خبرنامه دانشجویان ایران: حامد حاجیحیدری*// قضیه: دکتر علی مطهری در اظهاراتی سنجیده، و در پاسخ به پرسشی درباره موضوع آن دختران زشت کردار گفت (ایلنا): «این مسائل، نباید زیاد رسانهای شود؛ چرا که ما در حال حاضر مشکلی برای حجاب نداریم. بانوان ما با این گروه همکاری نخواهند کرد؛ بنا بر این، این مسأله، مشکل مهمی نیست و رسانهها نباید به آن بپردازند. یکی از ابزارهای این گروهها برای پیشبرد اهدافشان این است که موضوع، به صورت بدی در رسانهها مطرح شود، و بگویند این یک مشکل بزرگ در جامعه است. وی در پاسخ به سؤال دیگری مبنی بر این که میگویند جمهوری اسلامی خانمها را مجبور به داشتن حجاب در جامعه میکند و این مسأله چقدر صحت دارد، گفت: این درست نیست؛ چرا که خانمهای ما خودشان انتخاب کردهاند، امروز هم در جامعه اجبار جدی برای حجاب نداریم. خانمها، امروز در جامعه به راحتی، آن طور که خودشان میخواهند ظاهر میشوند و اجباری برای حجاب وجود ندارد. البته [برخی از] خانمها حجاب را به خوبی رعایت نمیکنند و با سختگیری هم نمیتوان حجاب را اجباری کرد، اما این گروه مروج بیحجابی به دنبال ترویج برهنگی در جامعه هستند».
دکتر علی مطهری در پاسخ به سؤالی مبنی بر این که آیا جمهوری اسلامی واقعاً با تفکر دراویش مشکل دارد یا خیر فرمودند: «این گروه از لحاظ فکری انحرافاتی دارند، ولی در حادثه اخیر به نظر من رأفت بیش از حدی نشان داده شد؛ چرا که بالاخره هر گروهی که به خیابانها بیاید و ایجاد اغتشاش کند باید با آنها با اقتدار برخورد شود و در حادثه اخیر باید با جدیت بیشتری با اغتشاشگران برخورد و ناآرامیها زودتر جمع میشد». نماینده تهران تأکید کرد: «این که چند ساعت فرصت دهیم در خیابانی جمع شوند و هر کاری که دلشان میخواهد انجام دهند منجر به حوادث اینچنینی میشود؛ به نظر من شورای تأمین خوب عمل نکرد. یعنی اگر دست نیروی انتظامی را برای اقدامات متقابل بازتر میگذاشت، این نا آرامیها به سرعت جمع میشد. به هر حال، فرقههای مختلفی از دیرباز در ایران وجود داشتند و فعالیت آنان محدود به دوران حضور جمهوری اسلامی ایران نیست».
این دو موضعگیری اعتدالی اخیر دکتر علی مطهری، به خاطر ما میآورد که ایشان، از یک دیدگاه اصولگرایانه حیات سیاسی خود را آغاز کرد، و معلوم میدارد که پایبندی به اصول تا چه اندازه میتواند اثر خود را در قامت یک سیاستمدار خوشتدبیر و خوشفکر به جای بگذارد. اگر این موضعگیریهای اصولی ایشان را با مواضع ایشان در قبال فتنه هشتاد و هشت و موضوع حصر مقایسه کنیم، متوجه میشویم که یک سیاستمدار گاه لازم دارد تا از قطار رویدادها پیاده شود، و با نگاهی به سوی آسمان، اصول خود را به خاطر آورد و مجدداً مختصات خود را در سیاست بسنجد. فی الحال و اجالتاً، انتساب دکتر علی مطهری به شهید مرتضی مطهری که با موضوع «مسأله حجاب» شناخته میشوند، این فرصت را برای ایشان پدید آورده است که هر گاه موضوع حجاب مطرح میشود، میراث دیدگاه شهید در ایشان موقعیت اصولی را یادآوری کند؛ ولی این، درسی است برای همه سیاستمداران بنیادگرا، که همواره برای خود چند لنگر برای بازگشت به اصول در دریای توفانی سیاست باقی بگذارند. به گمانم برای خود ایشان هم درس و پند است.
تأمل در جنبههای قضیه: معمولاً، مردم چیزهای بسیاری در مورد سیاست بیان میکنند، اغلب هم از سیاستمداران بدگویی میکنند، اما، به ندرت پیش میآید کسی بگوید سیاست کار آسانی است! و در این تناقضنما، نکتهها هست؛ یکی آن که، همین دشواری مأموریت سیاست، ایجاب میکند که سیاستمداران مدام به «پایگاه اصولی» خود بازگردند، و پس از یک نقشهخوانی و تعیین نسبت مجدد، دوباره به خط مقدم توفانی بازگردند. حدود ۰۰۰/ 7۰۰ موضوع در فضای عملیاتی یک سیاستمدار وجود دارد که میتواند عامل تنش او شوند! داشتن پایگاهی برای توقف و تأمل، مانند سایه پدری که کتاب تاریخساز «مسأله حجاب» را نوشته است، مانند یک نوشدارو در برابر همه این تنشها عمل میکند و باعث تصمیمگیریهای درست و بجا میشود.
داشتن «شهامت» لازم برای حرکت در مسیر صحیح در هر نقطهای که تشخیص به دست آمد، نکته دیگری است که میتواند حرفه سیاست یا همان خطرناکترین حرفه جهان را ایمنتر کند. ممکن است این بازگشت به مواضع اصولی، در نگاه اول دشوار جلوه کند، اما، چه موضوعی مهمتر از اینکه یک سیاستمدار بتواند به مثبتترین جمله تاریخ عمل کند: «جلوی ضرر رو هر وقت بگیری منفعته». اهالی کسب و کار میدانند که عمل به این جمله، مهمترین رمز موفقیت افراد کامیاب است، و سیاستمداران هم صحت این جمله را نیز تصدیق خواهند کرد.
نکته بعد، «انصاف» است. بهطور طبیعی در نفس هر سیاستمدار تمایل و علاقه به اقبال شمار انبوه مردم وجود دارد. خیلی هم نیاز نیست که سیاستمدار در مقابل این تمایل مقاومت کند، ولی با این تحفظ که در همراهی با مردم به یاد داشته باشد که او باید «برای مردم» باشد، نه برای نفس و گروه خویش. مراعات این تحفظ، نیاز به نحوی فراست و پختگی دارد که از پایبندی مستمر به اصول نکته نهایی این که باید «عزمهای راسخ» را تقویت کنیم. تأمل راسخ ایشان در این موضعگیریها و آن جیغها، و قیاس آن با غریو دلسوخته استاد شهید، پندهایی به ایشان و ما در مورد «ایمان» و «عزم راسخ» و «انصاف» و «شهامت» و «پایگاه اصولی» میدهد؛ اینها کلیدواژههای گفتار ما بودند.
* استادیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران