به گزارش خبرنامه دانشجویان ایران به نقل از فرهیختگان، «مشکل اساسی ما این است که زبان دیپلماسی ژئوپلیتیکی غرب را نمیشناسیم؛ عقلا باید بنشینند و ببینند که نتیجه راهی که طی 20 سال گذشته در سیاست خارجی رفتیم چه بوده است. باید آرام و پخته و فهمیده بنشینیم و در سیاستگذاری و شیوه پیگیری سیاستها در حوزه بینالملل تجدید نظر کنیم.»
این را «پیروز مجتهدزاده» عضو سابق هیات علمی مرکز مطالعات ژئوپلیتیک و مرزهای بینالمللی دانشگاه لندن میگوید. مجتهدزاده معتقد است اوضاع کنونی ایران در منطقه، موقعیت مناسبی نیست و دشمن موفق شده کل منطقه را علیه ما بشوراند. به اعتقاد او در حوزه توافق هستهای نیز تنها ما به تعهدات پایبند بودهایم و این قابل قبول نیست. مجتهدزاده البته پیشنهادهایی هم برای شرایطی که برجام از سوی آمریکاییها نقض شده دارد. در ادامه مشروح این گفتوگو خواهد آمد.
* فارغ از این بحث تکراری که آیا با تحریمهای اخیر آمریکا برجام نقض شد یا خیر، مساله امروز این است که برنامه راهبردی آمریکا در پی تصویب این تحریمها چیست؟
من فکر میکنم سیاستهای آمریکا بهخصوص در دورانی که شخصی مانند ترامپ رئیسجمهور این کشور است کاملا مشخص و روشن است. ترامپ از هنگامی که به قدرت رسید برجام را یک قرارداد غیرقابل قبول و بسیار بد (البته از دید ایالات متحده آمریکا) قلمداد کرد. این در حالی است که از دید ما نیز برجام معاهده چندان دلچسبی نیست ولی ما به ملاحظه سیاستهای دولت خودمان برجام را قبول و به بیان دقیقتر تحمل کرده و میکنیم. متاسفانه استنباطی در ایران پدید آمده که براساس آن اگر ما برجام را قبول کرده و به مفاد اغلب غیرعادلانه آن تمکین بکنیم، مشکلات حل میشود. ولی به اعتقاد بنده عملکرد ترامپ کاملا روشن ساخته که این استنباط درست نیست.
مشکل اساسی ما این است که زبان دیپلماسی ژئوپلیتیکی غرب را نمیشناسیم
من بارها تذکر دادهام که در هر جنگی اعم از سیاسی یا نظامی وقتی یکطرف جنگ بدون قید و شرط و بدون امتیاز گرفتن تسلیم بشود آنطرف باید منتظر اجحافهای بسیار بیشتری باشد. این قاعده کار بوده و در حقیقت یک اصل اثباتشده در طول تاریخ است. ولی خب ما ترجیح دادیم به این مسائل چندان توجه و دقت نکنیم و براساس تسامح و تساهل، حسننیت را به میان بیاوریم چراکه باراک اوباما یک نمایشی از حسننیت نشان داد و ما هم قبول کردیم که به این شکل جلو برویم. این در حالی بود که خود اوباما در سخنرانی خداحافظیاش اعلام کرد آنچه را که آمریکای جرج دبلیو بوش در بحران هستهای از ایران میخواست و تلاش میکرد با جنگ و خونریزی آن را به دست بیاورد ما بدون جنگ و بدون شلیک کردن حتی یک گلوله به دست آوردیم.
* چرا هشدارهایی از این دست جدی گرفته نشد؟
مشکل اساسی ما این است که زبان دیپلماسی ژئوپلیتیکی غرب را نمیشناسیم و بلد نیستیم تفسیر لازم را از آن بیان کنیم. فکر میکنیم دیگران هم تابع فرهنگ تساهل و تسامح بوده و همین فرهنگ را باور دارند، در حالی که اینگونه نیست. کمااینکه روسیه و چین نیز در عین روابط دوستانه با ایران در مراحلی نشان دادهاند که حسننیت ندارند لذا طبیعی است که آمریکاییها هم اهل حسننیت نباشند.
سیاست خارجی ما باید تابع تاکتیک ایجاد موازنه با دوستان و دشمنان باشد
بر این اساس سیاست خارجی باید اولا در عرصه بینالملل پیگیر منافع ملی بوده و ثانیا تابع تاکتیک ایجاد موازنه با دوستان و دشمنان باشد که در هر مسیری که گام برمیداریم، بهازای هر امتیازی که میدهیم، یک امتیاز هم بگیریم. این یک اصل اساسی است که قرنهاست روابط خارجی کشورها را مدیریت میکند. به هر روی ما با تفسیری که ذکر شد در شرایطی قرار گرفتیم که ایالات متحده آمریکا علنا قصد اعمال تحریمهای بیشتر و اجحافها و زورگوییهای بیشتر نسبت به ایران دارد و هدفش هم رسیدن به همان نتیجهای است که در مذاکرات هستهای به آن رسیده که عبارت است از برجام جدید برای حذف برنامه موشکی ایران با هدف محدود کردن قدرت منطقهای ایران.
با «نه» گفتن به زورگوییها، جنگ جهانی راه نمیافتد
باید این واقعیت را در نظر داشت که دنیا اینگونه نیست که اگر به کسی که به ما زور میگوید «نه» بگوییم، بلافاصله جنگ جهانی راه بیفتد. ما در زمان جرج بوش تهدیدهای مکرری از طرف آمریکا و اسرائیل داشتیم، روزانه تهدید میکردند که بمباران خواهند کرد. آیا کردند؟ آیا جرأت چنین اقدامی را به خود دادند؟ مگر به این سادگی است که یک قدرت وارد جنگ بشود؟ در سالهای اخیر اثبات شده هر قدرتی که دست به جنگافروزی زده خودش نیز صدمات بسیار بزرگی دیده است؛ نمونه آن عراق. من فکر میکنم ما مقدار زیادی در شناخت فرهنگ سیاسی حاکم بر این مانورهای ژئوپلیتیکی مشکل داریم.
* درخصوص تلاش آمریکا برای تحدید برنامه موشکی و منطقهای ایران که بهنوعی ابزار تولید امنیت برای جمهوری اسلامی ایران به شمار میآیند به نظر میرسد آمریکاییها در تلاشند این برنامهها را به محلی برای مناقشات و اختلافات داخلی تبدیل کنند. به تعبیر دقیقتر به نظر میرسد آمریکاییها سعی دارند مردم به ابزاری برای اعمال فشارهای آمریکا بر نظام تبدیل شوند. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
آری و ما خیلی وقت است کسانی را میان خود میشناسیم که به آسانی تبدیل به اهرمهای فشار سیاستهای آمریکایی و اسرائیلی علیه منافع ملی میشوند. ولی این تصور که آمریکاییها برنامه موشکی و منطقهای ایران را بهعنوان ابزارهای تولید امنیت خود میبینند، یک تصور باطل است چون آمریکاییها نمیتوانند با چنین تصور مشروعیتدهنده به مواضع ایران، اهداف خود علیه ما را خنثی کنند. تصور آنها این است که این ابزارها برای امنیتزدایی منطقه تدارک دیده شدهاند و میبینید که در همین ارتباط مستقیما ما را متهم به تروریسم و تروریسمپروری میکنند.
دوستی تقریبا کل منطقه را از دست دادهایم
ما دچار یک رقابت ژئوپلیتیکی بسیار شدید هستیم و این را نمیشود کتمان کرد. ما درگیر وضعیتی هستیم و درواقع شرایطی را پدید آوردهایم که اولا دوستی تقریبا کل منطقه را از دست دادهایم و دشمن ما تقریبا تمامی منطقه را علیه ما شورانده است. در این شرایط سوال این است که ما چه باید بکنیم.
عقلا بنشینند و درباره نتیجه راهی که در 20 سال گذشته رفتهایم، بیندیشند
همینقدر که بگوییم ایران در برخورد با این اتهامات مظلوم است کافی نیست. هرچند من هم به مظلومیت ایران قائلم و سالهاست در عرصه بینالمللی در حال اثبات آن هستم اما ما باید آرام، پخته و فهمیده بنشینیم و در سیاستگذاری و شیوه پیگیری سیاستها تجدیدنظر کنیم. سیاست تساهل و تسامح از دولت خاتمی به اینسو در حال اجراشدن است، حداقل چهارسال دوم دولت خاتمی و هشت سال دولت احمدینژاد و بعد هم چهارسال دولت روحانی این سیاست به اجرا گذاشته شد و امروز دیگر عقلا باید بنشینیم و ببینیم که نتیجه راهی که رفتهایم چه بوده است.
این نمیشود که ما شعارهایی را در زمینه روابط خارجی پیگیری کنیم و بعد بنشینیم دعا کنیم که این شعارها عملی شوند. قبل از این 20 سال ما یک سیاست خارجی تهاجمی داشتیم و پس از آن برخی به این نقطه رسیدند که باید رویکرد تهاجمی اصلاح شود، چراکه به جنگافروزی و مخاصمه منتهی میشود. بالاخره این دسته، سایرین را قانع کردند که باید آرامتر و آهستهتر حرکت کرد. وقتی این ایده پذیرفته شد همانها حالا 20سال است که از آنسو به افراط افتادهاند که هرکسی هر کاری کرد ما نباید چیزی بگوییم و اگر تو سر ما هم زدند، دم نزنیم که مبادا جنگ شود. در پاسخ به اینها باید گفت مگر جنگ به این سادگی است؟ اگر به این سادگی بود که امروز همه کشورها روزانه چندبار با هم میجنگیدند.
برنامه آمریکاییها در ایجاد چنددستگی در داخل ایران محقق نمیشود
با همه این تفاسیر بنده گمان نمیکنم برنامه آمریکاییها در ایجاد چنددستگی در داخل ایران محقق شود. درست است که فشارهای خارجی بهصورت تهدید عیان نظامی نیست ولی الان کار از شعار گذشته و به اجرا رسیده و تهدیدها و فشارهای خارجی نسبت به قبل خیلی بیشتر شده است. همین چند هفته پیش ایالات متحده آمریکا از طریق عربستان تمام کشورهای جهان اسلام را علیه ما شوراند. ما در دوران قبل از ترامپ هرگز چنین وضعیتی نداشتیم.
تحریمهای اصلی برداشته نشدند
تحریمها بهویژه تحریمهای بانکی هم به آن معنا برداشته نشده است، لذا هر اندازه قرارداد نفتی با توتال و بقیه ببندیم باید این سوال را مطرح کنیم که این سرمایهها بهوسیله کدام بانک در اختیار اقتصاد ایران قرار خواهد گرفت؟ پس تحریمهای اصلی برداشته نشدهاند؛ مضاف بر آنها تحریمهای جدید مرتب اعمال میشوند.
* بهطور مشخص توصیه شما برای دستگاه سیاست خارجی چیست؟
منظور من به هیچوجه مقابله خشونتآمیز بهصورت درشتیکردن و یاغیگری نیست. من چندین سال است که از اصل مذاکره برای رسیدن به توافق برای رفع بحران هستهای در سطح بینالمللی حمایت کردهام. حرف بنده این است که اعتدال به خرج داده شود. نه آنطور که در ابتدای انقلاب ماجراآفرینی میشد و نه اینگونه که در 20 سال اخیر همهچیز بهگونهای پیش رود که مبادا به کشوری بر بخورد. البته باید دوران ریاستجمهوری احمدینژاد را از جهاتی مستثنی دانست، چون از یکطرف حذف اسرائیل از صفحه روزگار را اعلام میکرد و از طرف دیگر در کمال دلیری و بیاعتنا به حساسیتهای امارات متحده، رسما بهعنوان رئیسجمهور ایران به جزیره ابوموسی رفت و با آن بازدید حقوق حاکمیت ایران بر آن جزیره مورد ادعای امارات را تاکید کرد.
فقط ما به تعهدات خود عمل میکنیم و هیچکس دیگر تعهدی را اجرا نمیکند
ببینید در روابط خارجی مقداری ابتکار ژئوپلیتیکی لازم است. صحنه بینالمللی صحنه این نیست که اگر شما همه چیزهایی را که از ما خواستهاند، تحویل ندهید جنگ جهانی خواهد شد؛ کمااینکه اگر اینگونه بود تا حالا کشوری در دنیا باقی نمانده بود و آمریکا بهطور یکدست و یکسره کل کشورهای دنیا را در اختیار خود گرفته بود.
* اکنون و در شرایط امروزی برجام و با عنایت به کلیه تحولاتی که طی چندماه اخیر در این خصوص رخ داده، اعم از تحرکات واشنگتن و تحریمهای اخیر و... ناظر به شرایط فعلی دستگاه سیاست خارجی ما چه باید بکند؟
در شرایط فعلی ما ملت خوشبختی خواهیم بود که دشمن خارجی ما برجام را کانلمیکن کند؛ چراکه در حال حاضر فقط ما به تعهدات خود عمل میکنیم و هیچکس دیگر تعهدی را اجرا نمیکند. آمریکا به طرف عکس برجام حرکت میکند و روسیه و چین سکوت مرگباری اختیار کردهاند و فقط اتحادیه اروپا ما را دلداری میدهد که نگران نباشید، ما با شما هستیم ولی در عمل حتی کلامی به آمریکا نمیگویند که مفاد برجام را رعایت کند. ما اگر بخواهیم صحبت از لغوکردن برجام به میان بیاوریم ممکن است به تحریمها و تهدیدهای جدید ختم شود. طرف دیگر قضیه این است که ما نمیتوانیم بیش از این رفتاری را که در یکسال اخیر داشتهایم، ادامه دهیم. ادامه این رفتار به ما لطمات بزرگی وارد خواهد کرد.
برجام یک توافق چندجانبه است اما فقط یکجانب آن را نقض میکند
عرض بنده این نیست که برجام را برهم بزنیم یا اینکه شرایطی ایجاد کنیم که تحریمها بیشتر شود. بحث بنده یک بحث حقوقی صلحآمیز تمامعیار است. دولت باید طی یک نامه رسمی به 1+5 مدعی شود که ما با هم به توافق برجام رسیدیم و ما به تصدیق خود شما و حتی به تصدیق آمریکاییها همه تعهدات خود را انجام دادهایم ولی آمریکا نهتنها به تعهدات خود تن نمیدهد بلکه بر تحریمها و تهدیدها اضافه میکند. در این شرایط آیا منطقی و عادلانه نیست که اجرای تعهدات ایران بهویژه در زمینه غنیسازی اورانیوم فعلا متوقف شود؟ فعلا متوقف شود تا وقتی آمریکا به تعهدات خود عمل کند و 1+5 تشخیص دهد که دو طرف به یک اندازه به وظایف خود عمل و تعهدات خود را اجرا میکنند.
* چنین اقدامی تبعات ندارد؟
نفس این نامه جنگ درست نمیکند. این نامه یک چالش تماما مشروع و قانونی را مطرح میکند که میتواند میدان مانورهای ژئوپلیتیکی ما را وسعت دهد. به عبارت دیگر ما از 1+5 اجازه میخواهیم اگر این وضع ادامه یابد آیا بهتر نیست ما با اطلاع قبلی شما هم اجرای تعهدات توافقشده را متوقف کنیم تا سایر طرفها هم آمریکا را متقاعد کنند که دست از اقدامی بردارد که ناقض برجام است؟
دلداری دادن اروپاییها به درد ما نمیخورد
در ادبیات سیاسی به این اقدام میگویند دست زدن به یک مانور سیاسی یا ژئوپلیتیکی و ما جای اجرای این مانور صلحآمیز را فراوان داریم. این مانور کسی را علیه ما نخواهد شوراند، بلکه توپ را به زمین اتحادیه اروپا میاندازد که دلداری دادنشان به درد کسی نمیخورد و اگر بر این باورند که باید التیامی در این وضعیت بدهند، بهتر است از حرف بگذرند و وارد عمل شوند. وزیر امور خارجه کشورمان هرازچند گاهی میگوید من با مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا این مسائل را در میان میگذارم و او میگوید برجام چندجانبه است و اینگونه نیست که آمریکا هر آنچه بخواهد بکند. پاسخ محمدجواد ظریف به این ادعا آن است که درست است که این توافق چندجانبه است اما فقط یکجانب در حال نقض و زیر پا گذاشتن آن است؛ در این وضعیت شما دو، سه جانب دیگر این توافقها چه کاری میتوانید بکنید که مانع از این بدقولیها و عهدشکنیهای آن یکجانب دیگر شوید؟ این سوال از سخنگوی روابط خارجی اتحادیه اروپا پرسیده نمیشود. پیشنهاد بنده آن است که این سوال را به صورت کتبی و رسمی به کل اعضای 1+5 بنویسید. یکی از شرکای این توافق مدام همه تعهدات را نقض میکند. اگر شما میتوانید جلوی آن را بگیرید که فبها و اگر نمیتوانید با ما موافقت کنید که ما هم اجرای تعهدهای خود را موقتا متوقف کنیم تا آمریکا به تعهدات خود برگردد.