مسئلهی اساسی آن است که نمیشود با نفی کردن چنین فرآیندی آن را خط زد، جامعه هر روز به سمت گذار ارزشی گام برمی دارد، ارزشهای اسلامی و سنتی و هجوم ارزش های غربی و تغییر سبک زندگی ها جامعه را گیج کرده است، نه انجام ارزشهای سنتی آرامش بخش می شود، و نه عملا امکان انجام ارزش های سنتی هر روز سخت تر میشود، و نه ارزش های غربی میتواند آرامش خاطر بیاورد زیرا هنوز بخش اعظمی از جامعه خود را متعلق به ارزش های گذشته می دانند هر چند ممکن است گاهی از آن عبور کنند، این موضوع در نوجوانان و جوانان شایع تر است چرا که تعلق آنان به هر دو ارزش کم است و به همین میزان آسیب پذیری بیشتری دارند. اما رکن دوم و سوم به هم شبیه هستند اما در شیوه ی اعمال قدرت متفاوتند، رکن دوم خانواده و رکن سوم مسئولین حکومتی( یا همان دولت) است که در این دوگانگی به طیف ارزش های سنتی و اسلامی بیشتر وفادارند اما عملا قادر به درک ویژگیهای جامعه ی جدید نیست، تغییرات را تنها تغییرات ذهنی می داند و به خاطر شکاف سنی گسترده نمی توانند خواست های جدید را با ارزش های خود منطبق نمایند در نتیجه نه نوجوان، دو بخش دیگر تصمیم گیر را درک میکند و ارزش های آنها را می پذیرد، و نه خانواده و دولت، حاضرند به درک شرایط دگرگونی اجتماعی هستند تا به کمک نوجوانان بیایند و عملا آنها را در این بستر تنها میگذراند.
اما در این دوران گذر مسئولین فرهنگی، صدا و سیما، دانشگاه در راستای ارزش گذاری هیچ کمکی به جامعه نمیکنند، صدا و سیما همان سبک زندگی غربی را تبلیغ میکند، مسئولین فرهنگی دغدغه های دیگری دارند و دانشگاه تماشاچی میدان است. در حالی که انتظار می رفت با توجه به دگرگونی به وجود آمده ارزش های اسلامی که الزاما منطبق بر سنت نیست و میتواند بخش اعظمی از گاف به وجود آمده را پر نماید با کم کاری ارگان های مسئول سهم خود را به ارزش های غربی بدهد.
آنچه در این میان مهم است این هشدار اجتماعی است که ما در ارزش گذاری جدید به کدام سمت در حال حرکت خواهیم بود آیا میتوانیم ارزشهای اسلامی را نهادینه نماییم و یا باید شاهد پاسخگویی ارزش های غربی به زندگی ماشینی باشیم؟
* گزارش از امین خلیق