن دست اندرکار هستند و گاهی اوقات مافی الضمیرشان بر زبانشان جاری میشود چیست. در روانشناسی هم ثابت شده است آنچه که انسان اعتقاد دارد گاهی بر زبانش می آید و مطرح می کنند. این افراد گاهی حرف دلشان را میزنند، اگر واکنشی نبود که ادامه میدهند ولی اگر با واکنش روبرو شوند علی الظهار دست به عصا راه میروند ولی در عمل همانگونه که میخواهند رفتار می کنند.

وزیر سابق ارشاد با اشاره به موضوع سینما و هنر، گفت: گاهی گفته می شود صرفاً برای تفنن و سرگرمی است. ما که قطعاً چنین دیدگاهی نداریم. ممکن است بگوییم این هم باشد؛ اما وقتی می گوییم جنگ فرهنگی یعنی دشمن از این ابزار بهترین استفاده را میکند و ما هم باید بتوانیم در مقابل آنها بهترین بهره برداری را بکنیم؛ هم مقابله کنیم و هم هجمه کنیم. به نظر من اگر فیلمی ساخته شود که خنثی باشد و اثر منفی هم نداشته باشد، آن هم باعث غفلت و بی خبری جامعه خواهد شد. ما نیاز داریم یک بیدارباشی صورت بگیرد. باید بتوانیم به جای اینکه حالت انفعالی داشته باشیم، آنها را به چالش بکشیم. خوب خوشبختانه با روی کار آمدن آقای ترامپ پرده ها کنار رفته است. تشکر رهبری خیلی به جا بود. کسی آمده است که دیگر چهره را بزک نمی کند و رنگ و لعاب نمی دهد. وقتی چنین مسئله ای وجود دارد حتماً باید هنرمندان ما هم در این زمینه فعال تر شوند. اینکه آنها دم از حقوق بشر میزنند، رفتاری که با زنان، مسلمانان، سیاه پوستان و با اقشار مختلف دارند این نشانگر وضعیت آنهاست. از این جهت خوب است کسانی که در داخل کشور شیفته غرب بودند و همه آمال و آرزویشان سینمای غرب بود، بدانند اینها چه ماهیتی دارند. خودشان القابی که به کار می برند القابی از قبیل فاشیستی، نازیسم، نژادپرستی و... است. حالا اگر ما اینها را عاقل بدانیم گفته اند: «اقرار العقلا علی انفسهم جائز ای نافذ» خودشان اذعان می کنند که چه ماهیتی دارند. بنابراین لازم است که در این زمینه کارهای متعدد و فراوانی انجام شود و اینطور نباشد که آنها دست برتر باشند.

حسینی با ابراز تأسف از اینکه در داخل کشور یک نگاهی هست که از اول انقلاب هم بوده است، ادامه داد: برخی از اینها سربازان بی جیره و مواجب و برخی هم با جیره و مواجب دشمن هستند که در پی تثبیت و تحکیم فرهنگ غرب هستند. گاهی اوقات عنوان می کنند که ما می خواهیم ناهنجاری های اجتماعی را بیان کنیم. انگار نیروهای انقلابی و متدین نمی دانند که ما با معضلات اجتماعی روبرو هستیم. هیچکس کتمان نمیکند. در بالاترین سطح کشور، رهبر فرزانه انقلاب، هر شش ماه یکبار جلسه ای با مسئولین می گذارند که از اقداماتشان گزارش بدهند.

وی افزود: اینکه صرفاً روی پرده سینما اعتیاد، طلاق، خیانت، دعوا و... را نمایش دهیم اگر راهکاری هم در کنارش بدهیم خوب است؛ وگرنه نفس اینکه بخواهیم بگوییم این مشکلات وجود دارد دردی را دوا نمیکند. اینکه بخواهیم نوعی سرخوردگی در جامعه ایجاد کنیم و جامعه را کاملا" تیره و تار نشان بدهیم که هیچ راه برون رفتی ندارد و این سرنوشت محتوم ما هست و در مواردی هم بحث عادی سازی و قبح زدایی را پیش می کشد. افراد را هم بی اراداه نشان دهیم و بگوییم تمام تقصیر از ناحیه محیط است، انگار آدمی در چنبره جبر است و نمی تواند سرنوشت خود و جامعه اش را تغییر دهد، اینها پیامی است که برخی از این فیلمها در بر دارند.

این استاد دانشگاه با اشاره به آماری که یکی از مسئولین پیرامون قمار اینترنتی ارائه کرده، گفت: این یک سوژه ی جدید است. اینکه ما آسیب ها را فقط شناسایی کنیم و در قالب هنر نمایش دهیم که راه اصلی نیست. باید ببینیم چه اقدامات ایجابی می توان انجام داد تا در جامعه برای نسل جوان ما شوق و رغبت ایجاد گردد. وقتی ما یک فیلم بی سروته می سازیم که نه داستانی دارد، نه قصه ای دارد و نه پیامی دارد، چگونه می خواهد شوق اقدام به نیکی ها، سبقت بر دیگران در کار خیر و... را در مردم ایجاد کند؟ باید به این مسائل پرداخت ولی در کنارش این همه زیبایی هایی که وجود دارد را هم نشان داد. اگر معدود هم بود هنرمند باید آنها را بیابد و برجسته کند تا دیگران الگو بگیرند. نه اینکه ما یک سری افراد معمولی را دائم نشان بدهیم. مثل اینکه شما دوربین را در خیابان، دانشگاه، بیمارستان، مدرسه و... نصب کنید و مردم را نشان بدهید که می آیند و می روند. این واقعا چه هنری است؟

حسینی با اشاره به یکی از فیلم های جشنواره فیلم فجر گفت: شاید نیم ساعت یکی از شخصیت های فیلم با موبایل صحبت می کرد و در خودرو حرکت می کرد. واقعاً متعجب شدم که این یعنی چه؟ یک بازیگر معروفی جزو اسامی بازیگران بود، بعد دیدیم این آقا فقط از پشت تلفن با این خانم صحبت می کند. بعضی وقت ها هم فقط عکسش روی صفحه موبایل آن آقا می آمد. خوب واقعاً این چه چیزی دارد؟ اینها حتی نازل تر از زندگی های مردم است. این چقدر می تواند در جامعه تحول ایجاد کند؟ چقدر می تواند کمک کند به ارتقا فکر و اندیشه و فرهنگ و رفتار مردم؟ اینها فقط الگوبرداری از غرب است. درحالی که ما یک فرهنگ غنی و یک میراث گرانبها داریم که ادبیات ما، حکایات ما و... از آنها سرشار است، ولی به جایی رسیده ایم که کارمان شده مثل نصب دوربین در یک خیابان و نشان دادن مردم. البته پشت صحنه معلوم است چه خبر است.

وزیر سابق ارشاد با اشاره به اینکه این جنس فیلم ها در خارج از کشور خریدار دارد، ادامه داد: وقتی آنها ما را به تروریست بودن متهم می کنند و می گویند هیچ ایرانی حق ندارد به آمریکا بیاید، خوب باید یک وضعیت از ایران و ایرانی هم در دنیا نشان داده شود تا مردم دنیا اقناع گردند؛ اما اگر ما بخواهیم از خوبی ها و نیکی ها سخن بگوییم در آن سوی مرزها خریدار نخواهد داشت. ما در دوران خودمان هشت سال دفاع مقدس را داشتیم. آن همه افتخاراتی که وجود دارند. حالا برخی اینها را اصلاً نمی بینند و خودشان را هم ملی تلقی می کنند و وطن دوست، جای سوال دارد. برخی از اینها در همان دوران دفاع مقدس دنبال سوراخ موش بودند و بعضی هم در خارج از کشور به دنبال آسایش و آرامش بودند. هنوز هم حاضر نیستند بگویند دفاع مقدس. آن را جنگی مثل بقیه جنگ ها تلقی می کنند. اگر هم فرضاً بخواهند فیلمی بسازند از این جهت نگاه می کنند که بالاخره دو کشور با هم جنگیده اند و سربازانی که هدفی ندارند به میدان آمده اند؛ اصلاً اینجا عرصه نبرد حق و باطل نیست. جهاد و شهادت انگار اصلاً وجود ندارد. حتی اگر افرادی بخواهند درباره حادثه کربلا هم فیلم بسازند، ممکن است فیلمی بسازند مثل همه درگیری هایی که در طول تاریخ برای دست یابی به قدرت بوده است. هیچ معنویت و نورانیتی انگار در آن وجود ندارد. خوب اینها مواردی است که متاسفانه ما شاهد آنها هستیم.

حسینی با ابراز امیدواری از اینکه نسل جوان می تواند به پا خیزد و آن اهداف متعالی و آن خوبی ها را به تصویر بکشد، گفت: ما نکات ارزشمند کم نداریم. در قرآن هم  به این سفارش شده است که در نیکی ها سبقت بگیرید. پس بایستی بیاییم و این زیبایی ها را نشان دهیم. حتی ما در آموزه های دینی داریم که برخی از موارد نیکی کردن را باید علنی انجام داد. اینکه داریم «واما بنعمه ربک فحدث» گاهی باید خوبی ها را مطرح کرد. نه برای مطرح کردن خود؛ بلکه برای تشویق بقیه به خوبی ها. قرآن پیشگام است در بیان نیکی ها و خوبی ها، ویژگی های متقین، پارسایان و... ما چقدر درباره شخصیت هایی مثل مالک اشتر، عمار یاسر و... کم کار کرده ایم.

وی با اشاره به سفر خود در سال 90 به نجف اشرف، گفت: در آنجا خدمت بعضی از مراجع و علما رفتیم. یکی از آقایانی که اسم نمی برم البته ذهنتان روی حضرت آیت الله سیستانی نرود. ایشان فرد خیلی روشنی هستند و ما از نکات مفید ایشان بسیار بهره بردیم؛ اما یکی دیگر از آقایان بود به نزدشان رفتیم. آن سال، همان سالی بود که ما جایزه اسکار را تحریم کرده بودیم؛ چون فیلم علیه ساحت نورانی پیامبر ساخته بودند. بحث همین فیلم شد که جسارت کرده اند به ساحت پیامبر. فرموند: خوب تقصیر شماست. ما پرسیدیم که چه ربطی به ما دارد؟ گفتند: شما فیلم حضرت مریم(س) را که ساختید، چهره اش را نشان دادید! در حالی که در قرآن گفته شده است که حضرت مریم فاصله گرفت و حجابی برگرفت. یکی از همراهان ما اعتراض کرد. بعد ایشان گفتند شما قرآن را قبول ندارید؟ نزدیک بود که استاد همراه ما را تکفیر کنند. من گفتم درست است حضرت مریم در زمان وضع حمل از قوم خود فاصله گرفت. ولی بعد از به دنیا آمدن حضرت عیسی(ع) به میان جماعت برگشت و نوزاد را رو به مردم گرفت و آن نوزاد شروع به صحبت به اذن خدا کرد. صحبت هایی با هم کردیم. در نهایت ایشان گفتند: اصلاً مگر آبا و اجداد ما با فیلم و سریال با زندگی انبیا آشنا شدند؟ گفتیم: خوب آن موقع این ابزار نبوده است. ما هم حالا نباید از اینها استفاده کنیم؟ گفتم اگر این استدلال شما درست باشد پس ما نباید از هیچ فناوری نو نباید استفاده کنیم. بحث های مختلفی داشتیم. بالاخره چنین مواردی هم هست که خوشبختانه ما در ایران با این مسائل مواجه نیستیم. در راس همه علما، رهبر حکیم انقلاب هستند که نسبت به همه هنرها یک عنایت ویژه دارند. بعد از اینکه یک فیلم را می بینند نسبت به آن اظهار نظر می کنند. حتی به جاذبه های سمعی و بصری و بازی شخصیت ها هم توجه دارند. خلاصه، گاهی چنان مسائلی مطرح می شود و بعد هم به همه مومنین تعمیم می دهند که اینها همه با فیلم و هنر و... مخالف اند. درحالی که امام(ره) همان روز اول تکلیف را مشخص کردند. گفتند اگر فساد و فحشاء باشد ما با آن مخالفیم.

این استاد دانشگاه ادامه داد: تاکیدی که من بر نسل جوان دارم که انتظار می رود نسل فیلمسازان خوب و ارزشی را تشکیل بدهند، این است که به سمت نقاط قوت و نورانی برویم و آنها را پیدا کنیم. اینها فقط به فکر یک فرد نمی رسد. یعنی یک فرد نمی تواند هم نویسنده باشد، هم کارگردان، هم بازیگر و... همه باید دست به دست هم دهند. شما می بینید گاهی یک دانشمند سالها تلاش می کند بعد یک نظریه می دهد. تمام تاریخ را می گردد، یک نکته که از نظر ما مخفی بوده است را عنوان میکند. خوب این ارتباط با افراد متفکر و اندیشمند یک ضرورت است. خوشبختانه دوستان جوان هم که جایزه ققنوس را طراحی کرده اند، یکی از بحث هایشان هم همین است. توصیه رهبری هم همیشه همین بوده است که اگر پشتوانه فکری قوی برای هنرمند وجود نداشته باشد ولو خودش اندیشمند باشد، کفایت نمی کند. متاسفانه ما داشته ایم کسانی که آثار درخشانی داشته اند و مورد اقبال هم واقع شده است، بعد درجا زده اند. چون دیگر حرفی برای گفتن نداشته اند؛ اما اگر یک چشمه جوشان دائماً در حال جوشش باشد، می تواند آدمها را تحت تاثیر قرار دهد. اما اگر کسی بگوید من مستغنی هستم، خود این استغنا آغاز سقوط است، آغاز رخوت است. متاسفانه این یکی از آفاتی است که در برخی از چهره های مشهور ما هم ایجاد می شود. فکر می کنند چون پایگاه وسیعی دارند اگر بخواهند از اندیشه ی دیگران استفاده کنند، نقطه ضعفی برای آنهاست. لذا اگر ما به این مبانی فکری بیشتر توجه می کردیم وضعیت سینمای ما به گونه ای نمیشد که یک کارهای عادی و تکراری با این همه انتقاد وجود داشته باشد.

وی با ابراز این عقیده که ما فکر می کنیم که نگاه هنرمند باید به آسمان باشد، گفت: هنرمند صرفاً در منجلاب مسائل زمینی و دنیایی غرق نشود. این تعبیر زیبایی که داریم و میگوید "ما ز دریاییم و دریا میرویم/ ما ز بالاییم و بالا می رویم" واقعاً باید سرلوحه کار خودمان قرار دهیم. بسیاری از معارف را در آموزه ها و تاریخ خومان داریم که باید مطرح شوند.

حسینی پیرامون عدالت که در این دوره مورد بحث ششمین محفل هم اندیشی سینما انقلاب می باشد، گفت: در سینمای ما چقدر به عدالت پرداخته می شود؟ عدالت آرمان همیشگی بشر بوده است. اصلاً آن نبرد نهایی بشر برای تحقق عدالت است. اگر مدینه فاضله ای شکل می گیرد، آن مدینه، مدینه عدل است. ماموریت انبیا استقرار عدالت بوده است. هم عدالت فردی و هم عدالت اجتماعی باید در سینمای ما مورد توجه قرار بگید. باید فاصله طبقاتی را محکوم کنیم و کاری کنیم که جامعه اینها را نپذیرد. باید به نبرد تاریخی عدل و ظلم پرداخت. پیامبر اگر صرفاً برای اخلاق آمده بودند و برای عبادت فردی، آیا جنگی رخ می داد؟ آیا اینطور می شد که 40 قبیله به یکدیگر هم پیمان شوند برای قتل پیامبر؟ حتی من می گویم اگر صرفاً نفی بت ها بود، شاید به این حد از مخلفت ها نمی رسید. ولی وقتی منافعشان به خطر افتاد تحمل نکردند. همین مسائل امروز خودمان را بیان کنیم. این ها که میگویند ما به دنبال بحث های اجتماعی هستیم چرا راجع به برخی از سوءاستفاده ها حرفی نمی زنند؟ شما دیدید مقام معظم رهبری در درس خاج فقه خود فرمودند برخی می آیند در درس خارج فقه شرکت کنند، اما با خودرو 200 میلیونی می آیند. خوب این خودروهای 200 میلیونی، خانه های میلیاردی، حقوق های نجومی و... آیا نباید نکوهش شود؟ یا اینکه ما اصلاً کاری به این مسائل نداریم و کاری نداریم که عده ای حاشیه نشین هستند و عده ای هم در عیش به سر می برند و از همه امکانات برخوردارند. بعد وقتی نوبت ایثار و از خودگذشتگی می شود همان طبقات محروم جامعه هستند که جانفشانی می کنند. امروز هم در 22 بهمن و 9 دی پیشگام اند. ولی آنهایی که به تعبیر امام در دوران دفاع مقدس از دور هم دستی بر آتش نداشتند، مرفهان بی دردی که به دنبال زندگی خودشان بودند، بیایند و سوژه فیلمهای ما بشوند. آیا هنرمند ما در این مسائل هم کاری انجام میدهد؟ یا اینکه کاری به این مسائل جدی ندارد؟ اگر ما از عدل و ظلم در سطح جهانی حرف می زنیم، کسانی که حاضر نیستند یک فیلم درباره مقاومت بسازند چطور می خواهند از عدالت و انسانیت صحبت کنند؟ چرا اگر فیلمی هم درباره تکفیری ها ساخته می شود به نام امپراتور جهنم حمایتش که نمی کنیم هیچ، بلکه حتی نمی گذاریم در بخش سودای سیمرغ شرکت کند؟ بعد به یک سری از فیلمهای کسالت آوری که با دیدن آنها عمر آدم هدر می رود، بها داده شود. چرا با این همه تاکید رهبری بر اینکه نیروهای مومن و متدین و انقلابی باید حمایت شوند، توجهی به آنها نمیشود اما برای کسانی که از اول انقلاب تا کنون هیچگاه به ارزش ها و آرمان های انقلاب توجهی نکرده اند، فرش قرمز پهن کنیم، پشت صحنه ی فیلمشان برویم و از انواع حمایت ها و تشویق ها برخوردار شوند؟ اینها مشکلاتی است که ما داریم.

وزیر سابق ارشاد در انتقاد به برخی سینماگران گفت: وقتی به افراد گفته می شود در این عرصه های راهبردی فیلم بسازید، گاهی می گویند ما فیلم سفارشی نمی سازیم. البته اگر سفارتخانه ها و جشنواره ها به آنها سفارش بدهند اشکالی ندارد، اما اگر جایی بحث مقاومت، ظلم ستیزی، یمن، لبنان، سوریه، عراق و... باشد، کاری به آن ندارند. سوژه های دیگری از اول انقلاب تاکنون بوده است که به آنها توجهی نشده است. مثلاً ماجرای 7تیر. یا بعنوان یک مثال دیگر از سال پیش تا کنون که درباره ی منافقین فیلم ساخته میشود، برخی حتی این را هم برنمی تابند. حتی حاضر نیستند بگویند منافقین، میگویند مجاهدین. همین مجاهدینی که حدود 17000 نفر را در کشور ترور کردند. در جنگ همراه صدام شدند و الآن هم زیر بیرق آمریکا هستند. حاضر نیستند راجع به اینها فیلم بسازند. اگر یک کسی هم در این باره کاری انجام داد، اگر بتوانند مانع ایجاد می کنند. این باید مطالبه همه نیروهای انقلابی و متدین باشد. هرچه سکوت باشد، آنها به کار خود ادامه می دهند. ولی دیدیم وقتی اعتراض شد یکی دو تا از فیلمهای ارزشی مورد توجه قرار گرفت تا یک مقداری اعتراضات کمتر شود.

حسینی در پایان با ابراز امیدواری در خصوص اینکه هنرمندان در کنار نقاط ضعفی که در کشور هست و هیچکس هم کتمان نمی کند یک چشم بازی هم داشته باشند که نقاط امید را هم بتوانند ببینند، گفت: البته بعید است برخی ها بتوانند آن نقاط نورانی را ببینند. چون در قرآن هم داریم برخی ها «لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم اعین لا یبصرون بها و لهم ءاذان لا یسمعون بها» البته بعد از آن تعبیر تندی است که بالاخره تعبیر قرآنی است. اگر ما حرف بزنیم می گویند اینها افراطی و تندرو هستند. اما قرآن به چنین افرادی که خیلی از حقایق را نمی بینند، نمی شنوند و نمی فهمند، چون نمی خواهند بفهمند، می گوید «اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون».

وی در پایان گفت: جنگ واقعی ما، جنگ فرهنگی است که امیدواریم ور این زمینه بتوانیم دشمن را به چالش بکشیم و بتوانیم هم در عملیات آفندی و هم پدافندی موفق باشیم.

در بخش پایانی برنامه های روز ششم ششمین هم‌اندیشی سینما انقلاب نیز پس از اکران فیلم سینمایی «فراری» ساخته علیرضا داودنژاد، نشست نقد و بررسی این فیلم با حضور سعید مستغاثی، سیدمحمد حسین و محمدمهدی رسولی منتقدان و کارشناسان سینما و همچنین حجت‌الاسلام علی جعفری صاحب‌نظر در حوزه مسائل اجتماعی و رسانه و عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد.

سعید مستغاثی با اشاره به داستان فیلم و تمثیل مشهوری که کسی با پیدا کردن دگمه‌ای قصد اضافه کردن یک کت را به آن دارد، گفت: سینمای ما همه چیز را به خودش می‌چسباند. فیلم درباره هر موضوعی که باشد ابتدا با درام شکل نمی‌گیرد. فیلم فروشنده در ذهن کسی شکل می‌گیرد بعد یک مرد فروشنده به آن می‌چسبد. این بر خلاف سینمای غرب است که اگر شخصیت داستان شغلی دارد، اگر داستانی در فیلم مطرح می شود و یا اگر یک نمایشنامه است، این در فیلم تنیده می‌شود.

وی در ادامه تصریح کرد: فیلم، تماشاگر را هشتاد نود دقیقه با داستان‌های بی‌ربط و کلی اِشکال روایتی و دکوپاژی با زجر به دنبال خود می‌کشد. انتقاد بعدی مستغاثی از شخصیت‌پردازی بسیار غلط فیلم بود که فرضاً دختری را می‌بینیم که ابتدا به نظر می‌رسد تیغ‌زن باشد اما جلوتر که می رویم با شخصی روان‌پریش و ساده مواجه می‌شویم. یا در داستان، افراد دستگیرشده‌ای را می بینیم که آنها داستان را برای ما روایت می‌کنند و نباید خارج از روایت آنها چیز دیگری ببینیم. اگر چیزی غیر از روایت آنها ببینیم این غلط است. وقتی دختر را در جایی می‌بینیم که آن آدم‌ها حضور ندارند این غلط است. در دکوپاژ هم اگر قرار است آن راوی‌ها برای ما روایت کنند دوربین باید سمت آنها باشد.

مستغاثی با بیان اینکه آقای داوودنژاد وقتی بعد از چند فیلم اول به سراغ سینمای خانوادگی و فامیلی خاله زنکی رفت و از سینما دور افتاد، گفت: یک جور خستگی هم از سر و روی فیلم می بارد. شخصیت راننده تاکسی همان تقی معمولی است با همان تیپ و همان کاراکتر و ماجرای زجرکش این دو نفر در جاهای بی ربط که در 10 دقیقه آخر به روایت می رسیم.

منتقد بعدی سیدمحمد حسینی بود که در ابتدا فیلم را دچار نوعی اعوجاج در خود روایت دانست و تعبیر دگمه و کتی را که مستغاثی درباره فیلم بکار برد بسیار تعبیر درستی تلقی کرد و ادامه داد: من در جشنواره امسال به نظرم آمد که سینمای اجتماعی ما گامی به جلو حرکت کرده است اما ظاهراً این ژانر اجتماعی هم تبدیل به سرطان سینمای امروز ما شده است. یک مقدار جلوتر آمده بود و می خواست فکر کند اما گویا سپهر معرفتیش همچنان گرفتار صفحه حوادث روزنامه‌ها است و از آن فراتر نرفته است. در  صفحه حوادث روزنامه خوانده است که آقازاده‌ای در مسیر تهران کرج با یک خودروی گرانقیمت تصادف کرده است و بعد صحنه واقعی را می‌بیند و بعد حول و حوش آن قصه‌ای ساخته می‌شود که دختری از شهرستان برای دیدن فراری به تهران می‌آید و ادامه ماجرا. گذاشتن فراری درون قصه برای همین منظور است. یعنی این به دنبال «پورشه» یا «بی ام و» که خودروهای عمومی‌تری هستند نیامده است. دنبال یک چیز تک و منحصربفرد می‌گردد که ظاهراً به یک شخص تک منحصربفرد هم تعلق دارد. این آدم ویژه ارتباطاتی هم دارد که و این ارتباطات را  قرار است ما به عنوان مخاطب، از نوع برخوردی که با مرگ اینها می‌شود متوجه شویم. در مصاحبه‌هایی که با افراد مختلف می‌شود هرکسی از منظر خودش قصه را تعریف می‌کند. میزانسن مصاحبه به این دلیل گذاشته شده است که از یک تصادف معمولی فاصله‌گذاری کند و بگوید این یک تصادف معمولی نبوده است و علاوه بر آن این شخصی هم که تصادف کرده است یک آدم معمولی نبوده است و برای خودش کسی بوده است و در پی القای این مساله است. اما آنقدر در گفتن همین مساله جدی خودش هم دست به عصا حرکت می‌کند که مثل اینکه در اواسط فیلم، خود فیلمساز هم فراموش می‌کند که مساله اساسی فیلم این بود که این آدم، شخصیت خاصی بود.

وی در ادامه افزود: تا دقیقه 30 فیلم تماشاگر منتظر شروع فیلم است و این بلایی بود که گریبان بیشتر فیلم‌های امسال را گرفته بود. فیلم ریتم نداشت و در 10 دقیقه آخر که ترلان پروانه روی آن پل داد می‌زند قصه ریتم‌ می‌گیرد و حالا می‌شد فیلم را به عنوان یک فیلم دید که البته فقط 10 دقیقه بود. قبل از آن هیچ چیزی وجود نداشت و می توانست با ضرباهنگ تندتری روایت شود و سریع‌تر به آن 10 دقیقه آخر ‌رسید.

حجت‌الاسلام جعفری منتقد بعدی بود که با بیان اینکه داشت می‌خواهد با ادبیات اجتماعی فرهنگی تخصص خودش و نه با ادبیات سینمایی به نقد فیلم بپردازد، گفت: بازنمایی یک بلاهت اجتماعی در یک فیلم سینمایی محل تامل است. اینکه آدم‌ها را همه ابله تصور کنیم که فقط قصه‌مان درست دربیاید!؟ این بلاهت تقریباً در همه افراد قصه بود. از نادر (محسن تنابنده) گرفته که چیزهایی را که می‌توانست برایش محل سوال و ابهام باشد را با شوخی و خنده رد می‌کرد و چه آن دختری که ابتدا با آن مهارت در نمایشگاه خودرو نقش بازی کرد و در ادامه شبیه یک دختر شهرستانی  نشان داده شد که تا دیروز هیچ چیزی ندیده است و بسیار ساده است.

وی در ادامه گفت: گویا با یک جامعه ابله طرف هستیم که تعاملات آنها یک زمانی خنده‌دار و زمانی دیگر گریه‌دار هستند و خیلی نمی‌شود آنها  را جدی گرفت. جسارت فیلمساز برای روایت یک جامعه بد جای تعجب داشت و حتی این سیاه‌نمایی نیست. یک بلاهت وارگی اجتماعی است و از سیاه‌نمایی یک قدم جلوتر رفته است. اینکه همان آدم‌های مثبت فیلم را هم ابله جلوه دهیم بدتر از سیاه‌نمایی است. این انگار یک پارادایم جدید است که از سیاه‌نمایی سنتی خسته شده است و با سبک جدیدی به دنبال تخریب جامعه است و با حرص عجیبی می‌خواهد تمام ابعاد جامعه را با بلاهت گره بزند.

رسولی نیز در صحبت‌هایی با اشاره به ژانر فیلم گفت: در ژانر فیلم خیابانی قرار است یک مساله را کارگردان و اندیشه فیلم دنبال کند و آن را یک جوری نقد کند. این اشکال ندارد و خودش یک قدم مثبت بود اما این اتفاق نمی‌افتد. وی از تمثیلی استفاده کرد که آن را اینگونه شرح داد. اگر کسی درون زباله‌ها به دنبال یافتن یک شی قیمتی باشد حضور او در آنجا و جستجویش قابل توجیه می‌شود اما اگر بعد از جستجو یک قطعه زباله را مجددا پیدا کند و نمایش دهد کارش هیچ توجیهی ندارد. من احساس می‌کنم هنرمند قبل از اینکه خاطر مخاطب را بخواهد دچار یک نوع تعارض و نامهربانی با خودش است و این اثر یک جور تاثیر آن نامهربانی‌هایی است که قبل از مخاطب با خودش دارد. آخر سر فیلم در حد یک عقده گشایی هم نیست. مخاطب قرار است یک داستانی را پیگیری کند که با هزار سوال ناتمام فیلم تمام می‌شود.

مستغاثی در بخش دوم صحبت‌های خود با اشاره به شناختش از این سینما و همچنین از سینمای داوودنژاد گفت: مثال خیلی بارزی که شبیه این فیلم است و شاید بشود گفت در پسِ ذهن آقای داوودنژاد بوده است فیلم «راننده تاکسی» اسکورسیزی است. در آن فیلم نیز یک راننده تاکسی وجود دارد که به یک دختری برخورد می‌کند که دچار مشکلاتی شده است. راننده تصمیم می‌گیرد به او کمک کند. در ادامه و در مسیر این کمک،  به سرمایه‌داران پشت صحنه می‌رسد. در اینجا نیز نادر که یک راننده تاکسی است تقریباً همان کار را می‌کند و او هم نهایتاً به افراد پشت صحنه می‌رسد. اما بر خلاف فراری، راننده در آنجا برخورد اکتیوی دارد و شخصیتش در طول قصه باز می‌شود. شغل شخصیت آن داستان، اگر رانندگی تاکسی نباشد قصه به هیچ وجه درنمی‌آید اما در اینجا به جای راننده تاکسی هر کس دیگری می‌توانست باشد.

وی در ادامه گفت: متاسفانه سینمای داوودنژاد در سال‌های اخیر به همین شکل پیش رفته است که فک و فامیل را بریزد در یک جایی و پیش برود ببیند چه می شود. شبیه مسعود کیمیایی که طبق نظر دستیاران خودش(مثل حمید نعمت‌الله) یک صحنه خوب بگیرد برایش کفایت می‌کند و بقیه صحنه‌ها را به دستیاران می‌سپارد.

حسینی نیز در بخش بعدی سخنان خود گفت: من اگر همین الان روایت فیلم رابرای شما نقل کنم احتمالاً لذت بیشتری خواهید برد. چون من در ذهن خودم می‌خواهم بعضی از اعوجاجات موجود در فیلم را؛ که ذهنم آنها را نادیده گرفته است؛ یا فراموش کنم یا آنها را به نوعی توجیه کنم.  صفت خاص نادر در این فیلم و کانون مرکزی آن غیرتی بودن آن است که دلش نمی‌خواهد دختری را در شهری پر از گرگ رها کند. عنصر غیرت به عنوان کانون مرکزی بسیار قصه‌پذیر است. اِشکال، اعوجاج در این شخصیت است. همین نادر در جای دیگری خانمی را به فرمانیه می‌برد که در راه آرایش می‌کند و همه ما می‌دانیم قصدش چیست. پس این چه نوع غیرت گزینشی احمقانه‌ای است که نسبت به زن شهرستانی دارد اما نسبت به خانم همشهری خودش ندارد. اگر فیلمنامه‌نویس در اینجا به دلایل این دوگانگی رفتار نادر پاسخ می‌داد باز مساله تا حدی حل می‌شد اما اینکار را نمی‌کند.

وی در ادامه با اعتراض شدید به سنت متداول سینمای ایران در تخریب شخصیت پدرها گفت: در سینمایی که همیشه پدر را شخصیت کثافتِ احمقِ عوضیِ ضد‌عشقِ در بدویت‌ماندهِ منفوری تصور و تصویر می‌کنند، شخصیت رحیم گدا، شخصیت درستی است. چون آنقدر سینما این را تکرار کرده است که ما از پدران جز این را ندیده‌ایم و در نتیجه از نشان‌دادن پدری که توسط این سینما به لجن کشیده شده است و این ویژگی‌های کثیف را دارد اصلاً ناراحت نمی‌شویم. مادر نیز در این فیلم چیزی بیشتر از آن 250 هزارتومان پول نیست.» وی در ادامه در مورد شخصیت‌های دیگر فیلم گفت: «تنها شخصیت درست داستان خود فراری است. چون مربوط به فیلمنامه نویس نیست و مربوط به یک خبر واقعی است. اما بقیه عناصری که کنار آن چیده شده‌اند به شدت لق هستند. مثلاً با  دختری روبرو هستید که در صحنه طلافروشی می‌تواند یک آدم ابلهی را به راحتی تلکه کند اما همین آدمِ زبل در فرازهای دیگری از فیلم دچار چنان اعوجاجی می‌شود که تماشاگر می‌گوید: چرا اینجا اینقدر ساده و ابله است؟ مهم‌تر از این، چقدر صادق است و راست می‌گوید! حتی در مرور موبایلش صداقت‌های دیگری لو می‌رود. باز برایتان سوال پیش می‌آید اینکه قرار بود یک آدم هفت‌خطِ چندلایه‌ای باشد، پس چرا اینگونه متناقض رفتار می‌کند؟ کسانی که فیلمنامه‌نویسی خوانده‌اند می‌دانند که یا کنش، یا واکنش باید با شخصیت تطابق داشته باشد. نمی‌شود هر دو سمت را رها کرد. من نمی‌توانم روایت چیزی را تعریف کنم که غلط است. وقتی روایت فیلم توسط کسی مثل من تعریف شود این لطف به آقای پرتویی است که اساساً یک مشق پر از غلطش را ویراستاری شده دیده‌ام. بنابراین برای ورود به نقد این فیلم نباید از روایتش شروع کرد. باید از ساختار شروع کرد و از همان اعوجاجات داخلی به روایت رسید. باید گفت بنا بود روایت به این شیوه بیان شود. حالا باید بررسی کرد که از این روایت، کدام فرازهایش درست و کدام یک نادرست است.

از نکات حاشیه‌ای این نشست، سر و صداهای غیرمعمول و بیش از اندازه  یکی از حضار بود که ظاهراً از طرفداران فیلم بود و مرتب گفتگوی منتقدین را با عصبیت شدیدی قطع می‌کرد و در انتها کار به جایی رسید که اعتراض سایر حضار را برانگیخت و ناچار به ترک جلسه شد.

این دانشجوی معترض به نقد فیلم، قبل از خروج از سالن، در اعتراض به تعبیرات منتقدین که می‌گفتند این فیلم پدر را بسیار بد تصویر کرده است گفت: فیلمساز دارد می‌گوید این انسانِ کشاورزِ شریفِ سادهِ سختکوش از جایگاه مبنایی و اجتماعی اصلیش بیرون آمده است و وارد جایگاه و طبقه دیگری شده است که برای او و خانواده اش اختلال‌زا است. پس اگر  پدر اینگونه را می بینیم به این دلیل است. از طرف دیگر، این تصویر بد از پدر، از نگاه یک دختر فراری و عقده‌ای است نه از نگاه فیلمساز. پس ما نمی‌توانیم صرفاً با قضاوت یک شاهد عقده‌ای قضاوت کنیم.

حسینی در پاسخ استدلال‌های این دانشجو از وی خواست انضماماً از درون فیلم حرف بزند و ادامه داد: می‌توانیم بپذیریم که این تصویر بد از پدر، از نگاه یک دختر عقده‌ای غیرمنصفِ فراری است اما فیلمساز، دلالت بعدی را که خلاف این را نشان بدهد نشان نداده است. اینها یک سری تحلیل‌ فرامتنی هستند که شما به فیلم می‌چسبانید و خود فیلمساز دلالتی برای آنها نشان نداده است.‌ آنچه که در فیلم رخ می‌دهد، فراتر از تصویر پدر مفلوکِ مقصر در سنت سینمای ما نیست. همان پدر ضد عشقِ در گذشته‌مانده‌ای را نشان می‌دهد که نباید به هیچ وجه، به او رحم کرد. اگر بنا به تحلیل‌های فرامتنی باشد می‌شود حتی برای عروسک روی کیف دختر هم کلی دلالت تراشید.

جعفری، در نوبت انتهایی فرصت خودش با اشاره به گنجاندن عناصر فیلم در خدمت یک هدف انسدادی گفت: یک دوری درست می‌کند که انسداد ایجاد می‌کند. این فیلم جامعه را ، یک جامعه گرفتار در انواع مشکلات نشان می‌دهد که هیچ راه برون رفتی از این وضعیت هم برایشان متصور نیست. ممکن است سوال شود که در این شرایط، نیروهای مثبت جامعه کجا هستند و چرا وظایفشان را در قبال مسائل حاد جامعه انجام نمی‌دهند؟ نیروهای مثبت و پیشران‌های اجتماعی در این فیلم همان بچه‌های جامانده از جبهه و جنگ هستند اما فیلمساز برای اینکه بتواند این بچه‌های ارزشی را نیز، در چهارچوب آن انسداد نشان دهد همه را ابله تصویر می‌کند. شخصی که اینقدر غیور است که سرنوشت یک دختر فراری شهرستانی برایش مهم است و وقت می‌گذارد، قرارهایش را به هم می‌زند و حرف‌های مهمل این دختر را گوش می‌دهد، چرا در داستان زن دیگر فیلم، همراه گناهش می‌شود؟ حتی اگر کسانی بگویند بدکاره‌گی زنِ دوم فیلم به صورت مشخص معلوم نمی‌شود حداقل محل شبهه است و این همکاری از طرف فرد غیور ارزشی جبهه رفته باورپذیر نخواهد بود.

وی در ادامه بهترین نوع این فیلم‌ها را فیلم‌های فرهادی دانست که در آنها داستان‌ها به گونه‌ای هستند که همه افراد جامعه، هم مقصر هستند و هم نیستند. هم بد هستند و هم نیستند. انتهای کار وضع افتضاح جامعه است که برون رفتی را نه نشان می‌دهد و نه اساساً وجود دارد. ورژن جدیدی از همان وضع سنتی سیاه‌نمایی است که در اینجا سیاه، نه یک شخصیت خوب یا بد، بلکه کلیت روند اجتماعی است.

حسینی در انتها گفت: متاسفانه وضعیتی در سال‌های اخیر پیش آمده است که به جای نقد صریح فیلم‌ها، چون آدم‌ها برای ما مهم هستند از فیلم‌هایشان دفاع می‌کنیم. اگر به این دلیل که کامبوزیا پرتویی برای ما مهم است و باید از فیلمش دفاع کنیم، آیا برای خودمان نباید این سوال مطرح ‌شود که چرا باید فیلمنامه‌ای که 200 تا اشکال دارد جایزه بهترین فیلمنامه را بگیرد؟ فیلمنامه‌‌ای که مشکلات جدی در بخش امتداد حس دارد. من در تحلیل‌هایم به سبک «سید فیلد» یا «مک کی»‌ یا کسان دیگر نویسندگان مولفِ کتاب‌های مطرح فیلمنامه‌نویسی حرف نزدم. مساله من اینها نیست. من می‌توانم این فیلمنامه را در برابر هر کسی؛ و حتی خود پرتویی؛ با همان قواعدی که او بگوید فیلمنامه را بر اساس آن نوشته است نقد کنم. در واقع به شیوه صریحی «هل من مبارز» می‌طلبم. به لحاظ قواعد فیلمنامه‌نویسی از هرکدام را که خودشان قبول دارند استدلال بیاورند. من با نظرات همان خداهای خودشان و با آراء همین هیات داوران معوجی که نمی‌فهمند چه اشتباه بزرگی کرده‌اند که به چنین فیلمنامه ضعیفی، جایزه بهترین فیلمنامه را داده‌اند، آنها را محکوم می‌کنم این فیلم حتی اگر می‌خواست حرف خوبی هم بزند؛ که معتقدم این قصد را داشت؛ این حرف را اول در فیلمنامه و سپس در فیلم خراب کرد.

مرتبط ها
نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
دانشگاه امیرکبیر حرکت شجاعانه دانشگاهیان آمریکا و اروپا در حمایت از مردم غزه را ستود
نگرانی شدید تل‌آویو از همکاری‌های دفاعی ایران و روسیه
تصویر متفاوت از اعتراضات دانشجویی آمریکا
بازداشت‌ها در جنبش دانشجویی حامی فلسطین به روایت آمار
سرقت با شگرد تعویض کارت بانکی در مترو
پیام آیت‌الله مکارم خطاب به سردار رادان درباره «طرح نور»
سفر برنامه‌ریزی‌شده «اردوغان» به آمریکا لغو شد
ورزشکاران زن ایرانی افتخار آفریدند
اکثر آمریکایی‌ها به نتانیاهو اعتماد ندارند
دستگیری عامل تیرندازی در منطقه فرحزاد
عمره‌گزاران ایرانی احرام پوشیدند
بایدن: زمانی به خودکشی فکر می‌کردم
قهرمان سابق جودوی آسیا درگذشت
طرح ترافیک جدید امسال اجرا نخواهد شد
اینجا دانشگاه است
حواشی جدید سریال «پایتخت»
ورود پلیس ضد شورش برای متفرق کردن دانشجویان در پاریس +فیلم
رئیسی: تحریم‌ ایران به نتیجه نخواهد رسید
مهلت انتخاب رشته دکتری امروز به پایان می‌رسد
داستانی از نجات یک کسب و کار با پنل پیامکی
بازی‌های بلاک‌چینی: گالا (Gala) پیشگام سرگرمی‌های آینده
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top