به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ نتایج انتخابات پارلمانی عراق به طور رسمی اعلام شد و براساس آن لیست "سائرون" به رهبری مقتدی صدر توانست در ائتلاف با حزب کمونیست عراق بیشترین کرسیهای مجلس را تصاحب کند. طی روزهای گذشته سخنان شخص مقتدی صدر و افراد نزدیک وابسته به این جریان که سرسمت از پیروزی هستند، تعجب بسیاری از ایرانیان را برانگیخته است، سخنانی که میتوان همه آنها را در یک قالب ریخت و آن هم "ضدیت با ایران" است.
این گزارش در پی پاسخ به چرایی این مواضع و در نهایت ترسیم عراق پیشِ رو و رابطه آن با ایران است.
1. مقتدی صدر کیست؟ نوصدریها چه ویژگیهایی دارند؟
با شهادت سیدمحمد صدر در سن 57 سالگی، که توسط سازمان استخبارات حزب بعث ترور شد، چهارمین و آخرین پسر او مقتدی که فقط 25 سال سن داشت رهبری جریان مبارز صدر را بر عهده گرفت. صغر سن و عدمدستیابی به مراتب عالی در حوزه علمیه سبب شد وی به جای تکیه زدن بر جایگاه مرجعیت پدر، مبارزه سیاسی و شبکه منسجم طرفداران را به عنوان ارث پدری خود برگزیند. مهاجرت به ایران و دوری از شبکه فعال در عراق، ضربات سازمان استخبارات به هستههای مرکزی صدریها و در نهایت جذب نیروهای زبده توسط سازمان بدر باعث شد این شبکه مبارزاتی رو به ضعف بگذارد.
سقوط صدام و بازگشت مقتدی صدر نسبتا پخته، به عرصه سیاسی عراق جنگزده بدون عواقب نبود. او با فراخوان طرفداران خود نیرویی شبه نظامی تحت عنوان "جیش المهدی" تشکیل داد که هدف بنیادین آن مقاومت در برابر اشغالگران خارجی بود. گروهی مسلح که در طول سه سال آغازین فعالیت -2003 تا 2006 میلادی- حدود شصت هزار نفر به عضویت آن درآمدند. رسوخ گرایشات افراطی در جریان صدر و فوران حس انتقامجویی به ناآرامیهای عراق بدون صدام دامن زد و در مقطعی نجف اشرف به محل نزاع خونین جیش المهدی با نیروهای امنیتی عراق تبدیل شد و عبدالمجید خویی -فرزند مرحوم آیت الله خویی- به طرز اسفناکی توسط طرفداران مقتدی صدر کشته شد. در کشاکش درگیریهای نجف، مقتدی صدر و شبه نظامیان تحت امر او در حرم امیرالمؤمنین(ع) محاصره شدند و اگر دخالت مستقیم آیتالله سیستانی و ایران نبود هر آینه احتمال دستگیری و مجازات آنان وجود داشت.
این اتفاقات زمینهساز جدایی کادرهای اولیه و با تجربه جریان صدر از مقتدی صدر و جایگزینی نیروهای عرب گرای شیعی با آنان شد. تأکید بر عنصر عربیت و هویت عربی شیعیان عراق زمینهساز ایجاد زاویه جریان نوصدری با مرجعیت اعلای نجف که عموماً اصلیت غیرعربی دارند شده است. درآمیختگی شعارهای مذهبی و نژادی برای بسیاری از جوانان شیعه عراقی جذاب و لذتبخش است و باعث شده از میان خاندان پرتعداد صدر، سیدمحمد صدر که نسبت به اسلاف خود از وجه تئوریک و فقهی اندکی فاصله گرفته و به جهاد میدانی مشتاق شده بود تبدیل به یک اسطوره تاریخی شود و شاهدیم که در حال حاضر فقط مقتدی صدر در سیاست حضور دارد و افرادی همچون سیدجعفر صدر فرزند شهید آیتالله سیدمحمدباقر و سیدحسین صدر برادرزادهی شهید آیت الله سیدمحمدباقر صدر به امور خیریه و مباحث علمی میپردازند.
مقتدی صدر از همان روز اول نشان داد برخلاف اسلاف خود بشدت غیرقابل پیش بینی است و نمیتوان براساس ثبات فکری و شخصیتی وی تحلیلی جامع از دستگاه محاسباتی وی ارائه داد. به عنوان مثال اعلام چندباره کنارهگیری از سیاست توسط مقتدی صدر و بازگشت مجدد وی نشاندهنده این ادعا است.
جریان نوصدری را میتوان آمیزهای از عربگرایی، ملیگرایی و در گام آخر مذهبگرایی رقیق معرفی کرد. اعتقاد به ولایت فقیه عرفانی، عربگرایی غلیظ و تقدم آن بر مذهب به حدی که مقتدی صدر تز مرجعیت عربی را در مخالفت با آیتالله سیستانی مطرح و حتی خود را مقلد آیتالله حائری عراقی مقیم قم معرفی کرده است، منحرف دانستن غالب جریانات شیعه از آرمانهای اصلی و متهم کردن آنها به سکولاریسم مخفی و برتر دانستن رهبری مقتدی صدر بر جریان سیاسی شیعه که دلیل مخالفت وی با نیروهای نظامی عصائب، فضیلت و النجبا(همگی قبلاً از شاخه نظامی جریان صدر بودند که خود را صدری مینامند ولی رهبری مقتدی صدر را قبول ندارند و با تشکیل حشدالشعبی از جریان صدر جدا شدند) شده است را میتوان بنیانهای جریان نوصدری دانست.
2. نوصدریها چه مشکلی با ایران دارند؟
مقتدی صدر و جریان نوصدری به علت بنیانهای فکری که گفته شد یک مشکل اساسی با ایران دارند و آن هم به زعم آنها نگاه درجه دو ایران به عراق و تبدیل این کشور به یک مهره است و لاغیر. اینکه "صلاح العبیدی" سخنگوی مقتدی صدر میگوید: "فراکسیون سائرون بدون تکیه بر حمایت کشورهای همسایه در انتخابات پیروز شد، در حالی که دیگر فراکسیونها مورد حمایت قرار گرفتند، حمایت از آنها روشن است و من نمیخواهم نامشان را فاش کنم." یعنی نگاه مقتدی صدر و دوستانش به ایران، نگاه یک مبارز ملی به یک کشور غاصب و مداخلهگر است.
از نگاه آنها، ایران، عراق را یک زمین بازی بین خود و عربستان و آمریکا تبدیل کرده که حاصل آن تبدیل عراق به یک زمین سوخته است. جریان نوصدری اقدامات ایران را زمینهساز شعلهورتر شدن جنگ مذهبی در منطقه و انتقال خودکار آن به عراق چند پاره میداند.
بنابراین شاهد هستیم که ائتلاف سائرون با شعارهای ضدایرانی و ملیگرایانه خود توانسته است علاوه بر بخشی از جامعه شیعی عراق، بخشی از جوامع غیرشیعی را نیز با خود همراه کند. بنابراین میتوان دستگاه محاسباتی مقتدی صدر و جریان نوصدری را چنین تشریح کرد: "این جریان عراق، عرب را اولویت اصلی خود میدانند به حدی که حتی مرجعیت را نیز ذیل این انگاره تعریف میکنند، بنابراین منظور از عراق مستقل در سخنان صدر عراق بدون سلطه ایران است. سفر به عربستان نیز در همین راستا است. وی معتقد است میتواند با وارد کردن مهرهای بنام عربستان در بازی خود با ایران از فشار ایران بکاهد و در مقابل از عربستان امتیاز بگیرد تا حضور ایران در عراق به وضعیت تعادل برسد. بنابراین نمیتوان گفت مقتدی صدر به عربستان متمایل شده است بلکه وی به دنبال کاهش فشار ایران در عراق با استفاده از حضور عربستان است."
حمله به حشدالشعبی و درخواست انحلال آن، حمله به مواضع ایران در موضوع سوریه، حمله به جریانات سیاسی متحد ایران با عنوان وابسته از جمله نمونههای عملی دستگاه محاسباتی مقتدی صدر است.
عربستان نیز در چنین شرایطی با تاکید بر سیاست جدید خود مبنی بر بازگشت به عراق، به مقتدی صدر به عنوان یک ابزار قدرتمند مینگرد. نفوذ بین شیعیان عراق و ایجاد تفرقه میان آنها(از طریق حمایت مالی از برخی از جریانهای شیعی همانند جریان مقتدی صدر که هم با دولت، هم با مرجعیت عالی دینی عراق و هم با دیگر جریانات این کشور اختلافاتی دارد، تلاش برای ایجاد ائتلاف بین شیعیان فاصلهدار از ایران مانند ائتلاف جریان صدر با جریانهای شیعی سکولار مثل جریان ایاد علاوی و در نهایت تقویت حس عربگرایی این جریان و کشاندن آنها برای همسویی با حتی کمونیستها، سوسیالیستها و ملیگرایان)، تلاش برای از بین بردن اکثریت شیعیان همواره پیروز در انتخاباتهای عراق و در نهایت جلوگیری از دستیابی متحدان ایران به مناصب قدرت از طریق یارگیری از میان شیعیان، نتیجه گرایش مقتدی صدر عربگرا به عربستان و امارات است.
3. مقتدی صدر عراق را به کجا خواهد برد؟
نتیجه محتمل این انتخابات را میتوان چنین برشمرد: ائتلاف با دیگر بازیگران برای انتخاب نخست وزیر برای مقابله با ایران(طبق گفته ضیاء الاسدی، رئیس دفتر سیاسی مقتدی صدر تلاشهایی برای ایجاد ائتلاف برای جلوگیری از هرگونه حضور ایران در موضوع تشکیل دولت وجود دارد)، حذف بازیگران متحد ایران از نهادهای تصمیمگیر و تصمیمساز قدرت، مانعتراشی برای حشدالشعبی و نیروهای نظامی عراقی متحد ایران که در سوریه حضور دارند، گسترش رابطه با عربستان برای مقابله با ایران، واگرایی با محور مقاومت و همگرایی با اتحادیه عرب، افزایش تنش گروههای افراطی شیعی با جریانات سنی مرکز و غرب عراق و سرانجام ناتوانی در تشکیل یک دولت مقتدر و تسری اقتدار آن به کل عراق.
واقعیت آن است که عراق آرمانی مقتدی صدر با شکلگیری آن بسیار فاصله دارد و با توجه به شخصیت متغیر و البته ضعف تحلیل و سازمانی که طی چند سال اخیر از خود نشان داده بعید است بتواند به آن دست یابد. جامعه عراق بشدت لغزان است و کوچکترین اشتباه در تصمیمگیری آن را دوباره به وضعیت روزهای بعد از سقوط صدام تبدیل خواهد کرد. جامعهای که افراد آن از هم زخم خوردهاند، تفکر تکفیری نوین که در عمق لایههای اهل سنت عشایری عراق جاخوش کرده، ساختار اقتصادی بشدت نابرابر و نامتوازن است، احساس نابرابری سیاسی- اقتصادی ناشی از تفاوتهای مذهبی در حال گسترش بوده، ساختار سیاسی ماهیت بشدت واگرا دارد، تلاش عربستان و امارات برای نقش آفرینی دوباره در عرصه سیاسی این کشور، حس فروخفته استقلال در اقلیم کردستان پابرجاست و در نهایت تلاطم سیاسی در پی ناتوانی در اجماع برای آینده عراق میان احزاب و دستهجات سیاسی همگی پوست موزهایی هستند که میتواند مقتدی صدر را سرنگون کند. شکست مقتدی صدر اولا باعث طرد وی از صحنه سیاسی، ثانیا کاهش قدرت جریان شیعه در مناسبات قدرت و نهایتا افزایش سطح تنش میان گروههای مختلف درون جریان شیعه خواهد شد. باید منتظر ماند و دید آیا مقتدی صدر با این نگاه بشدت متناقض به مسائل میتواند عراق باب میل خود را بنیان نهد یا به مرگ زودرس سیاسی دچار خواهد شد؟
* گزارش از سعید درویشی