به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ در شماره پیشین به نقد و بررسی عملکرد قوه قضاییه در چند سال اخیر در حوزه اقناع افکار عمومی پرداخته شد. در این گزارش قصد داریم با مروری برخی اقدامات مثبت این نکته را یادآور شویم که علیرغم تمام ایرادات وارده اما برخی حرکتها و برنامهها نیز امید به تغییر در قوه قضاییه را زنده کرده است.
ابتدا لازم است این نکته حتما گفته شود که برخلاف جریانات معاند و برخی مدعیان عدالتطلب انحرافی، دلسوزان نظام، قوه قضاییه را دستگاهی فاسد که دیگر قابل اصلاح نیست نمیشناسند؛ مانند برخی مسئولان قضایی سابق که برخوردهای خشونت آمیزشان معروف است و حال کبوتر صلح بر شانه نشاندهاند و یا برخی مسئولان دولتی که عدالت را تنها تا در خانه خود خوب میدانند و هنگامی که به اتهامات خود یا اطرافیانش رسیدگی میشود برای انحراف افکار عمومی فریاد عدالتخواهی سر میدهند.
1) مهدی هاشمی، حمید بقایی، مهدی جهانگیری و حسین فریدون را باید مصداقهایی از برخورد واقعی قوه قضاییه با مجرمان دانست. رسیدگی به اتهامات هرکدام از این افراد و افرادی چون بابک زنجانی و متهمان فساد سه هزار میلیاردی و اختلاس صندوق فرهنگیان به قول معاون اول قوه قضاییه هجمهها و فشارهای زیادی از سوی رسانههای منسوب به این متهمان را علیه این قوه ایجاد کرده است. پس میتوان از حجم این فشارها پی به ماهیت حقیقی برخوردها برد. علیرغم موردی بودن این برخوردهای جدی ولی میتوان آن را شروع یک رویه جدید امید آفرین در جامعه دانست.
2) دستور رییس قوه قضاییه برای نمایش چهره قضات و کارمندان متخلف این مجموعه در رسانهها در برهههایی امیدهای زیادی را برانگیخت. اعلام آمار قضات و کارمندان متخلفی که از دستگاه قضا اخراج شدهاند نیز امیدها به خود ترمیمی نهاد قضایی کشور را ایجاد کرده است. به نظر میرسد سازماندهی این روش، علنی کردن مشخصات قضات و کارمندان فاسد و معرفی دورهای آنها در رسانهها میتواند هم در خود مجموعه پیشگیری ایجاد کند و هم افکار عمومی را برای سایر اقدامات قاطع در جامعه و در برخورد با دانه درشتها همراه کند. نکته ای انحرافی که بارها توسط برخی مدعیان اظهار شده مبنی بر اینکه اعلام این اسامی به حیثیت دستگاه قضا لطمه میزند شاید در کوتاه مدت بهانه دست معاندان و ضد انقلاب بدهد اما در بلند مدت بشدت اعتماد ساز است و نباید اسیر چنین توهمات خطرناکی شد.
3) حضور محسنی اژهای در جمع دانشجویان و جلسات پرسش و پاسخ در مراسمهای دانشجویی را باید به فال نیک گرفت. حضور شخص دوم قوه قضاییه که اتفاقا فرد اجرایی و سخنگوی این دستگاه نیز شناخته میشود در چنین جمعهایی و بازخوردهای مثبت آن نشان میدهد اصلیترین مسئله برای دانشجویان و عموم جامعه پاسخگویی است. بنابراین چنین رویههایی باید به صورت دورهای باشد تا هم بعد خبری به خود بگیرد هم از افزایش بازخوردهای آن برای اصلاح امور استفاده کرد. نکته ای که در ابتدای گزارش ذکر شد یعنی تفاوت دلایل نقد عملکرد قوه قضاییه از سوی دلسوزان و معاندان در اینجا بیشتر به چشم میآید. یعنی تشکلهای دانشجویی و مراسم های دانشگاهی محلی برای تسویه حساب نیست که مسئولان قضایی از حضور در آنها منصرف شوند بلکه به مرور زمان و با همگرایی در مواضع میتوان از ظرفیت چنین جمعهایی برای ترمیم چهره خود در افکار عمومی استفاده کرد. چندی پیش نیز نشستی با حضور تشکلهای دانشجویی و دادستان تهران برگزار شد. نشستی که حواشی آن بر متن غلبه کرد و انتقادات زیادی را برانگیخت. اما همین که بعد از قریب به یک دهه مسئولان میانی دستگاه قضا با دانشجویان بر سر یک میز نشستهاند را میتوان گام به جلویی دانست که اگر با سعه صدر طرفین همراه باشد میتوان به نتایج چنین نشستهایی امیدوار شد.
4) قتل بنیتا، قتل ماموران نیروی انتظامی توسط محمد ثلاث در حوادث کوی گلستان، پروندههای تجاوزات چند مدت اخیر و برخی پروندههای جنایی در بستر فضای عمومی بشدت جامعه را ناراحت کرده بود. رسیدگی سریع و صدور و اجرای حکم توانست از تسری آن به سایر حوزههای اجتماعی جلوگیری کند. حال این نحوه برخوردهای سریع را بگذارید کنار پرونده هایی که رسیدگی به آنها چندین سال به طول انجامیده است؛ چه پروندههای عادی و چه پروندههای حساسی که منافع چندین هزار خانواده را تهدید میکند. واقعیت آنست که این تفاوت در نحوه رسیدگی بستر ساز انواع انتقادات واقعی و احساسی به دستگاه قضا است. رفع اطاله دادرسی و همچنین رسیدگی سریع به پرونده های حساس میتواند از هجوم چنین انتقاداتی به این قوه جلوگیری کند. بازخورد مثبت از قاطعیت در برخورد با پرونده های جنایی هم امید آفرین است هم امنیت بخش در حوزه روانی. پس باید حداقل در پروندههایی که افکار عمومی را تحتالشاع قرار میدهند انتظار برخورد سریع از قوه قضاییه میرود همانگونه که در چندین مورد رخ داد.
5) مروری در فضای مجازی (امری که به نظر میرسد مسئولان دستگاه قضایی آن را نادیده گرفتهاند) پستهایی را در برابر چشمان قرار میدهد از تمسخر و گاه عصبانیت برخی موضعگیریها و سخنان شاذ مسئولان قضایی. اینکه نیازها و اولویتهای جامعه در نظر گرفته نمیشود و یا شرایط روانی جامعه در سخنان مسئولان قوه قضاییه نادیده انگاشته میشود خود به تنهایی ضربات سهمگینی به آبروی دستگاه قضایی میزند. مشخص نیست چرا برخی صاحب منصبان قضایی سخنانی میگویند که تا مدتها دستاویزی برای دشمن است؟ اینکه اختیارات دادستان یک بند انگشت از اختیارات خدا کمتر است در افکار عمومی نه تنها چهرهای قاطع از دستگاه قضا تصویرسازی نمیکند بلکه بشدت بازخورد منفی هم در بین نخبگان و هم در عموم جامعه ایجاد میکند. بنابراین باید از موضع گیری های شاذ و سخنانی که بسترساز هجمه رسانهای علیه قوه قضاییه است را دوری کرد. البته نباید از انصاف دور شد که سخنان آرام و به موقع سخنگوی قوه قضاییه توانسته تا حدی این فضا را تلطیف کند ولی یک سخن نابجا به راحتی صد سخن خوب و حتی منطقی را بی اثر میکند.
6) تغییر در رویههای رسانهای و خودترمیمی در قوه قضاییه در حال رخ دادن است هرچند کند و زیگزاگی ولی میتوان امید داشت با شناخت واقعی از رسانه، مختصات فضای مجازی و در نهایت بررسی تخصصی و دنباله دار افکار عمومی و استفاده از بازخورد این موارد برای اصلاح رفتار و ساختار، قوه قضاییهای در تراز انقلاب اسلامی که مردم آن را ملجا حقیقی خود برای احقاق عدالت بشناسند، شکل گیرد.
* گزارش از سعید درویشی