به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ تا جایی که خاطرم مانده روز اول فروردین سال ۹۴ نوشته بودیم که : (( چند سی سی کتاب آمده است تا مرهمی باشد برای بیماری مطالعه نکردن)).
حالا در آستانهی سومین سال تولدش نمیدانم چقدر موفق بودهایم اما میتوانم ادعا کنم که کم فروشی نکردهایم. مطالعه و انس با کتاب ابتدا دغدغهی خودمان بوده و بعد جسارت کرده و شروع به نسخه پیچیدن برای دیگران کردهایم.
خیالتان هم راحت باشد!
در دکان این عطار برای هر ذائقهای چیزی پیدا میشود. این یعنی سعی کرده ایم متفاوت بخوانیم و به شما هم متفاوت معرفی کنیم تا هر دوستی و با هر سلیقه ای دست خالی از پیش ما نرود. اگر باور ندارید از همراهان همیشگیمان بپرسید. آنها شهادت میدهند به معرفی ((خریدن لنین)) در کنار (( مدیر مدرسه )) جلال و قس علی هذا.
خوشحال میشویم اگر پیشنهادات امسالمان را پیگیری کنید و خوشحال تر میشویم اگر این ارتباط یک طرفه نباشد و شما هم برای ما از کتابهای خوبی که خواندهاید بنویسید. کسی چه میداند؟؟؟ شاید روزی برسد که بحث اول تمام مردم ایران از قیمت فلان و حرفهای بهمان تبدیل به (( تازگی آن کتاب را خواندم که...)) شود.
به امید آن روز
برای اولین روز سال خیلی وسوسه میشوم تا اولین پیشنهاد یک کتاب دهان پر کن (!) باشد. بعد دوباره با خودم کلنجار میروم که این صفات برای کتابها معنی ندارد و هر کتابی برای دستهای از افراد میتواند مفید باشد. سال پیش، پیشنهاد اولمان ((حرکت)) مرحوم عین صاد بود. کتابی که اسمش هم به آدم انگیزه میداد تا سالی نو و متفاوت را شروع کند. برای امسال در همان راستا خواب دیگری دیدهایم!
گاهی اوقات آدمی برای شروع یک سال جدید برنامه ها دارد. روزهای اول اسیر خیالبافی شده و آخر اسفند را تصور میکند که با لذت خاصی دارد موفقیت های مختلف را با خودش مرور می کند. بعد از این خوش خیالیها استارت هم میزند اما رفته رفته حرکتش سست شده تا بالاخره متوقف می شود و خودش را با ((ان شالله از سال بعد... )) قانع میکند. این متوقف شدن هم بسته به ارادهی هر کس متفاوت است. برای بعضی در اوایل دی اتفاق میافتد و برای بعضی در غروب دلگیر سیزده به در! حکایت پایان سال هم که آشناست. ما و انبوهی از کارهای نکرده و این فکر که (( من نمی توانم موفق شوم)) و هر سال ذره ذره اعتماد به نفس و امیدمان را برای تغییر از دست دادن.
برای جلوگیری این چرخهی باطل هرساله، ما پیشنهاد تازهای داریم. بیاید امسال هم به سنت سالهای پیش ذوق اول سالمان را کور نکنیم و یک برنامه ریزی واقع بینانه داشته باشیم، اما اولین بند این برنامه باید خواندن ((اهمال کاری)) حجت الاسلام مرتضی آقا تهرانی باشد. کتابی که با بررسی منابع دینی و نکات تربیتی سعی میکند تا علل سستی ما در انجام کارها را ابتدا برای خودمان روشن کند و سپس برای درمانش هم راهحل هایی ارائه کند. بدیهی است که برای حل هر مشکلی ابتدا باید با ابعاد مختلف آن آشنا شویم و بعد به سراغ راههای متفاوتی برویم تا بالاخره یکی از آنها از آن میانه کارگر شود!
القصه! بیاید تصمیم بگیریم که امسال در برابر ندای اهمال کاری درون تا روز آخر اسفند تسلیم نشویم.
از زبان کتاب:
شکی نیست که در یک زمان هیچگاه قادر به انجام چندین کار نیستیم. پس باید پربهاترین کارها را در فرصتهای اولیه به انجام رسانیم. گاهی باید کارهای سادهتر و در حد توان را مقدم کنیم تا بر اثر موفقیت در انجام آن اراده نیز تقویت شود و در ضمن، درفکر پذیرش مسئولیتهای دیگر و انجام کارهای بعدی باشیم.