در این زمینه می توان مبنا را «حق تعیین سرنوشت» به عنوان یکی از اصول به رسمیت شناخته شده ی بین المللی قرار داد و طبعا هر بازیگری که بخواهد این حق را از ملت دیگر سلب کند در امور داخلی آن دخالتی نامشروع صورت داده است و بالعکس هر نیرویی که در جهت هموار کردن مسیر استفاده از حق تعیین سرنوشت برای یک ملت در مقابل حرکات قلدرمابانه ی دولتهای زورگوی بیگانه به کار گرفته شود مشروع و قابل تقدیر است.
در این راستا با رصد عمدهی کشورهای منطقه که هم اکنون با درگیری و بی ثباتی دست و پنجه نرم می کنند این نتیجه حاصل می شود که اتفاقا قدرتی که برخلاف خواست عمومی ملت های منطقه در امور داخلی آن ها دخالت های بیجا انجام می دهد عربستان سعودی است.
جدول زیر به طور مختصر رویکرد این دو کشور را در قبال مسائل مهم منطقه ای نشان میدهد:
همان گونه جدول فوق به خوبی نشان می دهد تفاوت آشکاری میان رویکرد دو کشور نسبت به تحولات کشورهای همسایه وجود دارد. درواقع جمهوری اسلامی ایران هیچ گاه در هیچ یک از این تحولات نه مقام کشور دیگری را مجبور به استعفا کرده و نه به جای مردم یک کشور در مورد اینکه چه کسی باید بماند و چه کسی برود اظهار نظر کرده است.
در کنار این موارد تجاوز آشکار به خاک یمن و کشتار مردم بی گناه این کشور نیز نمایانگر اوج وقاحت سعودی هاست. این موارد یعنی دخالت آشکار عربستان در امور کشورهای منطقه همان مساله ای است که نماینده ی قطر نیز چندی پیش در اجلاس اتحادیه عرب خطاب به نماینده ی عربستان به آن پرداخت وبا بیان این جمله که ایران تا به حال مارا مجبور نکرده سفارت خود را در کشوری ببندیم به دخالت عربستان در امور داخلی کشورش طعنه زد.
اما فارغ از این مساله یعنی این که کدام کشور واقعا نقش مخربی در منطقه ایفا می کند دلیل رفتار سعودی ها در این فرافکنی است که حکایت از شکست آنها در تمامی تحولات چند سال اخیر منطقه دارد به این ترتیب که در سوریه بر خلاف خواست عربستان بشار اسد در قدرت باقی مانده و گروه های تروریستی در این کشور روز به روز ضعیف تر می شوند، ثبات و یکپارچگی عراق حفظ شده و در لبنان بر قدرت و محبوبیت حزب الله افزوده شده و عملا اتفاقی در این کشور بدون رضایت حزب الله اتفاق نمیافتد، هم چنین نه تنها در تحولات این کشورها سعودی ها آورده ای به دست نیاوردند که حتی در حوزه ی پیرامونی خود یعنی یمن و بحرین نیز ارادهی مردمی بر قطع ید عربستان از این کشورها قرار گرفته است.
به این ترتیب به نظر می رسد هدف سعودی ها از این فرافکنی جبران شکست خود در حوزه تحولات ژئوپلتیکی منطقه با ایجاد فضای رسانه ای علیه ایران است تا هدفی که در صحنه ی عملی تحولات منطقه به دست نیاوردند در صحنه ای دیگر به دست اورند. در همین زمینه علی رغم تحلیل های گوناگونی که تا کنون وجود داشته مواردی مانند فراخواندن اتباع کشورهای عربی از لبنان و یا تهدید جمهوری اسلامی ایران به مواجهه ی مستقیم نظامی بیشتر به یک جنگ رسانه ای برای عقب نشینی ایران شبیه است تا یک حرکت حساب شده ی سیاسی که به نظر می رسد این امر نیز مانند سایر تلاش های عربستان در یکی دوسال اخیر توفیق چندانی نخواهد یافت.
* گزارش از محمدکاظم عبدالحمیدی